پروفسور دکتر
هورست هولتسر
فصل هشتم
علوم اجتماعی
/ جامعه شناسی
برگردان شین
میم شین
بخش هفتم
توسعه جامعه
شناسی بورژوائی
در کشورهای
مختلف سرمایه داری:
قسمت
چهارم
جامعه
شناسی در المان
پیشکش به
کاظم انصاری
28
·
در آثار فوق الذکر عمدتا سمتگیری
تجربی حاکم است و قبل از همه از این طریق، جامعه پژوهی امریکائی و تئوری ساختارفونکسیونالیستی
امریکائی در جامعه شناسی آلمان غربی نفوذ می کند.
29
·
جامعه پژوهی امریکائی و تئوری
ساختارفونکسیونالیستی امریکائی علاوه بر اعمال تأثیرات درونعلمی، آب به آسیاب جریانی
می ریزد که به برکت آن، جامعه شناسی آلمان غربی رفته رفته به مثابه نیروی اجتماعی فنی
شروع به جا افتادن می کند.
30
·
در اینجا فن اجتماعی در انطباق با
سرمشق های امریکائی به مثابه کرد و کار علمی ـ اجتماعی در چارچوب شرایط از قبل تعیین
شده و استخراج شده از بازتاب پژوهی و بازتاب کاربندی (استعمالی) محسوب می شود.
31
·
بدین طریق، با این چرخش به جامعه
شناسی مبتنی بر فن اجتماعی، همرنگ سازی بی چون و چرای جامعه شناسی آلمان غربی با
شرایط اجتماعی در پیوند است که بویژه پس از تأسیس آلمان غربی در سال 1949 در نکات
زیر نمودار می گردد:
الف
·
در رستاوراسیون کاپیتالیسم
·
(رستاوراسیون یعنی احیای شرایط قبل از انقلاب.
·
مثلا پیروزی مجدد استبداد فئودالی پس
از پیروزی انقلاب بورژوائی فرانسه.
·
پیروزی ارتجاع فئودالی ـ
فوندامنتالیستی ـ روحانی پس از انقلاب سفید. مترجم)
ب
·
در تکمیل و گسترش دستگاه حاکمیت
انحصاری ـ دولتی
پ
·
در عضو کردن دستگاه حاکمیت انحصاری
ـ دولتی آلمان غربی در طرح جهانی امپریالیستی
ـ ضد شوروی دکترین امریکا و متحدینش.
32
·
در سال های 50 قرن بیستم که شالوده
این ترکیب ریخته شده، سودای استفاده از جامعه شناسی به مثابه فن اجتماعی در سر
بوده است.
33
·
در این زمان، ضمنا استفاده از جامعه
شناسی فنی ـ اجتماعی به عنوان وسیله ای جهت «تحکیم رستاوراسیون» تدارک دیده شده است.
34
·
انتقاد علمی و انتقاد اجتماعی (علم
انتقاد و جامعه انتقاد) مکتب فرانکفورت با
تبدیل جامعه شناسی به دکه فنی ـ اجتماعی به مخالفت می پردازد و ساز و برگ (اینسترومنتالیستیک)
تکنوکراتیکی این جامعه شناسی را و تصاحب جامعه
شناسی توسط سرمایه انحصاری مصر و مقاومت ستیز را مورد حمله قرار می دهد.
35
·
مکتب فرانکفورت اما (بی اعتنا به
صحت و سقم نظرش) نمی تواند مانع گسترش سمتگیری فنی ـ اجتماعی جامعه شناسی آلمان گردد.
·
ولی در اثر این مقاومت، موضع آن در
علوم اجتماعی آلمان غربی مستحکمتر می گردد.
36
·
نقش مسلط در جامعه شناسی آلمان غربی
را اما مکتب کلن داشته است که در اواخر سال های 50 قرن بیستم تشکیل شده و نخست بر
پایه نئو پوزیتیویستی و بعد بر پایه انتقادی ـ راسیونالیستی، هدایت کورس فنی ـ اجتماعی
به صراط مستقیم را به عهده گرفته است.
37
·
سردمداران مکتب کلن افراد زیر بوده
اند:
الف
رنه کونیگ (1906 ـ 1992)
جامعه شناس
زبان شناس
مترجم آلمانی
همراه با شلسکی، آدورنو
از متنفذترین جامعه شناسان آلمان بوده است.
·
رنه کونیگ، «جامعه شناسی امروز» (1945)
·
رنه کونیگ، «سمتگیری سوسیولوژیکی»
(1965)
ب
·
شویش، «متدها» (1967)
·
شویش، «مفاهیم اصلی جامعه شناسی» (1972)
38
·
مکتب کلن در اثر چالش با مکتب
فرانکفورت، در سال های 60 قرن بیستم، موضع خود را استحکام می بخشد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر