۱۳۹۶ فروردین ۱, سه‌شنبه

حیدر مهرگان و «حماسه» گلسرخی (۳۲)

ویرایش و تحلیل از
یدالله سلطان پور
 

رفیق توده ای جواب داده بود:  
او با مقدم شمردن ذهن بر عین در ورطه ایدئالیسم می غلتد
تا وقتی پرولتاریا مستقیمأ قدم در میدان نگذاشته و درفش نبرد را بدوش نگرفته و دفاع از ایدئولوژی خود را فعالانه عهده دار نشده، اینگونه کج فکری ها و انحرافات مجال خواهند یافت، 
چرا که ذهنگرائی بیشتر یک بیماری خرده بورژوائی و روشنفکرانه است
 و روشنفکر تا وقتی پرولتاریائی نشود، میکروب این بیماری مسری را با خود حمل می کند.
ما اینک در مرحله تدارک انقلابیم. 
قشرهای پائینی بورژوازی ملی و خرده بورژوازی ما 
در برابر خود میدان وسیعی می بینند.
 در این مرحله ایدئلیسم انقلابی به اشکال متنوع و متفاوت ظهور می کند. 
چریک یکی از این شکل ها ست.

این بقیه توضیحات حیدر راجع به سوبژکتیویسم است:
 ۱
او با مقدم شمردن ذهن بر عین در ورطه ایدئالیسم می غلتد
 
 
این بخش از نظر حیدر (البته اگر او تعریف روشنی از مفاهیم سوبژکت و اوبزکت داشته باشد)، در تحلیل نهایی درست است:
در سوبژکتیویسم معرفتی، دیالک تیک اوبژکت شناخت و سوبژکت شناخت، مثلا دیالک تیک خر و خرشناس، وارونه می شود و نقش تعیین کننده از آن (سوبژکت شناخت) خرشناس قلمداد می شود.
بدین طریق، خر آن قمداد می شود که خرشناس، خرخر، خرفروش، خرچران، خرسوار ادعا می کنند و خود خر نقش فرعی کسب می کند.
 
اشکال کار اما کجا ست و نتیجه این روش و رفتار کدام است؟


الف
او با مقدم شمردن ذهن بر عین در ورطه ایدئالیسم می غلتد


اشکال کار اینجا ست که چند و چون اوبژکت شناخت (خریت خر) نه در کله سوبژکت شناخت (خرشناس)، بلکه در خود اوبژکت شناخت (در خود خر) است.
 
اشکال کار اینجا ست که اوبژکت شناخت (موضوع شناخت) چیزی اوبژکتیو (عینی) است.
چون خر مستقل از خرشناس وجود دارد. 

ب
او با مقدم شمردن ذهن بر عین در ورطه ایدئالیسم می غلتد
 
 
نتیجه این روش و رفتار سوبژکتیویستی شناخت این می شود که ماهیت اوبژکت شناخت (خریت خر) ناشناخته می ماند.
 
چرا و به چه دلیل؟

پ
او با مقدم شمردن ذهن بر عین در ورطه ایدئالیسم می غلتد 
 
 
به این دلیل که در شناخت سوبژکتیویستی خر، خر سلب عینیت می شود. 
خر به درجه ی چیزی سوبژکتیو تنزل می یابد.
آن سان که هر سوبژکتی از پرسپکتیو (دیدگاه، دوربین، ایستگاه، جایگاه، منظر) خاص خود، خر را مورد ارزیابی قرار می دهد.
پرسپکتیو های  سوبژکت های مختلف شناخت، مختلف و چه بسا حتی متضاد اند.
بدین طریق، ماهیت اوبژکت (موضوع) شناخت ناشناخته می ماند.
 
این اما به چه معنی است؟
ت
او با مقدم شمردن ذهن بر عین در ورطه ایدئالیسم می غلتد
 
 
این بدان معنی است که اولا از حقیقت عینی، سلب عینیت می شود.
حقیقت به درجه چیزی سوبژکتیو (دلبخواهی، مصلحتی، بسته به میل و منافع سوبژکت شناخت) تنزل می یابد و عملا غیرقابل شناخت می گردد.
 
در این صورت شیادان طبقه حاکمه وارد میدان می شوند و از تعدد حقیقت، از حقایق بیشمار دم می زند.
آن سان که در مورد مثلا ماهیت خر به اندازه سکنه کره زمین، نظر ابراز می شود و ضمنا به عنوان حقیقت خر، خرید و فروش می شود.
 
نمونه این عوامفریبی در فیلم ژاپنی «حقیقت» عرضه می شود:
عروس و دامادی در راهی به تور رهزنی می افتند.
داماد به قتل می رسد و عروس مورد تجاوز جنسی قرار می گیرد.
بعد دادگاه صحرایی برای کشف ماهیت جنایت (برای کشف حقیقت و صدرو حکم) تشکیل می شود.
هم رهزن از پرسپکتیو خاص خود ماجرا را نقل می کند.
هم عروس.
هم شاهدان عینی.
هم حتی روح مقتول که توسط پسر مرتضی مطهری احضار می شود.
 
هیچکدام از این ارزیابی های سوبژکتیو با یکدیگر انطباق پیدا نمی کنند.
 
در نتیجه دادگاه قادر به صدور حکم نمی شود.
این ولی مانع نتیجه گیری علامه ای از علمای حوزه علمیه نمی شود و آن اینکه حقیقت نه عینیت دارد و نه وجود دارد.
 
هر کس حقیقت مفید خود را دارد.
این یعنی پلورالیته (تعدد) حقایق.
 
این ولی فقط یک روی مدال خدعه و نیرنگ طبقه حاکمه امپریالیستی است.


ث
او با مقدم شمردن ذهن بر عین در ورطه ایدئالیسم می غلتد
 
 
روی دیگر این مدال این است که شناخت واقعیت عینی محال است.
جهان غیرقابل شناخت است.
انسان بلحاظ معرفتی کمترین فرقی با خر ندارد.
انسان حتی خرتر از خر است.
چون خر قادر به شناخت نباتات سمی از غیر سمی است.
آدمیان اما در نتیجه تکامل منفی در طول تاریخ، این لیاقت معرفتی را از دست داده اند و خرتر از خر شده اند.
 
۲
او با مقدم شمردن ذهن بر عین در ورطه ایدئالیسم می غلتد
 
 
در قاموس حیدر، وارونه سازی دیالک تیک اوبژکت شناخت و سوبژکت شناخت، یعنی مقدم دانستن سوبژکت شناخت (ذهن به قول حیدر) بر اوبژکت شناخت (موضوع شناخت، عین) به تحول جهان بینانه فرد منجر می شود:
فدایی فئودالی که خود را ماتریالیست می دانست، به ورطه ایدئالیسم می غلتد:
 
و یا آنکه ممکن است 
خودش را ماتریالیست بداند  و به جهان بینی پرولتاریائی یقین داشته باشد،  
 درعمل در برابر آن می ایستد و احکام آن را لگد مال می کند.
 
این ادعای حیدر اما به چه معنی است؟
 
الف 
او با مقدم شمردن ذهن بر عین در ورطه ایدئالیسم می غلتد.
 
این اولا بدان معنی است که حیدر میان سوبژکتیویسم و ایدئالیسم علامت تساوی می گذارد.
 
ب
او با مقدم شمردن ذهن بر عین در ورطه ایدئالیسم می غلتد.
 
این ثانیا بدان معنی است که حیدر از مسئله اساسی فلسفه خبر ندارد.
در حالیکه در میراث امیر نیک آیین و در درس های فلسفی پیک ایران این مسئله بکرات توضیح داده شده است.
جهان بینی هرکس با راه حل او به  مسئله اساسی فلسفه تعیین می شود. (انگلس)
 
پ
او با مقدم شمردن ذهن بر عین در ورطه ایدئالیسم می غلتد.
 
 
این نظر حیدر اما تصادفا حاوی ذراتی از حقیقت است:
جهان بینی افراد در عرصه تئوری شناخت هم تعیین می شود.
 
نظر حیدر در تحلیل نهایی درست است:
چون سوبژکتیویسم معرفتی در تحلیل نهایی به این نتیجه می رسد که انسان لیاقت  شناخت جهان را ندارد.
مسئله اساسی فلسفه در عرصه تئوری شناخت هم این است که آیا جهان قابل شناخت است و یا نه؟
 

۱
او با مقدم شمردن ذهن بر عین در ورطه ایدئالیسم می غلتد.
 
 
هر کس جهان را قابل شناخت بداند، بلحاظ جهان بینی در عرصه شناخت ماتریالیست و به عبارت دقیقتر، رئالیست است.
 
مراجعه کنید به تئوری شناخت، ماتریالیسم، دایرة المعارف فلسفه بورژوایی واپسین (ماتریالیسم) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
 
 
۲
او با مقدم شمردن ذهن بر عین در ورطه ایدئالیسم می غلتد.
 
 
هر کس جهان را غیرقابل شناخت بداند، بلحاظ جهان بینی در عرصه شناخت ایدئالیست و به عبارت دقیقتر، ندانمگرا، تردیدگرا، ایرئالیست و ایراسیونالیست است. 
 
مراجعه کنید به تئوری شناخت،  ندانمگرایی، تردیدگرایی، خردستیزی (ایراسیونالیسم) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری 
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر