۱۳۹۵ اسفند ۱۹, پنجشنبه

سیری در جهان بینی شهریار (۷۷ )


حیدر بابایه سلام
سید محمد حسین بهجت تبریزی
(۱۲۸۵ - ۱۳۶۷)

ترجمه، ویرایش و تحلیل از
میمحا نجار
با سپاس از 
استاد علی و انصار

(۲۴)
‫ملک نیاز ورندیلین سالاردى‬
‫آتین چاپوپ قئیقاجیدان چالاردى‬
‫قیرقى تکین گدیک باشین آلاردى‬
‫دوْلائیا قیزلار آچیپ پنجره‬
‫پنجره لرده نه گؤزل منظره!‬ 

ترجمه تحت الفظی:
ملک نیاز تفنگ ساچمه ای اش را به شانه می انداخت.
به ضرب تازیانه بر اسب، پیش می تاخت و بسان قرقی در طرفة العینی، سر گردنه را می گرفت.
دختران روستا پنجره ها را رو به چشم انداز باز می کردند و در پنجره ها، مناظر شگفت انگیزی نمودار می گشت.

در این بند شعر شهریار، ناتورالیسم دست در دست با هومانیسم می رود:
زیبایی های سهم انگیز طبیعی به زیبایی های شورانگیز انسانی گره می خورند و در دل ناظران، هراس و هیجان برمی انگیزند:

۱
 ملک نیاز ورندیلین سالاردى‬

در عالم تصورات شهریار کوچولو، ملک نیاز، هیئت یلی دلاور به خود می گیرد.
یل دلاوری که مجهز به تازیانه و مسلح به تفنگ ساچمه ای است و حتی توان اسب تازی در کوه و دره  دارد.
برای کودک خردسال، معیار بی چون و چرای پهلوانی همین است.
به همین دلیل هم ملک نیاز با همه مشخصات جزئی اش در حافظه شاعر بالقوه، ثبت و ضبط می شود.

۲
‫آتین چاپوپ قئیقاجیدان چالاردى‬

اسب تازی کج و کوله ملک نیاز، شهریار خردسال را به وجد آورده است.
کودکان در این جور مواقع، خود را در عالم خیال، به جای یل دلاور می گذارند و در عالم روح و روان کودکانه شان، همان می کنند که ملک نیاز در عالم عمل می کند.

۳
‫قیرقى تکین گدیک باشین آلاردى‬

شهریار کوچولو، به چشم روح، در هیئت ملک نیاز، قرقی تیز پروازی را می بیند، که در طرفة العینی، گردنه را تسخیر می کند.

اینجا ست که ناتورالیسم دست در گردن هومانیسم می اندازد.

طبیعت اول و طبیعت دوم (انسان و جامعه) به هم می رسند:
عقاب و پرواز بی سر و صدا و تسخیر گردنه و اسب و پهلوان و تفنگ و تازیانه و تاخت و تاز.

 ۴
‫دوْلائیا قیزلار آچیپ پنجره‬
‫پنجره لرده نه گؤزل منظره!‬

اکنون معلوم می شود که فقط شهریار خردسال نیست که مجذوب پهلوانی های ملک نیاز است.
بلکه دختران خانه نشین روستا نیز از تماشای اسب تازی ملک نیاز به وجد آمده اند.
به همین دلیل پنجره خانه ها را برای تماشا گشوده اند.

 ۵
‫پنجره لرده نه گؤزل منظره!‬ 
این مصراع شعر شهریار می تواند به معانی زیر باشد:

الف
این اولا می تواند بدان معنی باشد که در شیشه پنجره های باز خانه ها، ترکیبی از مناظر زیبای طبیعی و ملک نیاز منعکس شود و تابلوی نقاشی زیبایی را به خاطر شهریار آورد.

ب
این ثانیا می تواند بدان معنی باشد که با حضور دختران زیبای روستا در پنجره خانه ها، زیبایی انسانی نوینی در آیینه روح شهریار خردسال منعکس شود و همانجا ثبت و ضبط شود.

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر