۱۴۰۲ آبان ۱۳, شنبه

خود آموز خود اندیشی (۷۸۸)

   Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت نوزدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۱ ـ ۷۲)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

۱

چو آمد بر مردم کاروان

شنیدم که می گفت با ساروان:

ندانی، که چون راه بردم به دوست

هر آن کس که پیش آمد ام، گفتم:

«او ست.»

معنی تحت اللفظی:

پدر گمکرده پسر

وقتی به نزد همسفران خود برگشت، به ساربان گفت:

در جستجوی پسرم، هر کسی را که دیدم، خیال کردم خود او ست.

 

سعدی

در بیت اول شعر،

دیالک تیک جزء و کل

 را

 از سوئی

و

دیالک تیک رهبر و توده

را

 از سوی دیگر،

به شکل دیالک تیک ساربان و کاروان بسط و تعمیم می دهد، تا سرمشق شاعری شوریده ای از شمال دیار خویش باشد.

 

هشتصد سال بعد

هوشنگ ابتهاج (سایه)

همین توسعه و تعمیم دیالک تیکی را تکرار خواهد کرد و به سبب فقر فلسفه، وارونه اش خواهد ساخت:

 

بدین سرای بیکسی اگر سری در آمدی

هزار کاروان دل ز هر دری در آمدی

(سایه، «سیاه مشق»)

معنی تحت اللفظی:

اگر در این بیکسی، رهبری پیدا شود،

از هر دری، سری بیرون خواهد زد.

 

سایه هم در این بیت غزل حزن آلود خویش،

 دیالک تیک جزء و کل

 را

 از سوئی

و

دیالک تیک رهبر و توده

 را

از سوی دیگر،

 به شکل دیالک تیک سر و کاروان دل بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را به غلط، از آن جزء و رهبر (سر) می داند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر