۱۳۹۵ مرداد ۴, دوشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (427)


پروفسور دکتر هورست هولتسر
فصل هشتم
علوم اجتماعی / جامعه شناسی
برگردان شین میم شین

بخش هفتم
توسعه جامعه شناسی بورژوائی
در کشورهای مختلف سرمایه داری:

قسمت چهارم
جامعه شناسی در المان


پیشکش به
کاظم انصاری

3

·        گئورگ سیمل اکنون «به تجزیه و تحلیل فرم و محتوای پدیده های تاریخی ـ اجتماعی روی می آورد و به ترکیب (سنتز)  فرم های جامعه بشری مبادرت می ورزد که بر دو شرط زیر مبتنی است:  

الف
·        اولا اینکه فرم اجتماعی گشتن (تشکیل جامعه) واحدی، حاوی محتواها و اهداف کاملا متفاوت است.   

ب
·        ثانیا اینکه منافع محتوائی واحد در فرم های اجتماعی گشتن (تشکیل جامعه) کاملا متفاوتی، جامه  عمل می پوشند.

4
·        به همان سان که در فرم های (قالب های) هندسی واحد، مواد مختلف دیده می شود و یا ماده واحدی در فرم های مکانی (هندسی) مختلف.

5
·        و یا به همان سان که در فرم های منطقی و مضامین (محتوا های) معرفتی مادی دیده می شود.»
·        (لواین، کارتر و گورمن، «تاثیرات گئورگ سیمل در جامعه شناسی امریکا» در «مجله جامعه شناسی امریکا» (1975      ـ 1976)، ص 813) 

19
·        گئورگ سیمل از نقطه نظرهای زیر میان فرم های اجتماعی گشتن (تشکیل جامعه) تفاوت قایل می شود:   

الف

·        بلحاظ تفاوت رتبه (عالیرتبه تر و نازل رتبه تر بودن)    

ب
·        رقابت 

پ

·        تقلید 
ت
·        تقسیم کار  
ث
·        تحزب (تشکیل احزاب)  

ج
·        نمایندگی

چ
·        همزمانی وحدت در رابطه با داخل 

ح

·        همزمانی توافق (ختم، بستن) در رابطه با خارج
·        (همانجا، ص 7)   

20

·        گئورگ سیمل به پیروی از نئوکانتیانیسم ادعا می کند که اجتماعی گشتن و فرم های اجتماعی گشتن، یعنی «همه جریانات اجتماعی و غرایز در روح لانه دارند.
·        این بدان معنی است که اجتماعی گشتن، پدیده ای روانی است.»
·        (همانجا، ص 17)    

·        مراجعه کنید به نئوکانتیانیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

21

·        اجتماعی گشتن و فرم های اجتماعی گشتن از دید گئورگ سیمل به «اپریوری سوسیولوژیکی» مربوط می شوند.
·        به مقولات سوسیال شعور (ضمیر) انسانی مربوط می شوند که «به واسطه آن (شعور و یا ضمیر انسانی) ماده، یعنی محتوای تاریخی ـ سوسیال بطور کلی به اجسام تجربی، یعنی به «جوامع» بدل می شود.»
·        (همانجا، ص 23، ص 9) 
 
·        مراجعه کنید به اپریوری (ماورای تجربی)، اپریوریته، اپریوریسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

22
·        گئورگ سیمل به تقلید از کانت می نویسد:
·        «اپریوریته های سوسیولوژیکی حاوی همان دو معنی اند، که طبیعت را «امکان پذیر می سازند.»
·        (همانجا، ص 23)  

23
·        گئورگ سیمل ادامه می دهد:
·        «تئوری شناخت جامعه عبارت است از فرم هائی که باید مبنا باشند و یا مقولاتی که انسان باید به همراه آورد تا این شعور پدید آید.
·        بنابرین، تئوری شناخت جامعه عبارت است از فرم هائی که شعور تشکیل یافته (یعنی جامعه به مثابه موضوع علم) باید حمل کند.»
·        (همانجا، ص 24)    


لئوپولد فون ویزه (1876 ـ 1969) 
جامعه شناس
اقتصاد دان
استاد دانشگاه المانی

·        لئوپولد فون ویزه این جامعه شناسی فرمال معرفتی ـ ایدئالیستی گئورگ سیمل را، که جامعه را از اپریوریته های شعور استخراج می کند، به جامعه شناسی عمومی خود تبدیل می سازد که در دو بخش زیر به رشته تحریر در می آید: 

بخش اول

·        لئوپولد فون ویژه، «نظریه رابطه» (1924)    

بخش دوم

·        لئوپولد فون ویژه، «نظریه ساخت» (1929)   
   
·        نتیجه این کرد و کار فون ویزه، عبارت است از مقدمات سطحی و ساده لوحانه بر توصیف پوزیتیویستی خشک آن عناصر، روند ها، فواصل و ساخت ها که بنظر فون ویزه، در آنها می توان «سوسیال» را به طرز معتبرالعام تجزیه کرد.



الفرد فیرکاندت (1867 ـ 1953)
جامعه شناس
اتنولوگ
روانشناس اجتماعی
جامعه ـ فیلسوف
تاریخفیلسوف المانی

·        الفرد فیرکاندت از ترکیب نظرات زیر با عناصری از فنومنولوژی هاسرل، نظریه خاص خود را سرهمبندی می کند.
·        نظریه ای که از حد فرمالیسم و سوبژکتیویسم عزیز کرده فراتر نمی رود: 

الف
·        از ترکیب دیشوتومی (دوگانه) همبود و جامعه فردیناند تونیس   

ب
·        از ترکیب تئوری اجتماعی ـ معرفتی ـ «کانتی» گئورگ سیمل    

پ
·        از ترکیب شماتیسم (کلیشه ئیسم) رابطه ـ ساخت فون ویزه     

1

·        الفرد فیرکاندت در اثری تحت عنوان «تئوری اجتماعی» (ویرایش شده در سال 1928) از تأثیر متقابل میان افراد شروع به حرکت می کند.
·        او اما این پیوند را به مثابه «پیوند درونی» قلمداد می کند.

2

·        از این رو، در درک پسیکولوژیستی الفرد فیرکاندت، نوای نظریه شوتس و اینتر اکسیوینسم به گوش می رسد. 
·        (الفرد فیرکاندت، «تئوری اجتماعی»، ص  174) 

جامعه جامعه شناسی آلمان
(انجمن جامعه شناسی آلمان) 
(دی گی اس)
سال تأسیس 1909

·        گروه متشکل از این جامعه شناسان فرمالیستی ـ سوبژکتیویستی و «نئو ایدئالیستی» آشیان خود را در انجمن جامعه شناسی آلمان می یابند و با انتشار مجله سه ماهگی (هر سه ماه یک شماره)  در شهر کلن آلمان، انتشارات جامعه شناسی آلمان را پدید می آورند.

1
·        انجمن جامعه شناسی آلمان، بیگانه با خط اصلی توسعه جامعه بورژوائی آلمان، بیگانه با راه رشد سرمایه داری انحصاری و امپریالیسم که حتی جنگ نمی تواند جلودارش شود، در جنگ بی رحمانه بر ضد ماکس وبر و بر ضد درنمای بورژوائی بزرگ بی تردید ماکس وبر، گریزان از جامعه پژوهی تجربی، غرقه در خودشیفتگی اجتماعی ـ سیاسی بی معنای خود، نه در سال های 10 و نه در سال های 20 قرن بیستم، نمی تواند خود را به مثابه نیروی علمی ـ اجتماعی و سوسیال ـ سیاسی تثبیت کند.

2
·        علاوه بر این، در آثار مؤلفین زیر در انجمن جامعه شناسی آلمان تدوین تئوری های سوسیولوژیکی فراموش می شود:

الف
·        تحلیل های اوپنهایمر (1864 ـ 1943) در زمینه سیاست شهری و کشاورزی و طرح های تاریخی ـ سوسیولوژیکی اش در اثری تحت عنوان «سیستم جامعه شناسی» (1922 ـ 1926)   

ب


کارل مانهایم (1893 ـ 1947)
جامعه شناس و فیلسوف مجارستانی الاصل
استاد دانشگاه در آلمان و انگلستان
از سردمداران جامعه شناسی دانش

·        تأملات کارل مانهایم راجع به جامعه شناسی دانش در اثرش تحت عنوان «ایده ئولوژی و اوتوپی» (1929)     

پ

·        چالش های گایگر (1891 ـ 1952) با اپریوریسم سوسیولوژیکی و مارکسیسم در اثرش تحت عنوان «فرم های انس» (1928)       

3
·        در نتیجه، انتظار مقاومت علمی و سیاسی از طرف انجمن جامعه شناسی آلمان در مقابل «جنبش» فاشیستی بیهوده است.
·        تغییرات سازمانی در سال های قبل هم که از طرف لئوپولد فون ویزه صورت می گیرند، تغییری در این زمینه به دنبال نمی آورند.

4
·        انجمن جامعه شناسی آلمان، در سال 1934 با تأیید قلبی (خدا خواستگی)  اشپان (1878 ـ 1950) مؤلف «دولت حقیقی» (1921) و «نظریه جامعه» (1930) و با تأیید قلبی فرایر (1887 ـ 1969) مؤلف «جامعه شناسی به مثابه علم واقعیت» (1930) و «مقدمه ای بر جامعه شناسی» (1931) منحل می شود.           

5
·        اکثریت قریب به اتفاق جامعه شناسان عضو انجمن جامعه شناسی آلمان و جامعه شناسان خارج از آن، مهاجرت می کنند.

·        افراد زیر از آن جمله اند: 
·        آدورنو
·        هورکهایمر
·        گایگر
·        بورکناو
·        الاس
·        مانهایم 

6
·        بدین طریق، «جامعه شناسان حرفه ای و تعداد بیشماری از علمای علوم اجتماعی از هر نوع، به مهاجرت کامل تن در می دهند.»   

7
·        جامعه شناسانی هم که مهاجرت نمی کنند، البته اگر جزو جامعه شناس واره های راستگرا نباشند و به همکاری با ناسیونال ـ سوسیالیسم نپردازند، باید کم و بیش سکوت کنند.

8
·        جامعه شناسان راستگرا و حامی ناسیونال ـ سوسیالیسم  به شرح زیر بوده اند:

الف

آرنولد گلن (1904 ـ 1976)
جامعه شناس و فیلسوف آلمانی
نماینده آنتروپولوژی فلسفی
همراه با هلموت پلسنر و ماکس شلر
حریف آدورنو از موضع محافظه کاری

·        ارنولد گلن

ب

·        هانس فرایر 

پ

کارل اشمیت (1888ـ 1985)
حقوقدان دولتی و فیلسوف سیاسی آلمانی
ماورای ارتجاعی
از کارگزاران رایش سوم
زمینه ساز روحی برای ناسیونال ـ سوسیالیسم
مؤلف آثار بیشمار

·        کارل اشمیت   

ت
·        گونتر ایپسن    

ث
·        اندرئالس والتر  

ج
·        اندرئاس فنیگر 

چ
·        کارل هاینتس ففر   

ح
·        کارل والنتین مولر و غیره

·        (کونیگ، «وضعیت جامعه شناسان مهاجر آلمان در اروپا» در لپه نی، «تاریخ جامعه شناسی»، جلد 4، ص 116
·        ریمر، «مهاجرت جامعه شناسان آلمان به امریکا»، همانجا، جلد 4، ص 159
·        اسپروندل، «دانشگاه در تبعید» و پیامدهای ناشی از آن.
·        ص 176)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر