پروفسور دکتر مانفرد بور
ولفگانگ پطر ایشهورن
الفرد کوزینگ
گونتر کروبر
برگردان
شین میم شین
۲
ماتریالیسم تاریخی
ادامه
اهمیت ماتریالیسم تاریخی
برای علوم منفرد و تدوین تئوری
·
همه نکات
یاد شده در بالا برای جامعه پژوهی و تاریخ پژوهی علوم منفرد و تدوین جامعه ـ تئوری
و تاریخ ـ تئوری از نقطه نظرهای زیر اهمیت دارند:
۱
·
طرح فلسفی
ماتریالیسم تاریخی امکان کشف عوامل و پدیده های مهم و غیرمهم تاریخی و یا جامعه ای
را فراهم می آورد.
۲
·
این امر
تنها از طریق نسبت دادن عوامل و پدیده ها به واقعیت عینی حیات جامعه ای و از طریق
نسبت دادن خود واقعیت حیات جامعه ای به مناسبات تولیدی قابل ارزیابی است.
۳
·
تنها بدین
طریق می توان منشاء چیزها و پدیده های منحصر به فرد و یا تصادفی را در روندهای جامعه
ای و قانونمند کشف کرد.
۴
·
این نقطه
نظر، امکان صرفنظر از انبوده متنوعی از جنبه ها و پیوندهای غیر ماهوی و غیر مهم هر
چند موجود و برجسته کردن جنبه ها و
پیوندهای به لحاظ تاریخی و سوسیولوژیکی ماهوی و مهم را، ایزوله کردن فکری آنها را،
جمعبندی آنها را در سیستم های بزرگ، چشمگیر و فشرده و مبنا قرار دادن آنها در
مسئله گزاری ها، تئوری سازی ها، فرضیه بندی ها و آزمون و آزمایش فرضیه های علوم
اجتماعی (علوم جامعه ای) و همچنین استفاده عملی از معارف حاصل از علوم اجتماعی را
فراهم می آورد.
۵
·
این نقطه
نظر فلسفی به تنهائی کافی نخواهد بود، ولی از دیدگاه مارکسیسم ـ لنینیسم باید آن
مبدأ، مبنا و آماجگزاری باشد.
۶
·
این برای
تعیین اهمیت جامعه ای خواص، شیوه های عمل، سیستم های ارزشی، تصورات و غیره انسانی
از اهمیت بزرگی برخوردار است.
۷
·
فقط این
نسبت دادن به واقعیت جامعه ای عینی و گرایشات توسعه آن نشان می دهد که آیا ما با
شیوه های عمل، تصورات و غیره ای سر و کار داریم که واقعا در جامعه مؤثر واقع شده
اند و یا می شوند و لذا باید مورد پژوهش علوم اجتماعی قرار گیرند و یا اینکه در
عملکرد مشترک و بغرنج سیستم ها و مکانیسم های تنظیمی ناپدید خواهند شد و از رده
خارج خواهند گردید و بی نتیجه تاریخی و جامعه ای خواهند ماند.
۸
·
خلاصه
کلام، اینکه آیا ما با افراد، خواص، تصورات و غیره «واقعی» سر و کار داریم و یا
نه.
۹
·
یکی دیگر
از خدمات فلسفی دوربرد ماتریالیسم تاریخی که برای همه علوم اجتماعی و بویژه برای
پراتیک انقلابی اهمیت عظیمی دارد، عبارت است از اجرای دترمینیسم
دیالک تیکی ـ ماتریالیستی در رابطه با حیات جامعه ای.
۱۰
·
این مسئله
در مورد علوم اجتماعی و استفاده عملی از معارف علمی در جامعه نیز صادق است، که
شناخت ـ قبل از همه ـ شناخت کل است.
۱۱
·
نسبت دادن
مناسبات جامعه ای بر مناسبات تولیدی و نسبت دادن مناسبات تولیدی ـ به نوبه خود ـ
به سطح توسعه معین نیروهای مولده مادی
جامعه امکان در نظر گرفتن توسعه فرماسیون اقتصادی جامعه را و بدانوسیله توسعه
جامعه ـ بطور کلی ـ بمثابه یک روند قانونمند عینی و «طبیعی ـ تاریخی» ـ به قول
مارکس و لنین ـ را پدید می آورد.
·
روندی که
در نتیجه عمل پراتیکی انسان ها تشکیل می گردد و قوام می یابد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر