۱۳۹۵ اسفند ۲۴, سه‌شنبه

حیدر مهرگان و «حماسه» گلسرخی (۲۵)


ویرایش و تحلیل از
یدالله سلطان پور
 

خسرو گفته بود:
«کاری که امروز چریک ها می کنند
 ادامه خلاق لنینیسم است. 
اگر لنین امروز در جامعه ما بود، تفنگ به دست می گرفت.»
و رفیق توده ای با ملایمت جواب داده بود:
  «لنین را
 به آنچه که هرگز نمی پسندید، متهم نکنیم.»
 
از همین واکنش حیدر به به ادعای سوبژکتیو گلسرخی، معلوم می شود که حیدر و توده ای های نسل جوان جدید  به لحاظ متد فکری و بضاعت نظری، فرق تعیین کننده ای با شخصیت ها و جریانات فئودالی ندارند.
اگر آخوندهای وطنی و بین المللی هم با هم بحث کنند، بلحاظ اسلوب و متد فکری، کمترین تفاوتی با حیدر و گلسرخی، حزب توده نسل جوان جدید و حوزه علمیه نخوهند داشت.
آخوند ها فقط به جای لنین، نام پیامبری، امامی، قدیسی، دالایلامایی را خواهند برد.

به زبان فلسفی، به سخن سوبژکت معینی به مثابه اوتوریته مقبول و مطلق استناد خواهند کرد.
ما این طرز تفکر، متد و یا اسلوب فکری و یا طرز هماندیشی را، اسکولاستیکی محسوب می داریم.

این طرز تفکر و متد فکری اصلا معاصر نیست.
مال عهد بوق است و بوی کپک زدگی از سر تا پایش به مشام می آید.

این متد فکری، نه تنها با متد دیالک تیکی ـ چه دیالک تیک ایدئالیستی و چه دیالک تیک ماتریالیستی ـ بیگانه است، بلکه حتی با متد های علمی ـ چه متدهای علوم طبیعی ـ تجربی و چه متد های علوم اجتماعی ـ بیگانه است.

۱
و رفیق توده ای با ملایمت جواب داده بود:
  «لنین را
 به آنچه که هرگز نمی پسندید، متهم نکنیم.»

بحث بدین طریق، نه بر سر جریانات سیاسی فدایی و توده ای و این و آن، نه بر سر برنامه عملی آنها، نه بر سر تعلقات طبقاتی و ایده ئولوژیکی آنها، بلکه بر سر علایق و سلایق اوتوریته های مذهبی و لاییک و غیره و چه بسا بر سر آیات و روایات و احادیث و اخبار مذهبی و غیره دور می زند.

نیرو و انرژی کلانی به هدر می رود.
بدون آنکه کسی بتواند قانع کند و یا قانع شود.
رشد کند و یا رشد دهد.

اشکال اصلی کار اینجا ست که از اوتوریته ها، حتی از مارکس و انگلس و لنین و آن و این، می توان آیات و روایات و احادیث و اخبار مطلقا متضادی پیدا کرد و برای اثبات حتی غلط ترین خط مشی ها آلت دست قرار داد.

۲ 
و رفیق توده ای با ملایمت جواب داده بود:
  «لنین را
 به آنچه که هرگز نمی پسندید، متهم نکنیم.»

احتمالا یکی از دلایل ملایمت رفیق توده ای کذایی هم ترس از همین قضیه است.

از همین ولادیمیر لنین می توان آیه ای، حدیثی، روایتی و خبری هم پیدا کرد که در ستایش از تفنگ و خمپاره و مقاومت و مبارزه مسلحانه باشد.

حتی آیه ترین آیه ها، که حضرت جبرئیل صلواة الله علیه شخصا از محضر خدا به خیمه ی حضرت محمد آورده، فقط و فقط در مورد معین و مشخص و خاصی اعتبار داشته اند.
می توان ایمیل زد و از خود جبرئیل و یا حتی از خود خدا پرسید و یقین قلبی کسب کرد.
آیه ای که همیشه و همه جا معتبر باشد، هنوز نازل نشده است.

۳
و رفیق توده ای با ملایمت جواب داده بود:
  «لنین را
 به آنچه که هرگز نمی پسندید، متهم نکنیم.»

 ایراد معرفتی ـ نظری این طرز «تفکر» اسکولاستیکی در وارونه سازی دیالک تیک سوبژکت شناخت و اوبژکت شناخت است:
در  دیالک تیک سوبژکت شناخت و اوبژکت شناخت (در دیالک تیک لنین و موضوع بحث)، نقش تعیین کننده از آن اوبژکت شناخت (موضوع بحث و بررسی) است.

آیه نازل کردن از اوتوریته های آسمانی و زمینی، از خدا و انبیاء و ائمه و لنین و آن و این، نه نشانه سطح متعالی تفکر، بلکه نشانه سطح فکری نازل خود و طرف مقابل است.
نشانه بارز خریت و یا استحمار است.
نشانه این است که طرفین بحث، عاجز از بررسی موضوع شناخت اند.

به همین دلیل به ضریح اوتوریته ای دخیل می بندند تا بلکه حاجات شان را برآورده سازد.
ما این طرز تفکر را سوبژکتیویسم معرفتی می نامیم که یکی از مکاتب امپریالیستی است و فرم های متنوع دارد.


۴
 
و رفیق توده ای با ملایمت جواب داده بود:
  «لنین را
 به آنچه که هرگز نمی پسندید، متهم نکنیم.»
و نقل قولی از لنین آورده بود

رفیق توده ای نسل جوان جدید، همه چیز می تواند باشد، فقط نمی تواند توده ای باشد.
رفیق توده ای نسل جوان جدید، ماهیتا از سر تا پا آخوند است.

هنر و شق القمرش ازبر کردن مشتی آیه و روایت و حدیث و خبر، کج و کوله سازی آنها و بهره گیری از آنها برای اثبات دعاوی خویش است.

نورالدین کیانوری برای اثبات خیالات خویش در اواخر عمر دست به دامن «هجدهم برومر لوئی بناپارت» شده بود.

متد فکری توده ای نسل جوان قدیم، آیه جویی، آیه یابی، برای اثبات خیالبافی بود.

مارکسیسم در قاموس توده ای نسل جوان جدید و قدیم در نقل قول جویی از اوتوریته های غیرمذهبی خلاصه می شد.

وقتی طلاب حوزه عرعریه در اوین از کیانوری می خواهند که برای شان اقتصاد سیاسی تدریس کند، همه را به سراغ جوانشیر می فرستد.
خودش نه از فلسفه خبر داشت و نه حتی از اقتصاد سیاسی.

۵
و نقل قولی از لنین آورده بود:
«تنها با نیروی پیشاهنگ نمی توان به پیروزی رسید.

حیدر در عالم هپروت چنان در سیر و سلوک است که اصلا اعتنایی به ماهیت طبقاتی گلسرخی و اجامر فدایی و مجاهد اسلام و خلق ندارد.

اصلا از خود نمی پرسد که کدام طبقه اجتماعی قرار است بر کدامین طبقه اجتماعی پیروز شود؟
پیشاهنگ در قاموس ولادیمیر لنین به چه معنی است؟

۶
و نقل قولی از لنین آورده بود:
«تنها با نیروی پیشاهنگ نمی توان به پیروزی رسید. 
کشاندن پیشاهنگ تنها به پیکار قطعی، هنگامی که 
هنوز تمام طبقه و توده های انبوه به پشتیبانی مستقیم از پیشاهنگ بر نخاسته اند
و یا دست کم بی طرفی خیرخواهانه ای در برابر آن ها پیش نگرفته اند، 
اقدامی است نه تنها نا بخردانه، بلکه، حتی تبهکارانه.»

پیشاهنگ در قاموس لنین، حزب بلشویک است و نه توله های فئودالی مذهبی و لاییک.
پیشاهنگ در قاموس مارکسیسم ـ لنینیسم، مترقی ترین و انقلابی ترین بخش پرولتاریا ست و نه نیهلیست دیوانه با تمایلات فئودالی، فاشیستی و فوندامنتالیستی.

منظور لنین، حزب بلشویک است که در رأس پرولتاریای جهانی ایستاده است.
پرولتاریایی که بلحاظ عینی و تاریخی در رأس توده های مولد و زحمتکش جهان قرار دارد و منجی بی چون و چرای بشریت دربند است.
امام زمان جهان است با شمشیری از مارکسیسم ـ لنینیسم.

حیدر باید خیلی حواس پرت باشد که در هیئت گلسرخی ها، پیشاهنگ سراغ گیرد.

به احتمال قوی، پس از پیوستن حزب توده نسل جوان جدید به دار و دسته عکسعریت، متوجه قضیه شده است، که ماست پیشاهنگ کذایی چند من کره دارد.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر