جلالالدین محمد بلخی
معروف به مولوی
(۶۰۴ ـ ۶۷۲ ه. ق)
ویرایش و تحلیل
از
شین میم شین
ظاهر شدن عجز حکیمان از معالجهٔ کنیزک
و
روی آوردن پادشاه به درگاه اله
و
در خواب دیدن او
ولی
را
بر خیالی صلح شان و جنگ شان
وز خیالی فخر شان و ننگ شان
آن خیالاتی که دام اولیا ست
عکس مهرویان بستان خدا ست
آن خیالی که شه اندر خواب دید
در رخ مهمان همی آمد، پدید
شه به جای حاجبان فا پیش رفت
پیش آن مهمان غیب خویش رفت
هر دو بحری آشنا آموخته
هر دو جان بی دوختن بر دوخته
گفت:
«معشوقم تو بودستی، نه آن
لیک کار از کار خیزد در جهان
ای مرا تو مصطفی، من چو عمر
از برای خدمتت بندم کمر»
۱
بر خیالی صلح شان و جنگ شان
وز خیالی فخر شان و ننگ شان
معنی تحت اللفظی:
هم
صلح و جنگ سکنه جهان
مبتنی بر خیال است
و
هم
فخر و ننگ آنان.
مولانا
در این بیت شعر
دیالک تیک جنگ و صلح (لئو تولستوی)
را
از سوی
و
دیالک تیک فخر و ننگ (نام و ننگ. فردوسی)
را
از سوی دیگر
برای اثبات خرافه خود مبنی بر جریان جهان بر بستر خیال به خدمت می گیرد.
در قاموس مولانا
چه صلح جهانیان و چه جنگ شان
چه فخر جهانیان و چه ننگ شان
همه و همه
مبتنی بر خیال اند.
می توان گفت
که
مولانا
(به مثابه نماینده عرفان)
دیالک تیک رئال و خیال
را
تخریب می کند.
بعد
رئال
(واقعی)
را
هیچ و پوچ می انگارد و دور می اندازد
تا
خیال
را
همه کاره و همه چیز واره قلمداد کند و بر تخت نشاند.
در نتیجه می توان گفت
که
عرفان
رئالیته
(واقعیت عینی)
را
انکار
و
ایرئالیته
(ضد واقعیت)
را
مثلا خیال
را
اثبات می کند.
این اما به چه معنی است؟
۲
بر خیالی صلح شان و جنگ شان
وز خیالی فخر شان و ننگ شان
این بدان معنی است
که
ما
در
تئوری شناخت عرفان
با
ایرئالیسم
(ضد رئالیسم، ضد واقع بینی)
سر و کار پیدا می کنیم.
سؤال این است که منظور از ایرئالیسم چیست؟
۳
اگر
در
تئوری شناخت رئالیستی
(ماتریالیستی ـ دیالک تیکی، مارکسیستی ـ لنیینستی)
جهان و مافیها
چنان در آیینه ضمیر و ذهن سوبژکت شناخت (شناسنده)
منعکس می شود که در واقع، است،
در
تئوری شناخت عرفان
چنان منعکس می شود که در واقع، نیست.
این نوع «انعکاس»
اما چگونه امکان پذیر است؟
۴
بر خیالی صلح شان و جنگ شان
وز خیالی فخر شان و ننگ شان
برای درک و توضیح این مسئله
بهتر است که مثال مشخص بزنیم:
انعکاس
یعنی افتادن عکس چیزی در آیینه ای
عکس اندازی چیزی در آیینه ای
عکسبرداری مثلا با دوربینی از چیزی
چگونه می توان
مثلا
از کرگدنی عکس برداشت و به عوض عکس منطبق با کرگدن،
چیز ایرئال (غیرواقعی) سوبژکتیوی (ذهنی ئی) به دست آورد؟
چگونه ممکن است که فیلی لب چشمه آبی قرار گیرد
و
به عوض عکس فیل در آیینه آب،
عکس چیز ایرئالی
هویدا شود؟
۵
بر خیالی صلح شان و جنگ شان
وز خیالی فخر شان و ننگ شان
اولین دلیل عقلی و طبیعی و تجربی برای این به اصطلاح «انعکاس»
این است که
دوربین خراب باشد و یا آب گلالود باشد.
یعنی
آیینه،
مخدوش و معیوب باشد.
در این مورد مشخص،
عارف
(مولانا)
تحت تأثیر بنگ و افیون باشد.
اهل عرفان
واقعا
هم
از مواد مخدر استفاده می کنند.
چون
برای پرواز به سوی حق و ذوب شدن درحق
باید
مغز اندیشنده
را
به ترفندی از کار انداخت
و
بنگ و افیون و می
بهترین وسیله برای این تخریب است.
این اما به چه معنی است؟
۶
بر خیالی صلح شان و جنگ شان
وز خیالی فخر شان و ننگ شان
این
قبل از همه
بدان معنی است
که
ایرئالیسم عرفان
بنیان معرفتی ایراسیونالیسم (خردستیزی) عرفان است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر