۱۳۹۶ فروردین ۴, جمعه

حیدر مهرگان و «حماسه» گلسرخی (۳۶)

 
ویرایش و تحلیل از
یدالله سلطان پور
 
۱   قشرهای پائینی بورژوازی ملی و خرده بورژوازی ما
در برابر خود میدان وسیعی می بینند.


حیدر در این جمله، بی اعتنا به اینکه چه تعریفی از مفاهیم دارد، بورژوازی ملی (؟) را به دو دسته متضاد قشربندی می کند:
 
الف
اقشار فوقانی بورژوازی ملی در عالم تخیلات حیدر به طرفداری از انقلاب بورژوایی سفید می پردازند و عملا جزو طبقه حاکمه اند.

البته تصور حیدر از ماهیت طبقه حاکمه ی برخاسته از انقلاب سفید، روشن نیست.
خدا کند که در روند این تحلیل روشن اندکی شود تا ما هم بالاخره بدانیم که در حزب توده چه گذشته است.

بخش خردگرای حزب توده در پیک ایران، منکر ماهیت بورژوایی انقلاب سفید نبوده و حتی تعمیق آن را در دستور کار خود قرار داده بود.

پیک ایران، مثلا از مناطقی ـ به انتقاد ـ گزارش می داد که هنوز در آنجا ها مناسبات فئودالی حاکم بوده اند.
هدف و آماج حزب توده، محو هر چه سریعتر و عمیقتر مناسبات فئودالی بوده است.

نسل جوان جدید توده ای ها قاعدتا تحت تعالیم پیک ایران تربیت شده اند.

معلوم نیست که چگونه حیدر از این تعالیم بی خبر مانده است.
احتمالا دار و دسته کیانوری نظر دیگری داشته اند.

ب
اقشار تحتانی بورژوازی ملی به زعم حیدر به مخالفت با انقلاب بورژوایی سفید می پردازند و عملا جزو اپوزیسیون محسوب می شوند.

به زبان حیدر به ایدئالیسم انقلابی (؟) می رسند. 

منظور حیدر از این مفهوم من درآوردی و تق و لق، احتمالا آوانتوریسم (ماجراجویی) است.
جمله بعدی حیدر حدس ما را تأیید می کند:

در این مرحله 
اید آلیسم انقلابی 
به اشکال متنوع و متفاوت ظهور (بروز) می کند.
چریک یکی از این شکل ها ست.

۲
منظور حیدر این است که اقشار تحتانی بورژوازی، پایگاه اجتماعی چریکیسم اند.

وقتی از کمیت گرایی حیدر و حزب توده نسل جوان جدید سخن می رود، به همین دلایل است:
اقشار تحتانی بورژوازی دچار آرمانگرایی انقلابی می شوند و برای سرنگونی انقلاب بورژوایی سفید از روی جسد خود می گذرند.

حیدر از خود نمی پرسد که این اجامر چه آلترناتیوی دارند؟
 
این ادعای حیدر و حزب توده جوان جدید مبتنی بر شناخت امپیریستی (شناخت مبتنی بر تجربه گرایی) او و آن است و ضمنا بی دلیل امپیریستی نیست.

مسئله این است که با شناخت امپیریستی نمی توان به تحلیل علمی چیزی نایل آمد.

به همین دلیل است که خدای خاک، ماتریالیسم تاریخی را و تئوری شناخت مارکسیستی ( لنینیستی (رئالیسم) را توسعه داده است.

بی دلیل نیست که انگلس تز «درک ماتریالیستی تاریخ» را بزرگ ترین کشف مارکس ارزیابی می کند و بدان ارج عظیم می نهد.

۳
 در این مرحله 
اید آلیسم انقلابی 
به اشکال متنوع و متفاوت ظهور (بروز) می کند.
چریک یکی از این شکل ها ست.

خر تو خر در کشور عه «هورا» و عا «شورا» سابقه ای دیرین دارد:

الف
چون جبهه «ملی» یکی از جبهات مخالف انقلاب سفید بوده است.
هم قرار گرفتن شاپور بختیار و غیره در اپوزیسیون ارتجاعی به همین دلیل بوده است و هم پست و مقام و منصب گرفتن سنجابی و غیره پس از شکست انقلاب سفید.

ب
نهضت آزادی تحت رهبری مهندس مهدی بازرگان هم مخالف انقلاب سفید بوده است. حزب بورژوایی طویله ی عه «هورا» و عا «شورا»، به اثبات ریاضی وجود خدا پرداخته است.
به همین دلیل هم مهندس مهدی بازرگان پس از شکست انقلاب بورژوایی سفید به عالی ترین مقام سیاسی رسیده است.

پ
دیالک تیک انقلاب سفید باید بررسی شود.

برای بررسی آن به جامعه شناسی مارکسیستی نیاز مبرم است.

فاکتورهای متنوعی در این دیالک تیک وارد عمل می شوند:
سردمدار انقلاب سفید نه بورژوازی انقلابی، ضد فئودالی و ضد مذهبی در پیشاپیش توده های رعیت و صنعتگر، بلکه بزرگ ترین خاندان متعلق به اشرافیت فئودال است.
این هنوز چیزی نیست.

ت
سردمدار انقلاب سفید با کودتایی امپریالیستی در گذر از شط خون توده و حزب توده به قدرت رسیده و متحد ارگانیک اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی بوده است.

ث
 انقلاب سفید به دلایل مختلف به سردمدار انقلاب سفید تحمیل و حتی دیکته شده است.
به همین دلیل صفت قبیحه «انقلاب فرمایشی» به خود گرفته است.

ج
ناپیگیری های جدی سردمدار انقلاب سفید به همین دلایل بوده است و به سرنگونی آن منجر شده است.

فرح دیبا زن بی سواد ساده لوحی است.
او در تلویزیون اروپا جمله ی معنامندی بر زبان راند که تأمل انگیز است.

فرح دیبا دستانش را به هم مالید و گفت:
«چه می توانستیم بکنیم.
روحانیت می خواست حکومت عدل علی را برقرار سازد.»  

ح
روی کار آمدن اجامر جماران و جمکران نیز بدون حمایت امپریالیسم و در تحلیل نهایی بدون حمایت مستقیم و غیرمستقیم، با واسطه و بی واسطه ی دربار نبوده است.
رژیم بورژوایی انقلاب سفید، بزرگ ترین نماینده آنتی کمونیسم و آنتی روشنگری بوده است.
هم حیرت انگیز است و هم تهوع انگیز که رژیم انقلابی ـ بورژوایی، مطالعه حتی کتب موجود در کتابفروشی ها را جرمی تلقی می کند و با سوادترین فرزندان توده را چه بسا زجرکش می کند.
ضمنا به زباله های آنتی کمونیستی همان ارتجاع سیاه، جایزه سلطنتی می دهد.

خ
 این که هنوز چیزی نیست.
 
سردمدار انقلاب سفید تا آخرین نفس بر ضد حزب توده می جنگد و در صدد محو مطلق آن برمی آید.
فرح دیبا در تلویزیون اروپا ـ در نهایت خریت و حماقت و بی حیایی ـ محو حزب توده توسط اجامر جماران و جمکران را به عنوان شادباش بزرگ برای همسر مرحوم و خویشتن خویش تلقی می کند.
او محو حزب توده را به عنوان بزرگ ترین رؤیای تحقق یافته خود و همسرش،  احساس و استنباط می کند.

۴ 
 در این مرحله 
اید آلیسم انقلابی 
به اشکال متنوع و متفاوت ظهور (بروز) می کند.
چریک یکی از این شکل ها ست.
 
 
به حیدر و حزب توده فلسفه فقیر نمی توان به آسانی خرده گرفت.

مسئله اما این است که این اوپوزیسیون ضد بورژوایی فقط از اقشار تحتانی بورژوازی ملی تشکیل نشده اند.
جبهه ملی، نهضت آزادی، بورژوازی سنتی ـ تجاری ـ بازاری که جزو اقشار تحتانی کذایی بورژوازی ملی نبوده اند.

سؤال این است که چرا بخش مهمی از بورژوازی کشور عه هورا و عاشورا و آشوربا به حمایت همه جانبه از ارتجاع فئودالی ـ روحانی کمر می بندد؟

در حالیکه رادیکال ترین و سرسخت ترین دشمنان طبقاتی نظام سرمایه داری، یعنی توده های دهقانی، کارگری و پیشه وری، به حمایت عظیم و اصیل از دستاوردهای انقلاب بورژوایی سفید برمی خیزند.
آنهم تا آخرین لحظات عمر آن. 

ادامه دارد.
 

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    البته تصور حیدر از ماهیت طبقه حاکمه ی برخاسته از انقلاب سفید، روشن نیست.
    خدا کند که در روند این تحلیل اندکی روشن شود تا ما هم بالاخره بدانیم که در حزب توده چه گذشته است.

    تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی

    پاسخحذف