۱۳۹۵ تیر ۳۰, چهارشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (424)


پروفسور دکتر هورست هولتسر
فصل هشتم
علوم اجتماعی / جامعه شناسی
برگردان شین میم شین

بخش هفتم
توسعه جامعه شناسی بورژوائی
در کشورهای مختلف سرمایه داری:

قسمت چهارم
جامعه شناسی در المان


پیشکش به
کاظم انصاری

  
لورنتس فون اشتاین (1815 ـ 1890) 
جامعه شناس
حقوق دولتی دان
ناسیونال اکونوم
المانی

 15
·        این نظریات لورنتس فون اشتاین را می توان ترفندی برای خنثی سازی ضعف سیاسی بورژوازی آلمان تلقی کرد.
·        بدین طریق، بر ضعف بورژوازی آلمان در «تشکیل مستقلانه» مناسبات اجتماعی  از طریق انقلاب بورژوائی سرپوش نهاده می شود.

16

البرت شفله (1831 ـ 1903)  
جامعه شناس
عالم اقتصاد عمومی
مؤلف
المانی


·        قبل از همه می توان از البرت شفله مؤلف «عمارت و حیات جسم اجتماعی» (1875 ـ 1878) نام برد که به عنوان ارگانیتسیست قلمداد می شود و با گومپلوویچ ـ تئوریسین نژادی ـ (1838 ـ 1909)  و راتسهوفر (1842 ـ 1904) در دیگ واحدی انداخته می شود.   

1
·        مشخصه شفله در اثرش تحت عنوان «مختصری راجع به جامعه شناسی» (1906) اما این است که او با طرز بیان ارگانیتسیستی اش فقط به «عمارات» و «اعمال» در جامعه می پردازد.

2
·        آنچه که از دید البرت شفله، جامعه را جامعه می سازد، اصلی است که با ایده اخلاقی فراگیر و با قوه روحی نافذ در پیوند است.

3
·        جامعه از دید شفله عبارت است از تجسم عمارات خارجی (نهادها، مؤسسات) و اعمال ناشی از روح (فونکسیون ها)     

4
·        «عمارات و اعمال بطور بنیادی در افراد و اعمال فردی و در املاک و استفاده از املاک منحل می شوند.

5
·        بنابرین، عمارات و اعمال، ملموس و محسوس و جسمانی اند.
·        جامعه اما جسم به معنی حیوانی آن نیست که در آن روح دمیده شده باشد.
·        جامعه اندام بیولوژیکی نیست.
·        جامعه ضمنا ترکیبی از طبیعت غیرآلی (معدنی) نیست.
·        جامعه عبارت است از نمود افراد و تصاحب (تملک) که بطور روحی و آگاهانه تشکیل شده است.
·        جامعه جسمی است که در عرصه کلیه پدیده های جانورشناسی تا قبل از انسان ها، نظیری برایش وجود نداشته است.
·        جامعه محصول طبیعت نیست.   

·        جامعه «خلق»  نشده است، بلکه «بنا»  شده است.
·        جامعه بواسطه کرد و کار روحی به هم پیوسته ی افراد، بنا شده است.
·        افرادی که در آن به اجتماعات (همبودها) بدل شده اند و با یکدیگر رابطه بر قرار کرده اند.
·        این کرد و کار روحی به هم پیوسته، این محسوسیت جامعه، قوه خلاقی است که جسم جامعه را حفظ می کند و در سرتاسر حرکت آن حاکم است.»
·        (البرت شفله، «مختصری راجع به جامعه شناسی»، 1906، ص 41)

6
·        البرت شفله نیز بسان لورنتس فون اشتاین، واقعیت یابی جامعه «بنا» شده توسط روح و «تحت تأثیر روح» راناشی از توانائی های منحصر به فرد دولت می داند:
·        «دولت دستگاه مرکزی تنظیم است.
·        دولت کلیه بخش های حرکت کلی جامعه را تنظیم می کند.
·        دولت ارگان مداخله مثبت برای حفظ مجموعه بخش ها ست.
·        دولت دستگاه تنظیم کلیه بخش های حرکت کلی جامعه است.
·        دولت ارگان مداخله ی مثبت به نفع حفظ کل جامعه است.
·        وظیفه دولت، انتگراسیون (همپیوندی) کلیه اراده های جامعه و کلیه اعمال اجتماعی به نفع حفظ کل و همه اعضای اصلی آن کل است.
·        در تجسم (جسمیت یابی)  یونیورسال مرکزی، یعنی در دولت، کل مردم به وحدت می رسند و فردیت کسب می کنند.»
·        (البرت شفله، «عمارت و حیات جسم اجتماعی»، 1896، ص 428)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر