۱۳۹۵ تیر ۱۵, سه‌شنبه

هماندیشی با مریم (27)

 
میم نون
 
مریم
تفاوت خصلت متافیزیکی با خصلت دیالک تیکی


دوئالیسم در زبان فرنگی
منیچه ئیسم
(مانیگروی (کسروی)، مانیگرائی)
نامیده می شود.

1
 
چون مؤسس دوئالیسم نور و ظلمت و غیره
مانی پیامبر 
بوده است.

2
دوئالیسم فرمی از اسلوب و یا متد متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) است.

3
در دوئالیسم
اقطاب دوئالیستی ضد یکدیگر اند.
مثلا دوئالیسم هابیل و قابیل
(دوئالیسم خیرمطلق و شر مطلق)
دوئالیسم الله و ابلیس
دوئالیسم امام و یزید

4
در دوئالیسم
میان دو قطب متضاد
دیوار نفوذ ناپذیری کشیده شده است.

5
آن سان که مثلا خیر، مطلق و شر، مطلق تلقی می شوند
و نمی توانند به یکدیگر تبدیل شوند.

6
در دیالک تیک اما
اقطاب دیالک تیکی
در آن واحد
هم با هم اند و هم بر هم اند.

7
هم در وحدت با یکدیگر اند و هم در «مبارزه» با یکدیگر اند.

8
موتور تغییر
 در هستی طبیعی، اجتماعی و فکری
خصلت دیالک تیکی آنها ست.

9
اگر هستی خصلت متافیزیکی (مثلا دوئالیستی) می داشت،
راکد و لایتغیر می ماند و می گندید.
همه چیز همیشه، همان می ماند که بود.
یعنی رشد متوقف می شد.

10
اقطاب دیالک تیکی
مثلا
در دیالک تیک خیر و شر
در دیالک تیک فرم و محتوا،
در دیالک تیک آشنا و بیگانه و غیره
در وحدت اند و در «مبارزه» اند.

11
ضمنا
با تعویض سیستم مختصات
اقطاب دیالک تیکی می توانند به یکدیگر تبدیل شوند.

12
 
سعدی برای توضیح دیالک تیک فرم و محتوا
پیاز 
را مثال می زند:

الف
دیالک تیک فرم و محتوا
در پیاز
به صورت دیالک تیک پوسته و هسته
بسط و تعمیم می یابد.

ب
پس از برداشتن پوسته (فرم) اول، 
 پوسته بعدی 
(که قبلا جزو محتوا و یا هسته پیاز بود)
به پوسته بدل می شود و مابقی به هسته تبدیل می شود.
یعنی محتوای سابق به فرم بدل می شود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر