۱۳۹۵ مرداد ۸, جمعه

سیری در نقل قولی از امید مهرگان (28)


تحلیلی از
یدالله سلطان پور  

دلایل اوبژکتیو و سوبژکتیو آیین شهادت
 در جریانات فاشیستی، فوندامنتالیستی و احزاب استالینیستی

·        سؤال این بود که چرا جریانات فوندامنتالیستی ـ همه بدون استثناء ـ به فوندامنت ها، بنیادها و یا ریشه های هزاران ساله پناه می برند؟

·        علت اوبژکتیو (عینی) آن توضیح داده شد:
·        نفرت مفرط طبقاتی از مضارع کاپیتالیستی موجود و وحشت طبقاتی از مستقبل کمونیستی.

1
نفرت از مضارع و وحشت از مستقبل  

·        در نتیجه ی همین موضع طبقاتی، برای اجامر فوندامنتالیستی چاره ای جز پناه بردن به ماضی باقی نمی ماند.
·        شعار معروف «نه، شرقی و نه غربی» از همین دیالک تیک نفرت و وحشت سرچشمه می گیرد:

الف
نفرت از مضارع    
 
·        نفرت از حال حاضر، یعنی نه غربی
·        یعنی آنتی کاپیتالیسم.
·        یعنی آنتی امپریالیسم
·        یعنی مرگ بر امریکا به مثابه شیطان بزرگ

ب
وحشت از مستقبل
 
·        وحشت از آینده یعنی نه شرقی
·        یعنی آنتی کمونیسم
·        یعنی مرگ بر شوروی به مثابه شیطان کوچک   

2
نفرت از مضارع و وحشت از مستقبل  

·        یکی از خطاهای خطیر احزاب استالینیستی فلسفه فقیر، افتادن به دام همین آنتی کاپیتالیسم و آنتی امپریالیسم اجامر فوندامنتالیستی است.
·        بیگانگی با دیالک تیک (چه، دیالک تیک ایدئالیستی و چه دیالک تیک ماتریالیستی) سرچشمه همه خریت ها و ضلالت ها ست.
·        احزاب استالینیستی شعار فوندامنتالیستی «مرگ بر امریکا» را می شنوند و اشغال لانه جاسوسی را جشن می گیرند، ولی شعار «مرگ بر شوروی» را ناشنوده می گیرند و می روند تا از جهنم الیم اوین سر در آورند.

3
نفرت از مضارع    
 
·        یکی دیگر از خریت های احزاب استالینیستی، فنومنالیسم و فرمالیسم معرفتی آنها ست.
·        آنها بسان ساده لوحان، فریب فرم و فنومن را می خورند و به محتوا و ماهیت اعتنائی نمی کنند.

·        فلاکت سطحی اندیشی و ساده لوحی همین است:
·        دیدن سطح و چسبیدن به سطح و عجز از نفوذ به اعماق.
·        شیفتگی کودکانه به پدیده و عجز از رخنه در ماهیت.
·        فریفتگی ابلهانه به ظاهر و عجز از نفود در ذات.

·        منظور؟      

4
نفرت از مضارع    

·        منظور این است که هر گردی گردو نیست.
·        باید پرسید که آنتی کاپیتالیسم و آنتی امپریالیسم ایکس از چه موضع و از چه سنگر طبقاتی صورت می گیرد؟

·        ما در این جور مواقع با دیالک تیک سه عضوی سروکار داریم:   

·        مخالفت و موافقت ایکس با ایگرگ می تواند به دلایل کاملا متضاد صورت گیرد:
·        مسئله مهم این است که شعار «مرگ بر امپریالیسم» از چه سنگر طبقاتی داده می شود؟

الف
·        چون هم از موضع فئودالی می توان شعار «مرگ بر سرمایه داری»، «مرگ بر امپریالیسم»، «مرگ بر امریکا»  سر داد

ب
·        و هم از موضع توده ای، سوسیالیستی و کمونیستی.
  
5
  وحشت از مستقبل  
 
·        وحشت اجامر فوندامنتالیستی از آینده، حاوی مواد منفجره آنتی کمونیستی است.
·        آنتی کمونیسم اجامر فوندامنتالیستی بمراتب شدیدتر، مهیب تر و عمیق تر از آنتی کمونیسم اجامر امپریالیستی است.
·        سران احزاب استالینیستی وقتی به این مسئله پی بردند که دیگر دیر شده بود.
·        این آنتی کمونیسم از چنان ابعاد وحشت انگیزی برخوردار است که مأمورین قسی القلب سازمان سیا را حتی به وحشت می اندازد.

·        مجاهدین فوندامنتالیستی به روایت مأمورین معذور سازمان سیا، سربازان روسی اسیر را زنده زنده پوست می کندند.

·        تصور چنین جنایتی حتی در صدر اسلام برده داری دشوار است.

·        حضرت علی امیر مؤمنین و حیدر کرار و صاحب ذوالفقار، گردن می زد، ولی پوست از تن بندگان زنده ی خدا، جدا نمی کرد.

·        تبار اجامر فوندامنتالیستی احتمالا نه به صدر اسلام، بلکه به دهها و شاید صدها هزار سال قدیم تر از صدر اسلام می رسد.
·        به عصر توحش می رسد که آدمی خواری رواج داشته است.
·        تغذیه از گوشت همنوع رواج داشته است.

6
دلیل سوبژکتیو پناه بردن به بنیاد ها
(روییدن از ریشه)  
 
·        یکی از دلایل پناه بردن به فوندامنت ها، «دوباره روییدن از ریشه» (ترانه ای از اجامر فوندامنتالیسم شیعی) فقر فلسفه است.
·        بی خبری و بی بهرگی از خرد کل اندیش است.
·        فقدان مغز اندیشنده در کدوی کله است.
·        عجز از خود اندیشی است.
·        بیگانگی با تفکر مفهومی است.

7

دلیل سوبژکتیو پناه بردن به بنیاد ها
(روییدن از ریشه)  

·        این در مورد همه فرم های فوندامنتالیسم در مقیاس جهانی صادق است.
·        این فقر فلسفه، این خریت تئوریکی و این کوری و کودنی نظری ـ در تحلیل نهائی ـ از موضع طبقاتی ارتجاعی اجامر فوندامنتالیستی نشئت می گیرد.

·        خریت اما ضمنا می تواند علل معرفتی داشته باشد.
·        فوندامنتالیسم اغلب در کشورهائی رواج پیدا می کند که از قافله روشنگری فرسنگ ها عقب مانده باشند.

·        به همین دلیل ورنر سپمن می نویسد:
·        برای روشنگری، آلترناتیوی (بدیلی، جایگزینی) وجود ندارد.

·         اگر در کشور ما قحط روشنگری علمی و انقلابی نبود، جنبش فوندامنتالیستی و فاشیستی به این آسانی ها نیرو نمی گرفت و فاجعه نمی آفرید.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر