جمعبندی
از
مسعود بهبودی
اندکی اندر باب تحلیل به عوض تجلیل و تبلیغ
۱
این تحلیل های کذا و کذا را می توان تحلیل کرد و نشان داد که تحلیل های امپریالیستی اند.
۲
انتروپولوژی
مثل بیولوژی است.
۳
مثل شیمی و فیزیک و باستان شناسی است.
۴
جزو علوم منفرد است.
۴
به درد تحلیل جامعه بشری نمی خورند.
۵
با چرخ خیاطی نمی توان زمین را شخم زد.
۶
هر وسیله ای فونکسیونی دارد
دیالک تیک وسیله و فونکسیون
۷
برای شخم زمین گاو نرو گاوآهن و مرد کهن لازم است.
۸
ماتریایلسم تاریخی برای تحلیل عنگلاب اسلامی لازم است و نه آنتروپولوژی و بیولوژی و باستان شناسی
ای علی الدوله
ایران ملک بابایت نبود
مزد کار رهبر هر روز یکجایت نبود
۱
من ـ زور علی امیرالمؤمنین از بیت المال چه بود
که حتی به دادن دیناری از ان به عقیل
ـ برادر پیر و محتاجش ـ
نبود
۲
که به جای درهم و دینار
سیخ ملتهب از نار (آتش) در کف دستانش می نهاد.
۳
نکند خیال می کنی که بیت المال
مال ارثی بیت رهبری ـ لاشخوری است و نه مال مردم ایران
۴
ضمنا
ملت فلسطین و سوریه و لبنان و یمن و بین النهرین را به خیر تو امید نیست
شر نرسانی ممنون تر اند.
۵
علاوه بر این کی و کجا از مردم اسیر و ذلیل و علیل ایران
اجازه گرفتید که دار و ندارش را
یا به جیب خود می زنید و یا به جیب این و ان می ریزید؟
اندکی اندر باب سیاست
مشکل طویله جماران
مشکلی سیاسی است.
حریف الدوله دیلمی
۱
نه.
ولی به چه دلیل، نه؟
۲
به نظر ساده لوحان چنین آید
که
اجامر حکومتی
حلال معضلات و مشکلات اند.
۳
به همین دلیل
ننه تره زا
دست به دامن
تره زا می و مرکل و ماکرون و کلبته تین و بوش و وحوش و پوتین و آن و این می شود
تا
چاره ای به ذلت تمام ارضی بیندیشند.
۴
سیاست اما چیست و سیاستمدار کیست؟
۵
سیاست نوعی عکس و تصویر است.
۶
سیاست انعکاس اقتصاد است.
۷
به عبارتی عمیق تر
جان
انعکاس نان است.
۸
نقش تعیین کننده
در دیالک تیک نان و جان
از آن نان است.
۹
سیاست عکس است و مثل هر عکس تابع اصل است.
۱۰
در دیالک تیک عکس و اصل
نقش تعیین کننده
از آن اصل است.
۱۱
اصل باید بهتر شود
تا
عکس بهتر شود و نه بر عکس.
۱۲
عکس
همیشه و همه جا
ثانوی است.
۱۳
رشته اصلی امور به دست طبقه حاکمه است.
۱۴
هیئت حاکمه (سیاستمداران) مأمور طبقه حاکمه است.
۱۵
مرگ بر سید علی
شعار خران و ساده لوحان و عوامفریبان است.
۱۶
با ترور تک تک اعضای هیئت حاکمه
با سپردن جنازه تک تک آخوندها و دیگر جنازه های متحرک
به خاک خونین خاوران
می توان به خاک خاوران کود داد و گلستانی تشکیل داد
ولی نمی توان طویله را به جامعه تبدیل کرد.
۱۷
چون در دیالک تیک هیئت حاکمه و طبقه حاکمه
در دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی
نقش تعیین کننده از ان زیربنای اقتصادی است.
از ان طبقه حاکمه اجنه آسا
است.
۱۷
عناصر روبنای ایده ئولوژیکی:
حکومت، دولت، اخلاق، مذهب و غیره
عکس اند و تصویر اند و ثانوی اند.
بی آنکه هیچ واره باشند
۱۸
کشف و درک و اثبات این دیالک تیک
(درک ماتریالیستی تاریخ و یا جامعه)
مهم ترین خدمت مارکس الدوله دیلمی است.
۱۹
درک ماتریالیستی تاریخ و یا جامعه
مهم ترین کلید برای خروج از خطه خریت
و
ورود به عالم آدمیت است
۲۰
راه نجات حقیقی بشریت
تحول زیربنای اقتصادی جامعه است
تحول اصل است.
۲۱
راه نجات حقیقی بشریت
فرمانفرمایی توده مولد و زحمتکش متشکل در زیر پرچم پرولتاریای سازمان یافته و یکپارچه در حزب مارکسیستی ـ لنیینستی خویش است
اندکی اندر باب ادای دین نسبت به مولدین مادی و مثل
۱
کم ترین کار مثبتی
که
فرزندان در حق مادر و پدر خود و دیگر مولدان مادی و معنوی
می توانند بکنند
مبارزه با بیسوادی است
۲
ما که سگ تشریف داریم
از این بابت
بدتر از هر سگ
پشیمانیم
هی
فانوس
اگر به کوچه ما آمدی
طناب بیار
۱
نجابت چه ربطی به ذات کسی دارد.
۲
وقاحت و نجابت و غیره (اتیک و اخلاق) هر کس در طرز زندگی او رقم می خورد.
۳
نمی توان هم جیب بری، جاسوسی و جندگی کرد و هم نجیب ماند.
۴
وجود اجتماعی هر کس
تعیین کننده شعور اجتماعی (مثلا اتیک و استه تیک و اخلاق و رفتار و پندار و گفتار) او ست.
۵
جیب بری، جاسوسی و جندگی
و قاحت را در پی دارد.
۶
آدم ها که جیب بر، جاسوس و جنده جبلی و مادر زادی نیستند.
هم آدم ها
۷
برابر از مادر زاده می شوند.
۸
این جامعه جنده پرور است که به جندگی این و به جاکشی آن و به عیاشی آن دیگری منجر می شود.
«آنارشیسم تام و تمام»
حال می توان نام مناسب جهان بینی آشفته و پر تضاد هنریک یوهان ایبسن را از میان نام آیین ها یافت .
در باز پسین تحلیل , از میان ایسم ها , ایسمی که برازنده ی اندیشه ی ایبسن است , آنارشیسم یا آشوب گرایی است .
امیر حسین آریان پور
۱
ما از ایبسن چیزی نخوانده ایم.
در نتیجه عاجز از ابراز نظر در این زمینه ایم.
۲
ولی
آنارشیسم
جهان بینی نیست.
۳
جهان بینی یا ایدئالیستی است
و
یا ماتریالیستی
۴
آنارشیسم را نباید تحت اللفظی معنی کرد.
۵
آنارشیسم به ایدئولوژی و جنبش اوتوپیکی ـ خرده بورژوائی و انقلابی نما اطلاق می شود که بر خلاف سوسیالیسم علمی مخالف مبارزه طبقاتی سیاسی سازمان یافته، سازمان سیاسی، انضباط و اوتوریته بطور کلی است و تحقق «آزادی مطلق»، عدالت، برابری و برادری در جامعه بشری را منوط به امحای ارگان های دولتی و وسایل اعمال قهر می داند.
از توهمات تا واقعیات
توبه کردی زآنچه گفتی ای حکیم
این حدیثی دردناک است از قدیم
سایه
۱
این مرثیه سایه
رضی الله عنه
قبل از هر چیز
از فقر فلسفی خود سایه پرده برمی دارد.
۲
سایه و نه فقط سایه
سواد فلسفی ندارد
در نتیجه
طبری را نمی شناسد
۳
ما توبه نامه طبری (کژراهه) را نیافته ایم و نخوانده ایم تا تحلیل کنیم.
۴
ولی بیش از ۱۰۰ تحلیل از آثار و اشعار و افکار طبری منتشر کرده ایم و او را می شناسیم.
۵
طبری به لحاظ جهان بینی فرقی با عبدالکریم و روحانیت ندارد.
۶
تنها تفاوت طبری با آخوندها
محتوای آیات و احادیث و روایات و اخباری است که نقل می کنند.
۷
یکی از انبیا و ائمه و اولیا نقل قول می کند و دیگری از مارکس و لنین و آن و این.
۸
طبری
حافظه ای مملو از اطلاعات مرده و به درد نخور دارد.
ولی تفکر نمی داند.
مرده اندیش است و نه زنده اندیش (سایه)
۹
طبری به احتمال قوی توبه نکرده است.
۱۰
طرز تفکر طبری همین است.
۱۱
طرز تفکر طبری
طرز تفکری اسکولاستیکی (استالینیستی) است.
اندکی اندر باب انسان
۱
انسان یک مقوله نوعی است.
۲
انسان را نمی توان و هرگز نباید به بزرگ و کوچک تحریف کرد.
۳
انسان ها
ذاتا برابرند.
۴
زنده باد برابری و خواهری ـ برادری همه انسان ها
اندکی اندر باب فوت و فن و ترفند شیادان با عبا و بی عبا
چگونه است که ما، در این سر دنیا، عرق میریزیم و وضع مان این است
و آنها، در آن سر دنیا، عرق میخورند و وضع شان آن است !
نمیدانم، مشکل در نوع عرق است یا در نوع ریختن و خوردن
شریعتی
۱
شریعتی شیاد است.
۲
شیاد با واژه های چند پهلو
به عوامفریبی کمر بر می بندد.
۳
مثال
واژه عرق در این جفنگ
واژه ای دو پهلو ست و باید از صراحت گذرانده شود تا عوامفریبی دشوار گردد:
الف
ما در این سر دنیا عرق می ریزیم
شیاد
۱
من ـ زور شیاد از عرق ریزی چیست؟
۲
عرق و عرق ریزی معانی متفاوت دارد:
هم کار کردن و از فرط سنگینی کار عرق ریختن
و
هم ساقیگری و عرق در جام خود و امثال خود ریختن و مست کردن
۳
شریعتی عمله و بنا و پیشه ور و رعیت و رهی که نبوده است تا به کار گل و مزرعه و مرتع مجبور شود و عرق ریزد.
۴
حرفه اصلی شریعتی
و
همه اخوندهای با عمامه و بی عمامه
عوامفریبی است.
۵
این زباله ها
عرقخور اند
عیاش اند
لاشخور اند.
۶
و نه عرق ریز (زحمتکش)
۷
بهره کش اند و نه بهره ده
۸
انگل اند و نه مولد
اندکی اندر باب پسیمیسم و پسیکولوژی (بدبینی فلسفی و روند های روانی)
۱
خوش به حال بعضی ها که دایی های دانا دارند
که توان تمیز زباله از گل ها دارند.
۲
بعضی از بچه های بی دایی دانا
چند صفحه اول بوف کور را خواندند و به فکر خودکشی افتادند.
۳
پسیمیسم این جماعت
علت طبقاتی دارد.
۴
و نه علت پسیکولوژیکی
۵
بیماری های پسیکولوژیکی
معلول اند و نه علت و علل
۶
همه این علما و ادبای روانبیمار
اعضای طبقات اجتماعی مرتجع واپسین بوده اند که بی فردا هستند.
۷
اینها
آینده تاریخی ندارند.
۸
در بهترین حالت
ایدئال های خود را در ماضی بر باد رفته می جویند
۹
فوندامنتالیسم از خمینیسم تا بن لادنیسم از صهیونیسم تا کوکلوس کلانیسم از واتیکان تا جماران
نتیجه همین تعلقات طبقاتی است و پسیمیسم (یأس فلسفی) یکی از عوارض ایده ئولوژیکی آن است
اندکی اندر باب مرده اندیشی
زنده اندیشان به زیبایی رسند.
سایه
۱
مرده اندیشی چیست؟
۲
مرده اندیشی
به عنوان مثال
ذکر اسم پدر شاعری
تاریخ تولد و رحلت او
عناوین آثار او
و چند بیتی از اشعار او
۳
مرده انیدشی
یعنی نشخوار لاشه عندیشه های کهنه و کپک زده
۴
مرده اندیشی
در میان سکنه این سامان بی سامان سابقه ای دیرین دارد.
۵
ازبر کردن زباله های توخالی، انتزاعی، و در بهترین حالت، به ظاهر انتقادی و نشخوار طوطی وش آنها.
۶
بدون اندیشیدن بخور و نمیر
به آنها
حتی.
۵
درجا زدن مدام و فرو رفتن به عوض پیش رفتن
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر