۱۳۹۹ آذر ۲۰, پنجشنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۲۲۰)

  Bild

 
اثری از بی
 
میم حجری 
 

۱۸۸۶

  سنگ سخنگو

 چرا حس میکنم عشق وجود نداره 

 
سگ سخن جو
 
عشق
مفهومی معروف
ولی مبهم است
تعریف استاندارد وجود ندارد.
عشق
علیرغم این ابهام شرم انگیز
ایدئالیزه شده است.
عشق به معنی از دست رفتن بی اختیار دل
نادر است.
خیلی ها شاید اصلا عاشق نشوند و بمیرند و خیلی ها بارها عاشق شوند.
خلایق هوس را با عشق عوضی می گیرند. 
 تنها عشق اصیل عشق مولد به مولود است.
 

۱۸۸۷

  سنگ سخنگو
 
چرا همیشه قیمتا میره بالا 
چرا هیچ وقت قیمتا نمیاد پائین
 
سگ سخن جو
 
مخاطبت جمشید است.
ولی ما هم جواب می دهیم تا اندیشیده باشیم.
قیمت ها ثابت نیستند
در نوسانند.
مثلا قیمت نفت و گاز.
قیمت ها
بسته به دیالک تیک عرضه و تقاضا
بالا می روند و پایین می آیند.
اگر در ط. جماران چنین نباشد
دلیلش
احتکار از سویی و کمبود از سوی دیگر است.


۱۸۸۸

  سنگ سخنگو
 
دوتا امکان وجود داره: یا واقعا با هر کی آشنا شدم لاشی بوده یا مشکل از منه که طرف بعد یمدت لاشی میشه
 
سگ سخن جو
 
نه.
احتمال دیگری هم وجود دارد.
امکان معنی دیگری دارد.
 
ما البته
ناشی هستیم و معنی لاشی رانمی دانیم.
لاشخور؟
حریف می تواند از قبل لاشخور باشد و رل آشخور بازی کند تا رل بزند.
حواسش پرت می شود و دستش رو.

۱۸۸۹

  سنگ سخنگو
 
شعور اولین ادعای یه بیشعوره
 
سگ سخن جو
 
منظور از شعور چیست؟

سکنه جماران احتمالا به افراد به اصطلاح بی ادب
بیشعور می گویند.
ما با انواع مهم شعور به شرح زیر سر و کار داریم:
شعور هنری
اساطیری
مذهبی
فلسفی
علمی
فلسفی ـ علمی (مارکسیستی)

۱۸۹۰

  سنگ سخنگو
 
این روزا جوریم ک دوباره دارم خطرناک میشم میترسم دوباره فکرای خودکشی به سرم بزنه
 
سگ سخن جو
 
اسمت را گذاشته ای
جنت
و می خواهی خودکشی کنی
تا اعضای بدنت را
به
جنتی
جراجی کنند و عمر تو هم بر عمرش مزید شود؟
 
اگر بر خودت رحم نمی کنی
حداقل
بر سگان متواری از جماران رحم کن
که
در دیار غربت به تنگ آمده اند.
 

۱۸۹۱

  سنگ سخنگو
 
نسلی که پیر می‌شود، اما بزرگ نمی‌شود، چیزی از همه ناکافی بودنها و کم آوردنهای جهان در ما شعله می‌زند.
 
سگ سخن جو
 
پیر شدن و بزرگ شدن معنی واحدی دارند.
رشد کمی را گویند.
ویرایش:
نسلی که پیرتر و خرتر می‌شود و نه خردمندتر
متعلق به عصر عکس و عرعر و عنتر است 
 

۱۸۹۲

  سنگ سخنگو
 
ولی واقعاً قدیم تر انگار تخیل بشر بهتر بود مثلاً بهشت و جهنم رو‌ به وجود آورد الان با قوی ترین مخدر ها نهایت بشه یه اتاق خالی توهم زد
 
سگ سخن جو
 
بهشت و دوزخ
محصول تخلیل نبوده اند.
چی بوده اند؟

تمامی تراژدی های سوزناک آنتیک (جهان باستان کلاسیک)
در سوگ خروج از بهشت
و
ورود به دوزخ است.
چیزی که در کتب مقدس هم تماتیزه شده است
بهشت آغازین چی بوده که بر باد رفته و از یاد رفته است
و
دوزخ چیست که جای بهشت را گرفته است؟
 

۱۸۹۳

  سنگ سخنگو
 
بزرگترین عیب من خود رای بودنمه. میگم چشم،ولی در نهایت کار رو به روش خودم انجام میدم.تود درصد موارد حق با منه.
 
سگ سخن جو
 
خودرأی به کسی اطلاق می شود
که به فکر خود کار کند و به رای دیگران اعتنا نکند
تو
در بهترین حالت متد (روش) کار خاص خود را تعیین می کنی.
مثلا زمین را به عوض شخم زدن با کلنگ با بیل شخم می زنی.
تئوری شخم میراث نیاکان ما ست.
پس تو مبتکر متدی هستی
و نه خودرأی.
دیالک تیک تئوری و متد
  

۱۸۹۴

  سنگ سخنگو
 
توئیتر اینجوریه که حتی اگه توش گوه خوریم نکنی باز چندنفر میان میگن چرا گو نمیخوری گو بخور پس
 
سگ سخن جو
 
خلایق
همه چی دارند
به غیر از مغز اندیشنده
همانطور که عطسه می کنند و یا آه می کشند
به همان سان هم حرف می زنند.
کارخانه مغز تعطیل است.
همه علافند و حرافند
 

۱۸۹۵

  سنگ سخنگو
 
شما ام دور و برتون طلاق و جدایی زیاد شده؟
 
سگ سخن جو
 
در بدران که دور و بر ندارند.
طلاق
فی نفسه بد نیست
بد این است که نسل بعدی
تخریب می شود و جامعه نسل اندر نسل به گند کشیده می شود.
بچه ای که مادر و پدرش طلاق گرفته اند
وقتی بزرگ شد و ازدواج کرد
دیر یا زود طلاق می گیرد.
فاجعه تکرار و تکثیر می شود

۱۸۹۶

  سنگ سخنگو

كسى كه تورو بخواد هم وقت داره، هم حالتو ميفهمه، هم حرفى رو كه نبايد، نميزنه هم حرفى رو كه بايد، ميزنه از من و تو و صد تاى ما هم بهتر ميفهمه
 
سگ سخن جو
 
زنان جماران
زن ستیزتر از نران و سران جماران اند
و
به تخریب خویشتن اشتغال دارند.
خود را ابزار می پندارند و نه آدم.
نران اگر بدبخت تر از زنان نباشند
بهتر از آنان که نیستند.
ضمنا
در رابطه میان ـ انسانی
تعیین کننده کیفیت رابطه است
و
نه
طرز رفتار


۱۸۹۷

  سنگ سخنگو

واقعا نمیخوام چیزی بگم. 
فقط میخوام گریه کنم.
 
سگ سخن جو
 
فرشته نالان از جماران
کشت ما را.
اولا
«میخوام گریه کنم» مگر چیزی نیست؟
ثانیا برای چی می خواهی گریه کنی.
ثالثا که چی بشود؟
ما یک عالمه اندیشه منتشر می کنیم
بخوان به عوض گریه و هر ازگاهی استخوانی بینداز جلوی سگان گرسنه
 
اگر زمانی شوروی، ارمنستان و جمهوری آذربایجان را از ایران جدا نمی کرد، هردو کشور قسمتی از ایران بودند و سربازانی که در این جنگ کشته شدند نیز ایرانی بودند ، سربازان جوانی که با فریب اردوغان وارد صحنه جنگ شده، برادرکشی کردند و خود نیز قربانی شدند.
 
سطح سواد سطل ننه ات طلب ها از سطح سواد سر تنت طلب ها پایین تر است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر