تحلیلی از
یدالله سلطان
پور
اما
راه دیگری هم هست:
این
که فرد شکنجه شونده، پیش دستی کند
و خودش به بدن خودش حمله برد
تازیانه را از جلاد بگیرد و بر گُرده خود بزند.
·
سؤال این بود که منشاء این طرز
تفکر آنتی هومانیستی ـ مازوخیستی (همنوع ستیزی و خود ستیزی) در احزاب استالینیستی چیست؟
1
منشاء اطرز تفکر مبتنی بر خود ستیزی و همنوع ستیزی در احزاب
استالینیستی
·
ریشه های اجتماعی این طرز تفکر
مبتنی بر خودستیزی و همنوع ستیزی به فئودالیسم می رسد.
·
طبقه حاکمه فئودالی مثلا دربار
سلاطین و خرگاه خوانین، جولانگاه همین دیالک تیک خودستیزی و همنوع ستیزی بوده است:
2
·
در دربار سلاطین فئودالی همه اعضای
خاندان جلیل سلطنتی تشنه به خون یکدیگر و در ترس از خیانت یکدیگر بسر برده اند.
·
خواب راحت به هر کدام از آنها چه بسا حرام شده و گاهی از وحشت روییدن دشنه ای
بر پشت خویش، از خواب پریده اند.
·
آثار شکسپیر و دیگر نویسندگان فرماسیون
اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی از این خود ستیزی در درون هیئت حاکمه فئودالی خبر می دهند.
3
·
خود ستیزی در احزاب استالینیستی
میراث فئودالیسم است.
·
شاید به این دلیل که خود استالینیسم
ناشی از سطح توسعه فوق العاده نازل نیروهای مولده است.
·
استالینیسم پدیده ای نامعاصر است.
·
در آیینه آیین استالینیستی، عقب
ماندگی تهوع انگیز نیروهای مولده انعکاس
می یابد:
الف
·
هم تشجیع اعضای حزب به «مقاومت تا
سر حد مرگ»، منفجر کردن نارنجک در مشت خویش، انتحار عنگلابی، استقبال از عفریت
مرگ، شجاعت و شهامت اشرافی، ریشه در فئودالیسم دارد
ب
·
و هم سوء ظن، پرونده سازی، حبس و
طرد و تبعید و تحقیر و تخریب و ترور هر دگر اندیش در استالینیسم رویه و روالی فئودالیستی
است.
4
·
این خودستیزی در خاندان های فئودالی
ـ سلطنتی اما فقط یک روی مدال فئودالیسم است.
·
روی دیگر این مدال، همنوع ستیزی است.
·
توده ستیزی است.
·
همسایه ستیزی است.
·
اعضای طبقه حاکمه فئودالی علاوه بر
ترس از همدیگر ـ چه در درون خاندان سلطنتی و چه در طبقه حاکمه فئودالی در مقایس
جهانی ـ در ترس از قیام توده ستمکش بسر برده اند.
5
·
در احزاب استالینیستی این همنوع
ستیزی سرشته به خودستیزی به صور مختلف عرض اندام می کند:
·
یکی از این صور مختلف، «مقاومت در
زیر شکنجه تا سر حد مرگ» است.
·
پارادوکس حیرت انگیز و تهوع انگیزی
است:
·
راندن سیستماتیک مبارزان انقلابی به
بن بست «یا مرگ ـ یا رسوائی.»
·
بن بست «یا مرگ ـ یا رسوائی»، فرم دیگری از بسط و تعمیم دوئالیسم خدمت
و خیانت است.
·
مبارزان انقلابی و اعضای احزاب استالینیستی
به سبب رواج این طرز تفکر دوئالیستی مبتنی بر خدمت و خیانت، هم بلحاظ مادی تخریب
می شوند و هم بلحاظ روحی و روانی.
·
نتیجه عملی نهائی این دوئالیسم اما
چیست؟
6
·
نتیجه عملی نهائی این طرز تفکر دوئالیستی
ـ استالینیستی، این می شود که هر کس به فکر خویش باشد، هم بلحاظ مادی در آسایش است
و هم بلحاظ روحی و روانی.
·
کسی که مبارزه نکند، نه مهر خاین
بر پیشانی اش زده می شود و نه پس از شهادت در زیر شکنجه و یا در میدان جنگ، مهر خادم.
7
·
مبارزان انقلابی از دو جبهه زیر آتش
قرار می گیرند:
الف
·
هم قوای خودی غوطه ور در خریت، او
را شیر می کنند تا در زیر شکنجه تا سر حد مرگ مقاومت کند و بمیرد
ب
·
و هم قوای بیگانه او را تا سر حد
مرگ شکنجه می دهند تا در صورت مقاومت بمیرد و یا تسلیم و رسوا شود.
8
·
سؤال این است که علل و دلایل این
خریت از چه قرار اند؟
·
آخر این چه روند و روالی است که
مبارزان انقلابی هم از «دوست» ضربه می خورند و هم از دشمن؟ (ابوالقاسم لاهوتی)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر