تحلیلی از
یدالله سلطان
پور
اما
راه دیگری هم هست:
این
که فرد شکنجه شونده، پیش دستی کند
و خودش به بدن خودش حمله برد
تازیانه را از جلاد بگیرد و بر گُرده خود بزند.
دلایل اوبژکتیو و سوبژکتیو آیین شهادت
در جریانات
فاشیستی، فوندامنتالیستی و احزاب استالینیستی
·
ایدئالیزه کردن مرگ (شهادت و ترور)
در هر کدام از این جریانات به دلایل عینی (اوبژکتیو) متفاوت صورت می گیرد:
1
ایدئالیزه کردن مرگ در فاشیسم
ایدئالیزه کردن مرگ در فاشیسم
·
دلیل عینی ایدئالیزه کردن مرگ، به
زبان احمد شاملو، «سرودی پر طبل تر ز رعد ساختن از مرگ» جایگاه اجتماعی طرفداران
فاشیسم است:
·
طرفداران فاشیسم سودای حفظ
جامعه بشری در مرحله سرمایه داری انحصاری ـ دولتی (امپریالیسم) را بر سر دارند.
·
به عبارت دیگر، سودای متوقف کردن
چرخ تاریخ را بر سر دارند.
·
چون بر سر دو راهی عینی زیر ایستاده
اند:
الف
در پیش گرفتن راه مرگ
·
انتحار به مثابه «طغیان بر ضد پوچی
زندگی» (البر کامو)
·
این راه را شوپنهاور و امثالهم تئوریزه
می کنند.
·
یعنی در قالب احکام فلسفی می ریزند.
·
این راه را فرانتس کافکا، البر کامو،
نصرت رحمانی، صادق هدایت وغیره پوئه تیزه و استه تیزه می کنند.
·
یعنی به تبلیغ مرگ با تسلیحات هنری
می پردازند.
·
صادق هدایت این تئوری را حتی عملی
می سازد.
ب
دفاع از زندگی بر لب گور تاریخی به هر قیمت
دفاع از زندگی بر لب گور تاریخی به هر قیمت
·
بسیج قوای ارتجاعی و حمله بی
باکانه و شجاعانه به قوای پیشرفت اجتماعی حتی به قیمت نابودی خویش
·
این راه را نیچه ـ شاگرد شوپنهاور ـ
و دیگر فلاسفه فاشیسم تئوریزه می کنند.
·
یعنی در قالب احکام فلسفی می ریزند.
·
این راه را جلال آل احمد، احمد شاملو
وغیره پوئه تیزه و استه تیزه می کنند.
·
یعنی با تسلیحات هنری به تبلیغ مبارزه
و مقاومت ارتجاعی تا سر حد مرگ در مقابل قوای
پیشرفت اجتماعی می پردازند.
·
ناسیونال ـ سوسیالیسم، میلیتاریسم ژاپن،
آوانتوریسم چپ و راست، فدائیان خلق و غیره این ایده را جامه عمل می پوشانند.
·
فدائیان خلق و غیره حتی با دست خالی به سپاه انقلاب یورش
می برند.
2
·
به همین دلیل، می توان گفت که پایگاه
طبقاتی این جریانات ضد انقلاب بورژوائی سفید، فئودالی است.
·
در طرز تفکر و طرز عمل این
جریانات، خانه خرابی اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی انعکاس می یابد.
·
اشرافیت بنده دار و فئودال و
روحانی یا باید خود را داوطلبانه کفن و دفن کنند و یا باید به سپاه پیشرفت اجتماعی
حمله برند و اگر خدا بخواهد و رهبری انقلاب خریت به خرج دهد، برای مدتی جان از
مهلکه بدر برند.
·
شعار فاشیسم مبنی بر بود و نبود،
حیات و ممات، مرگ و زندگی، یا این یا آن، یا همه چیز و یا هیچ، جنگ تا آخرین
گلوله، جنگ مسلحانه تنها ره رهائی، مقاومت در زیر شکنجه تا سر حد مرگ انعکاس فکری همین
دو راهی تاریخی ـ عینی ـ طبقاتی اند.
3
ایدئالیزه کردن مرگ در فوندامنتالیسم
·
دلیل عینی ایدئالیزه کردن مرگ (شهادت)
جایگاه اجتماعی طرفداران فوندامنتالیسم است:
·
طرفداران فوندامنتالیسم
سودای برگرداندن جامعه بشری به صدر اسلام را بر سر دارند.
·
به عبارت دیگر، سودای وارونه سازی جهت
چرخش چرخ تاریخ را بر سر دارند.
·
چون نه در حال حاضر امکان ادامه
حیات دارند و نه در آینده.
·
تنها راه نجات شان برگشت به ریشه
ها (فوندامنت ها، بنیاد ها، صدر اسلام) است.
·
به همین دلیل فوندامنتالیسم جریانی
از سر تا پا، ارتجاعی است.
4
·
فوندامنتالیسم برای ادامه حیات به
هر ذلت، شهادت را ایدئالیزه می کند.
·
فوندامنتالیسم دیالک تیک حیات و
ممات را، دیالک تیک زندگی و مرگ را تحریف می کند.
·
بدین طریق و با این ترفند، شهادت
به عنوان حیات ابدی در ناز و نعمت بهشتی قلمداد می شود و حیات به مثابه چیز بی ارج
و ارزش و موقتی تحقیر می شود.
·
به همین دلیل حریفی، فوندامنتالیسم
را نیهلیسم نقابدار نامیده است.
·
فوندامنتالیسم و فاشیسم را می توان
نیهلیسم عملی و نظری محسوب داشت.
·
فوندامنتالیسم به پیروی از حضرت
محمد در صدر اسلام، هم مبلغ نیهلیسم است و هم جامه عمل پوشاننده به نیهلیسم است.
5
·
نیهلیسم طرفداران فاشیسم و فوندامنتالیسم
انعکاس همین جایگاه اجتماعی آنها ست.
·
انعکاس وجود اجتماعی آنها ست.
·
نیچه عاشق نیهلیسم بود.
·
اگر نیچه زنده بود، در مدح بن لادن
و خمینی و داعش و طالبان و بوکوحرام مدیحه ای بلند بالا می سرود.
·
علمای امپریالیسم پس از عملیات
نیهلیستی اجامر بن لادن در 11 سپتامبر ـ حتی در رسانه های امپریالیستی ـ بی شرمانه
لب به ستایش از «شهامت» لاشخورهای فوندامنتالیستی گشودند.
·
ایده ئولوژی را بنی حوا و بنی آدم با
شیر مادر از آن خود می کنند.
·
ایده ئولوژی را نمی توان آموخت.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر