۱۳۹۶ فروردین ۷, دوشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (516)

 

پروفسور دکتر کارل هاینتس رودر  
(۱۹۳۵ ـ ۱۹۹۱)
تئوریسن مارکسیست ـ لنینیست دولت و حقوق
استاد دانشگاه 
مؤلف آثار بیشمار
 
فصل سیزدهم
دولت ـ تئوری
پروفسور دکتر کارل هاینتس رودر
 
برگردان
شین میم شین

پیشکش به
 
عباس حجری
(۱۳۰۱ ـ ۱۳۶۷)
اعدام در زندان اوین
 
بخش سوم
جریانات اصلی دولت ـ تئوری بورژوائی واپسین
   
قسمت دوم
تئوری های رفرمیستی دولت
 
۱
رفرمیسم، یکی از جریانات اصلی تفکر سیاسی و تفکر دولتی بورژوایی است. 
 
 
۲
حتی مارکس و انگلس وقتی دیدند که بخشی از بورژوازی در صدد کاهش معضلات اجتماعی اند تا اساس جامعه بورژوایی را تضمین کنند، به کشف رفرمیسم نایل آمدند.
(مارکس و انگلس، «مانیفست حزب کمونیستی»، «مجموعه آثار»، جلد  ۴، ص ۴۸۸، ۱۹۵۹)
 
۳
نظر اساسی رفرمیسم بورژوایی به شرح زیر بوده است:

 
الف
 
حفظ سیستم کاپیتالیستی با رفرم ها و گذشت های ناچیز به طبقه کارگر، واکنشی بر وجود سوسیالیسم بوده است.
 
ب
 
رفرمیسم از این نقطه حرکت می کند که نظام سرمایه داری می تواند خودش به تضاد های خاص خود، بویژه به تضادهای طبقاتی اش سر و سامان دهد و از طریق رفرم ها گام به گام به جامعه غیر سرمایه داری، یعنی به جامعه جدیدی تبدیل شود.

 پ
رفرمیسم بر این خیال باطل اصرار می ورزد که این تحول جامعه کاپیتالیستی می تواند توسط دولت موجود و حقوق موجود (دو عنصر از روبنای ایده ئولوژیکی) صورت گیرد. 
 
ت
در تصور مربوط به دولت و حقوق به مثابه وسایل تحول جامعه، دو تئوری مربوط به دولت به هم می رسند: 
 
۱
تئوری بورژوایی ـ رفرمیستی دولت
 
۲
 
تئوری سوسیال ـ دموکراتیکی دولت.
(برنشتین، «شرایط سوسیالیسم و وظایف سوسیال ـ دموکراسی»، ۱۹۰۹) 
 
ث
 
تئوری تحول جامعه سرمایه داری به جامعه سوسیالیستی بکمک دولت که شوماخر (رهبر حزب سوسیال ـ دموکرات آلمان) در اثرش تحت عنوان «مبارزه بر سر اندیشه دولت در سوسیال ـ دموکراسی آلمان» (۱۹۷۳)، بویژه تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی زیر را نشانه گرفته است:
ضرورت در هم شکستن دستگاه دولت بورژوایی در انقلاب سوسیالیستی
 
ج
جدا کردن دولت از بنیان اجتماعی ـ اقتصادی اش، نهایتا به این نظر منجر می شود که وجود کنسرن ها در اقتصاد، منافاتی با توسعه دموکراتیکی دولت و استفاده از دولت به نفع زحمتکشان و به نفع پیشرفت اجتماعی ندارد. 
 
ح
اسطوره رفرمیستی دولت به مثابه ارگان تحول جامعه، مبتنی بر وارونه سازی ایدئالیستی رابطه جامعه با دولت است.
 
(در این جفنگ رفرمیستی، دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی به شکل دیالک تیک زیربنای اقتصادی و دولت بسط و تعمیم داده می شود و ضمنا وارونه می شود:
یعنی نقش تعیین کننده در این دیالک تیک از آن یکی از عناصر روبنای ایده ئولوژیکی (دولت) قلمداد می شود. مترجم)
 
خ
با انکار تعین کاپیتالیستی دولت توسط جامعه بورژوایی، همزمان، ماهیت بلحاظ طبقاتی، مشروط دولت مورد انکار قرار می گیرد.
 
(ماهیت طبقاتی دولت انکار می شود.
دولت به مثابه ارگانی ماورای طبقاتی جا زده می شود. مترجم) 
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر