۱۳۹۷ تیر ۱, جمعه

عرده شیر «زاهد» ی و مش ممی غافلی (۱۲)


مردم، فاعل تغییرات در جمهوری اسلامی اند
شاید این بار، 
کاوه 
یک زن باشد.
 
محمد رضا شالگونی

۱
هر نوع خوش بینی به دولت امریکا،
هر نوع خیال بافی به امریکا 
را
 باید کنار گذاشت 
که رفتار و سیاست امریکا در ایران به دموکراسی و حقوق بشر و یا حاکمیت مردم منجرمی شود. 

اردشیرزاهدی 
 که 
یکی از معماران رژیم شاه  و  علاوه بر پدرش، 
شخصا  در کودتای ۲٨ مرداد نقش داشته 
و من هیچ قرابتی نمی توانم با او داشته باشم، 
ولی اکنون هیچ باکی ندارم  که  بگویم اردشیر زاهدی دستش درد نکند، 
که می گوید: 
«ایران نباید نابود شود، ایران نباید عراق شود.»

 برای من واقعا خوشحال کننده است که اردشیر زاهدی صریح و روشن می گوید:
 «من ایرانی ام و کشور نباید نابود شود.»

 مردم ایران در خیزش علیه رژیم شاهنشاهی
 در جهان تنها بودند و توانستند
آن را براندازند،
اکنون چرا نتوانند؟
 
۲
کسی که نهی از منکر می کند،
یعنی از خوش بینی نسبت به دولت امریکا نهی می کند،
همان کسی است 
که
از عرده شیر «زاهد»
که
به قول خودش
جد اندر جد
کودتاچی و معمار رژیم وابسته به امپریالیسم امریکا بوده است،
روایت و حدیث می آورد.
 
این تناقض اما حاکی از چیست
اگر حاکی از حواس پرتی مش ممی نیست؟
 
قحط روایت و حدیث که نیست.
 
چرا
استثنائا
در این واویلا
 از  
عرده شیر باید روایت و حدیث نقل شود؟
 
برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش
بهتر است که نقل قول های مش ممی از عرده شیر را مورد تأمل قرار دهیم:
 
۳
  اکنون هیچ باکی ندارم  که  بگویم اردشیر زاهدی دستش درد نکند، 
که می گوید: 
«ایران نباید نابود شود، ایران نباید عراق شود.»

 برای من واقعا خوشحال کننده است که اردشیر زاهدی صریح و روشن می گوید:
 «من ایرانی ام و کشور نباید نابود شود.»
 
این دو جمله رهبر سازمان راه کارگر
به معنی
پل زدن میان سطل ننه ات طلبیسم (و در واقع، امپریالیسم) و «کمونیسم» قلابی است.

رهبری سازمان تروتسکیستی راه کارگر
از شنیدن حرف های ایرانیستی کودتاچی و معمار جد اندر جد،
حظ عظیم می برد
و
مرتب هندوانه می برد و زیر بغل عرده شیر ایرانی اصیل می چپاند.

زنده باد عرده شیر
که خود را ایرانی قلمداد می کند و نه انیرانی 
و
ضمنا
شق القمر می کند و نمی خواهد که ایران ویران شود.

محتوای فکری این شعار عرده شیر «زاهد» و قائد و عابد 
اما
چیست؟

۴
  اکنون هیچ باکی ندارم  که  بگویم اردشیر زاهدی دستش درد نکند، 
که می گوید: 
«ایران نباید نابود شود، ایران نباید عراق شود.»

 برای من واقعا خوشحال کننده است که اردشیر زاهدی صریح و روشن می گوید:
 «من ایرانی ام و کشور نباید نابود شود.»
 
محتوای این شعار عرده شیر «زاهد»
محتوای بیت شعری جعلی
است:
دریغ‌ است، ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود
 
رفقای کودتاچی و معمار عرده شیر
با قطع و وصل ابیاتی از اینجا و آنجای شاهنامه فردوسی
شعر زیر را سرهم بندی کرده اند
و 
به خورد سالمندان و کودکان ناقص العقل دیار عه «هورا» داده اند
که
این بیت شعر
یکی از ابیات آن است:
 
ندانی که ایران نشست من است
جهان سر به سر زیر دست ِ من است

هنر نزد ایرانیان است و بـــس
ندادند (ندانند) شـیر ژیان را به کــس

همه یکدلانند، یـزدان شناس
بـه نیکـی ندارنـد از بـد هـراس

دریغ است ایـران که ویـران شــود
کنام پلنگان و شیران شــود


چـو ایـران نباشد تن من مـبـاد
در این بوم و بر 
زنده یک تن 
مباد

همـه روی یکسر به جـنگ آوریــم
جــهان بر بـداندیـش تنـگ آوریم

همه سربسر تن به کشتن دهیم
بـه از آنکه کشـور به دشمن دهـیم

چنین گفت موبد که مرد بنام
بـه از زنـده، دشمـن بر او شاد کام

اگر کُشــت خواهــد تو را روزگــار
چــه نیکــو تر از مـرگ در کـــار زار 

۵
جوانشیر
در پژوهش ارجمندش تحت عنوان «حماسه داد»
به
این
جعل و قطع و وصل و دوخت و دوز اجامر فاشیستی دربار پهلوی
اشاره کرده است: 
 
۱
گردانندگان تبليغات منحط درباری ايران،
طبیعی ترين اصل
را
در حق فردوسی مراعات نمی کنن
و
از زبان پرسناژهای منفی شاهنامه،
از
طريق جدا کردن ابيات از متن و گسستن رابطه و پيوند انديشه معين با محيط پيرامون،
چنان نظراتی را به فردوسی نسبت می دهند
که 
در واقع 
جنايت در حق اين مرد بزرگ 
و 
جنايت بر ضد مردم ايران 
است.
 
۲
قطعاتی از شاهنامه
که
در مدارس تدريس می شوند
و
ابياتی از شاهنامه
که
در وزارتخانه ها و مطبوعات و راديو و غیره آورده می شود،
عمدتا
 ابيات بریده از متن
و 
متشکل از نظرات پرسناژهای منفی
ـ از نقطه نظر نظرفردوسی ـ
اند.
 
۳
این ابيات بریده از متن و متشکل از نظرات پرسناژهای منفی
معمولا
 از اينجا و آنجای شاهنامه جدا می شوند 
و 
به سلیقه خاصی «مونتاژ» می شوند 
و
 نهایتا، 
چيزی به نام شاهنامه به خورد مردم داده می شود که ضد شاهنامه است.
 
۴
تازه به همين اندازه نيز قانع نيستند.

۵
هر از گاهی 
هم
 بيتی و مصراعی به وزن شاهنامه و در تأیيد جهان بينی منحط خويش 
بدان می افزايند و به حساب فردوسی می گذارند.

۶
 
ملک الشعرای بهار
 از نخستين رجال با صلاحيت ادبی است 
که 
به اين تبهکاری پی برده و بدان اعتراض کرده است.
 
۷
ملک الشعرای بهار می نویسد:
«اين اواخر باز هم تصرفاتی در اشعارفردوسی شده و می شود.
از قضا در نسخه شماره سوم و چهارم مجله «آينده»، درصفحه ۱۸۲
 شش بيت از شاهنامه ديدم 
که 
هرکدام را از يک جای شاهنامه برداشته اند
 و تصحيفی در آنها شده، 
يک مصراع زيادی به آن افزوده 
و 
يک مصراع کاسته اند 
و 
در جرايد و مدارس آن ها را می خوانند و ياد می دهند:

۱
يا مرگ يا وطن

۲
هنرنزد ايرانيان است و بس
ندادند شير ژيان را به کس

۳
همه يک دلانند، يزدان شناس
به گيتی ندارند در دل هراس

۴
چوايران نباشد تن من مباد
براين بوم و بر، زنده يک تن مباد

۵
همه سر به سر تن به کشتن دهيم
ازآن به که کشوربه دشمن دهيم

۶
اگر کشت خواهی همی روزگار
چه نيکوتر ازمرگ در کارزار»

الف
اولا
 اين اشعار، هر يک از يک جای شاهنامه است.

 
ب
ثانيا
 بعضی از آنها قطعه است.

پ
ثالثا 
برخی را مسخ کرده اند.
 
ت
رابعا 
شعر آخر 
(اگرکشت خواهی همی روزگار، چه نيکوتر ازمرگ در کارزار)، 
جزء قطعه ای از اشعار دقيقی است 
که
 به نام فردوسی نقل شده و در رديف اشعار بالا نبوده است.»
 
ادامه دارد.
 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر