۱۳۹۵ مرداد ۳, یکشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (426)


پروفسور دکتر هورست هولتسر
فصل هشتم
علوم اجتماعی / جامعه شناسی
برگردان شین میم شین

بخش هفتم
توسعه جامعه شناسی بورژوائی
در کشورهای مختلف سرمایه داری:

قسمت چهارم
جامعه شناسی در المان


پیشکش به
کاظم انصاری

12

·        فردیناند تونیس در اثرش تحت عنوان «مقدمه ای بر جامعه شناسی» (1931) می گوشد تا تصورات رایج در همبود و جامعه را توسعه دهد و متمایز سازد.
·        او اما بلحاظ محتوا در همان تصورات درجا می زند و گامی فراتر نمی دهد.

13

·        فردیناند تونیس بویژه به نکات زیر می چسبد:  

الف

·        فردیناند تونیس در دورنمای ایدئالیستی و فلسفه حیاتی درجا می زند که فون اشتاین و شفله توسعه داده اند.
·        تنها کاری که فردیناند تونیس در این زمینه انجام می دهد، نسبت دادن آن به اراده ایندیویدوئالیزه (فردی) گشته است.   

ب
·        فردیناند تونیس ـ بر خلاف فون اشتاین و شفله ـ چالش با کیفیت تاریخی ـ مشخص جامعه بورژوائی را وظیفه اصلی جامعه شناسی نمی داند.    

پ
·        وظیفه اصلی جامعه شناسی بنظر فردیناند تونیس عبارت است از کشف فرم های «توخالی» ناخودویژه ـ اجتماعی سوسیال.
·        فردیناند تونیس این فرم های توخالی را ظرف ترانسندنتالی تصور می کند که جامعه مشخص در درون آن ریخته می شود و پس از ریخته شدن در آن، قالب خاصی کسب می کند.

·        (مثل ریختن گل در قالب خشت زنی و تشکیل خشت. مترجم)    

ت
·        فردیناند تونیس فرم های «همبود» (اجتماع) و «جامعه» را مقولات مرکزی جا می زند و بطرز تناقض آمیزی «تعریف» می کند.    

14
·        جامعه شناسی فردیناند تونیس ظاهرا با وضعیت جناحی از بورژوازی آلمان مطابقت دارد که واپسگرا، درونگرا و وحشت زده از واقعیت جامعه و جهان است.

15
·        جناحی از بورژوازی آلمان که از اواخر قرن 19 در گردباد مونوپولیزاسیون (انحصاری گشتن)  خروشان سرمایه بزرگ، فرو می رود و نمی تواند با مطالبات پیشبرد سیاسی سرمایه داری گسترش یابنده همراهی کند.
·        اگر جامعه شناسی فردیناند تونیس را با آثار ماکس وبر مورد مقایسه قرار دهیم، این مسئله بهتر معلوم می شود.

16
·        اما علیرغم این ارزیابی انتقادی از جامعه شناسی فردیناند تونیس، هرگز نباید فراموش کرد که او به مثابه آنتی فاشیستی بی چون و چرا گام به عرصه سیاسی آلمان می نهد:

الف
·        فردیناند تونیس در اواخر سال 1932، اندکی قبل از «تشکیل دولت» دیکتاتوری فاشیستی، علنا وارد حزب سوسیال ـ دموکرات آلمان می شود. 

ب
·        فردیناند تونیس در سال 1933 در اعتراض به ترور فاشیستی، از سمت رئیس انجمن جامعه شناسی آلمان که خود یکی از مؤسسین آن بوده، استعفا می دهد.
·        (کون، «پوزیتیویسم در جامعه شناسی»، ص 121)

17
·        فردیناند تونیس با علاقه وافرش به مقولات عام و سوسیال، بطور کلی که آنها را بطرز نامشخص و غیر تاریخی درک می کند، راه را برای جامعه شناسی «تحلیلی» و «فرمال» آماده می سازد.

18

·        تشکیل و توسعه این جامعه شناسی «تحلیلی» و «فرمال» را افراد زیر به عهده می گیرند:

الف

گئورگ سیمل (1858 ـ 1918) 
از فلاسفه بورژوائی واپسین
فیلسوف، جامعه شناس آلمانی
از فلاسفه فلسفه حیات، نئوکانتیانیسم
موضوع پژوهش:
 فلسفه فرهنگ
جامعه تضاد

·        گئورگ سیمل 

ب

لئوپولد فون ویزه و کایزروالداو (1876 ـ 1969) 
جامعه شناس
اقتصاد دان
استاد دانشگاه المانی

·        لئوپولد فون ویزه و کایزروالداو 

19
·        گئورگ سیمل مؤلف «راجع به تمییز سوسیال» (1890) و  «جامعه شناسی» (1908) تمام تلاش خود را به «فرم های اجتماعی گشتن» مبذول می دارد و خیال می کند که می تواند رابطه فرم ها را با «محتوای جامعه» قطع کند.
·        ما اینجا فقط به برنامه سیمل اشاره می کنیم.
·        به مقالات مبتنی بر فلسفه اجتماعی سیمل اما نباید کم بها داد.   

20
·        این فرم های اجتماعی گشتن، بنظر گئورگ سیمل، از تأثیر متقابل افراد نشئت می گیرند.
·        تأثیر متقابل نیز از غرایز و اهداف نشئت می گیرند.
·        غرایز و اهداف نیز هادی عمل افراد اند.  

21
·        غرایز و اهداف بنظر گئورگ سیمل در تشکیل تأثیر متقابل میان افراد، نقش تعیین کننده بازی می کنند و امکانات لازم برای تشکیل فرم های اجتماعی گشتن را فراهم می آورند.
·        بنظر او، غرایز و اهداف گشتاور های (ممان های) ماقبل اجتماعی هستی «تک تک افراد» اند.     

18
·        گئورگ سیمل می نویسد:

1
·        «بنظر من جامعه آنجا تشکیل می شود که افراد بیشماری در تأثیر متقابل با یکدیگر قرار گیرند:

الف
·        باعث و بانی این تأثیرات متقابل، همیشه و همه جا، غرایز معینی اند.

ب
·        این تاثیرات متقابل به دلیل نیل به اهداف معینی صورت می گیرند.

2
·        غرایز اروتیکی، مذهبی و یا مؤانست صرف، اهداف مربوط به حمله و دفاع، اهداف مربوط به کار و حرفه و در آمد، اهداف مربوط به مساعدت و تعلیم و غیره سبب می شوند که انسان وارد همبائی با همنوع، حمایت از همنوع، همکاری و یا خصومت با همنوع شود و در رابطه متقابل با دیگران قرار گیرد.
·        این تأثیرات متقابل بدان معنی اند که میان حاملین آن غرایز و اهداف، وحدتی تشکیل می شود.
·        یعنی «جامعه» ای تشکیل می شود.»   

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر