جلالالدین محمد بلخی
معروف به مولوی
(۶۰۴ ـ ۶۷۲ ه. ق)
ویرایش و تحلیل
از
شین میم شین
از خداوند ولی التوفیق
در خواستن توفیق رعایت ادب
در همه حال ها
و
بیان کردن وخامت ضررهای بی ادبی
۱
هر که بی باکی کند در راه دوست
رهزن مردان شد و نامرد، او ست
معنی تحت اللفظی:
رهزن مردان و نامرد
کسی است که در راه دوست ترس ناشناس باشد.
اکنون
منظور مولانا از واژه بی باکی روشن می شود:
۲
هر که بی باکی کند در راه دوست
رهزن مردان شد و نامرد، او ست
مولانا
در این بیت شعر
دیالک تیک خیر و شر
را
از
سویی
به شکل دوئالیسم مرد و نامرد بسط و تعمیم می دهد
و
از
سوی دیگر
به شکل دوئالیسم ترسو و نترس.
مولانا
بشریت را مسافر فرض می کند.
مسافری که به سوی دوست در راه است.
منظور مولانا از دوست،
خدا
ست.
در قاموس عرفان
عارف فکر و ذکر و هم و غمی
جز رسیدن به خدا و ذوب شدن در خدا ندارد.
لذت دیدار با خدا
در قاموس عرفان
لذتی قابل قیاس با ارگاسم است.
به همین بهانه
مراد های سلسله مراتبی خانقاه ها
هر هواداری را به تخت می کشند تا لذت دیدار با حق را
هم
شخصا تجربه کنند
و
هم
به هواداران نشان دهند.
۳
هر که بی باکی کند در راه دوست
رهزن مردان شد و نامرد، او ست
منظور مولانا از بی باک
کسی است که از خدا ترس و هراسی ندارد.
به همین دلیل
در قاموس عرفان
بی باکی
نه فضیلتی، بلکه صفت قبیحه ای
است.
نه،
فخری
بلکه
ننگی است.
این
اما
به چه معنی است؟
۴
هر که بی باکی کند در راه دوست
رهزن مردان شد و نامرد، او ست
این
اولا
فاتحه بلندی بر پانته ئیسم (همه خدایی، همه چیز خدایی) است.
در این صورت دیگر نمی توان ادعا کرد
که
همه چیز از خدا تا خر و خلق و خرما یکسان اند.
۵
هر که بی باکی کند در راه دوست
رهزن مردان شد و نامرد، او ست
در این صورت
خدا
به موجودی وحشتناک شباهت پیدا می کند.
به دژخیمی از جنس چنگیز ننگ و تیمور لنگ.
خدا
در این صورت
چیزی جز انعکاس آسمانی ـ انتزاعی اعضای خونریز و هراس انگیز طبقه حاکمه
(اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و امروزه بورژوازی امپریالیستی)
نیست.
۶
هر که بی باکی کند در راه دوست
رهزن مردان شد و نامرد، او ست
ضمنا
در این صورت
کمترین تفاوتی میان مولانا و آخوندهای با عمامه و بی عمامه به چشم نمی خورد.
یعنی
فرق ادعایی میان مسجد و خانقاه
از بین می رود.
چون هر دو خرافه واحدی را تبلیغ می کنند و وحشت در دل خلایق به پا می کنند.
مراجعه کنید به
وحدت و مبارزه خدایان سه گانه
در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر