۱۳۹۶ فروردین ۵, شنبه

حیدر مهرگان و «حماسه» گلسرخی (۳۷)

 
ویرایش و تحلیل از
یدالله سلطان پور
 
ما اینک در مرحله تدارک انقلابیم.
قشرهای پائینی بورژوازی ملی و خرده بورژوازی ما
در برابر خود میدان وسیعی می بینند.
در این مرحله

 اید آلیسم انقلابی 
به اشکال متنوع و متفاوت ظهور می کند.
چریک 

 یکی از این شکل ها ست.

۱
قشرهای پائینی بورژوازی ملی و خرده بورژوازی ما
در برابر خود میدان وسیعی می بینند.

 
حیدر مفهوم «میدان وسیع» را به احتمال قوی و به طور سرسری  از فروغ فرخزاد به عاریه گرفته و پس از شکستن دست و پایش به خدمت گرفته است.
بدون آنکه از محتوای فلسفی این مفهوم ماتریالیستی ـ تاریخی باخبر باشد. 

فروغ در شعر انتقادی ـ اجتماعی «ای مرز پر گهر» ـ به طنز ـ از مفهوم «میدان دید باز و وسیع»  استفاده کرده است:

من در میان توده ی سازنده ای قدم به عرصه ی هستی
نهاده ام
که گرچه نان ندارد، 
اما به جای آن
میدان دید باز و وسیعی 
 دارد
که مرزهای فعلی جغرافیایی اش
از جانب شمال، به میدان پر طراوت و سبز تیر
و از جنوب، به میدان باستانی اعدام
و در مناطق پر ازدحام، به میدان توپخانه رسیده است
میدان دید و یا دورنمای تاریخی از مفاهیم مهم ماتریالیسم تاریخی است.
وسعت و محدودیت هر میدان دید، در وابستگی به پایگاه طبقاتی طبقات اجتماعی و اعضای آنها تعیین می شود.
درست به همین دلیل، میدان دید اشرافیت بنده دار، محدودتر و تنگتر از میدان دید اشرافیت فئودال است و میدان دید بورژوازی وسیعتر از میدان دید اشرافیت فئودالی و روحانی است و میدان دید پرولتاریا وسیعتر از میدان دید بورژوازی است.

این اما به چه معنی است و با چه معیار عینی تعیین می شود؟  

۲
قشرهای پائینی بورژوازی ملی و خرده بورژوازی ما
در برابر خود میدان وسیعی می بینند.

 
میدان دید هر طبقه اجتماعی بر اساس سوبژکتیویته آن طبقه اجتماعی و اعضای آن تعیین می شود:

الف
میدان دید اشرافیت بنده دار، محدودتر و تنگتر از میدان دید اشرافیت فئودال است.
به این دلیل که اشرافیت فئودال در آن مرحله توسعه اجتماعی ـ اقتصادی سوبژکت تاریخ است و در مقیاس بین الملی رسالت بنای فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی فئودالیسم را به عهده دارد.

ب
 میدان دید بورژوازی وسیعتر از میدان دید اشرافیت فئودالی و روحانی است.
 به این دلیل که بورژوازی در آن مرحله و فاز توسعه اجتماعی و اقتصادی جامعه بشری، سوبژکت تاریخ است و در مقیاس بین الملی رسالت بنای فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری را به عهده دارد.

 پ
میدان دید پرولتاریا وسیعتر از میدان دید بورژوازی است.
باز هم به این دلیل که پرولتاریا سوبژکت تاریخ است و در مقیاس بین الملی رسالت بنای فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سوسیالیسم را به عهده دارد. 

۳
ما اینک در مرحله تدارک انقلابیم.
قشرهای پائینی بورژوازی ملی و خرده بورژوازی ما
در برابر خود میدان وسیعی می بینند.
 

حیدر احتمالا در واژه «ما»، همه اقشار و طبقات اجتماعی ضد انقلاب سفید را تجرید کرده و مهر سرخ انقلابی بر پیشانی هر زباله ای کوبیده است.
حیدر و حزب توده نسل جوان جدید، خیال می کنند که اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و وابستگان به بورژوازی سنتی و بازاری و خرده بورژوازی، در حال تدارک انقلاب اجتماعی اند و به همین دلیل، میدان وسیعی در دیدرس خود دارند.

اشعار زندان طبری و خاطرات زندان توده ای ها را ما هنوز پیدا نکرده و نخوانده ایم تا ببینیم که تجربه داغ و درفش انقلابیون جمارانی ـ جمکرانی به چه نتایجی آنها را رسانده است.
مثلا خود حیدر چه تجدید نظری در تحلیلات تخیلی حزب توده نسل جوان جدید کرده است؟ 
 
۴
ما اینک در مرحله تدارک انقلابیم.
قشرهای پائینی بورژوازی ملی و خرده بورژوازی ما
در برابر خود میدان وسیعی می بینند.
  

سؤال ناقابل از حیدر این است که بورژوازی ـ بی اعتنا به اقشار و لایه ها و وزن و حجمش ـ چه دورنمای تاریخی در برابر خود دارد؟

وسعت میدان دید بورژوازی، حتی در مقیاس جهانی، از چه قرار است؟

ضمنا میدان دید خرده بورژوازی چه وسعتی دارد؟

حیدر احتمالا قبل از پیوستن به حزب توده، طرفدار مائوئیسم بوده است.

مائو تحلیل های امپیریستی و چه بسا رئالیستی از همه اقشار و طبقات اجتماعی چین دارد، که در زمان شاه در دسترس هر شاگرد مدرسه ای بوده است.

اگر حافظه خطا نکند، خرده بورژوازی - تصویر مائو این است که این حضرات موضع طبقاتی نوسان آمیز و پاندول واره دارند:
یعنی در فضای خالی میان سنگرهای بورژوایی و پرولتری نوسان می کنند.

می توان به این نتیجه رسید که فاقد دورنمای تاریخی روشن اند.
شترمرغ واره اند:
نه شتر اند که بار ببرند و نه مرغ اند که تخم بگذارند.
نه بورژوای درست و حسابی اند و نه پرولتر درست و حسابی.

مائو حتی روانشناسی این زباله ها را تحلیل کرده است:

الف
این زباله ها با مشاهده ثروت و راحت و لذت بورژوازی، آب حسرت از لب و لوچه شان جاری می شود و از هیچ خوشخدمتی به بورژوازی خود داری نمی ورزند.

ب
اما با مشاهده فقر و ریاضت و ذلت پرولتاریا از تصور سقوط به درجه آنها، دچار وحشت می شوند و به تحقیر و تخفیف و تخریب پرولتاریا کمر می بندند.

به قول ارنست بلوخ مشت گره کرده در جیب دارند تا به محض مشاهده ضعیفی بر سرش بکوبند.
تف به روی پرولتاریا می افکنند.
به فقرا دشنام می دهند و توهین می کنند.
سندیکاهای کارگری را به آتش می کشند.
احزاب توده ای را درهم می کوبند.
فرزندان انقلابی شریف توده را زجرکش می کنند.

بورژوازی و خرده بورژوازی اکنون کدام انقلاب اجتماعی را می توانند تدارک ببینند و وسعت میدان دید شان از چه قرار است؟

۵
در این مرحله اید آلیسم انقلابی به اشکال متنوع و متفاوت ظهور می کند.
چریک یکی از این شکل ها ست.



از دید حیدر در مرحله تدارک انقلاب نامعلوم، ایدئالیسم انقلابی همه گیر می شود و چریکیسم یکی از فرم های این ایدئالیسم انقلابی است.

اکنون معلوم می شود که حیدر در مفهوم ایدئالیسم انقلابی، همه جریانات ضد انقلاب بورژوایی سفید را تجرید کرده است.
یعنی وابستگان به «ارتجاع سرخ و سیاه» (کتاب انقلاب سفید) را تجرید کرده است.

این بدان معنی است که میدان دید مؤلفین کتاب انقلاب سفید، بمراتب وسیع تر از میدان دید حیدر و حزب توده نسل جوان جدید بوده است.

این ضمنا تأیید ارزیابی ماتریالیستی ـ تاریخی از میدان دید اقشار و طبقات اجتماعی است:
مؤلفین کتاب انقلاب سفید بلحاظ دورنمای تاریخی، مترقی تر و روشن بین تر و حقیقت گراتر از حزب توده نسل جوان جدید بوده اند.

۶
ما اینک در مرحله تدارک انقلابیم.
قشرهای پائینی بورژوازی ملی و خرده بورژوازی ما
در برابر خود میدان وسیعی می بینند.
در این مرحله اید آلیسم انقلابی به اشکال متنوع و متفاوت ظهور می کند.
چریک یکی از این شکل ها ست.


بنا بر این «تحلیل» سوسیولوژیکی حیدر، چریک های فدایی و ضمنا خسرو گلسرخی، نمایندگان و ابستگان به بورژوازی و خرده بورژوازی بوده اند.

حزب توده هم همین نظر حیدر را داشته و همه جریانات فدایی و مجاهد و حزب الله و غیره را نماینده دموکراتیسم انقلابی کذایی قلمداد کرده است.

البته حزب توده نسل جوان جدید در این زمینه نیز پیگیر نبوده است.
چون حزب توده که اصولا نباید با جریانات نماینده دموکراتیسم انقلابی بورژوایی ـ خرده بورژوایی کذایی به وحدت سازمانی برسد.
حالا معلوم می شود که خر تو خر نظری و بی اعتنایی به اصول، چه بلایی بر سر آدمیان می آورد.

۷
گلسرخی برافروخته شده بود.
 
گلسرخی ظاهرا جریانات آوانتوریستی را اولترا انقلابی تصور می کند که بر فراز اقشار و طبقات اجتماعی شناورند و چیزهایی از تبار سید الشهدا مولا امام حسین اند.
به همین دلیل برافروخته می شود.

۸
رفیق توده ای لحن بی رحمی داشت.  
 
حیدر معرکه است.
همان رفیق توده ای که مظهر ملایمت و ملاطفت و ملاحظه بود، ناگهان به مظهر شقاوت و سماجت و سرسختی و بی رحمی در لحن گفتار استحاله یافته است و خسرو گلسرخی را سرخ تر از آهن گداخته ساخته است.

این تصویر حیدر از خویشتن هم رئالیستی است.

وقتی کله از مغز اندیشنده خالی باشد، غریزه لگام بحث را به دست می گیرد و جای استدلال تجربی و نظری، علمی و فلسفی و منطقی را شعر و شعار و  هارت و پورت پر می کند و اعصاب هماندیشان خرد و خراب می شوند.
بی آنکه چیزی از همدیگر آموخته باشند.

بقایای فدائیان و مجاهدین و حزب الله و غیره کماکان حی و حاضرند.

در فیسبوک می توان به هماندیشی چند ثانیه ای با این حضرات  خطر کرد و خرمنی از فحش و تحقیر و تف و توهین درو کرد.
 مشخصه اصلی این جماعت، این است که نه حرف دهن خود را می فهمند و نه (به همین دلیل) حرف دهن همنوع خود را.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر