پروفسور دکتر
هورست هولتسر
فصل هشتم
علوم اجتماعی
/ جامعه شناسی
برگردان شین
میم شین
بخش هفتم
توسعه جامعه
شناسی بورژوائی
در کشورهای
مختلف سرمایه داری:
قسمت
چهارم
جامعه
شناسی در المان
پیشکش به
کاظم انصاری
لورنتس فون اشتاین (1815 ـ 1890)
جامعه شناس
حقوق دولتی دان
ناسیونال اکونوم
المانی
15
·
این نظریات لورنتس فون اشتاین را
می توان ترفندی برای خنثی سازی ضعف سیاسی بورژوازی آلمان تلقی کرد.
·
بدین طریق، بر ضعف بورژوازی آلمان در
«تشکیل مستقلانه» مناسبات اجتماعی از طریق
انقلاب بورژوائی سرپوش نهاده می شود.
16
البرت شفله (1831
ـ 1903)
جامعه شناس
عالم اقتصاد
عمومی
مؤلف
المانی
·
قبل از همه می توان از البرت شفله مؤلف
«عمارت و حیات جسم اجتماعی» (1875 ـ 1878) نام برد که به عنوان ارگانیتسیست قلمداد
می شود و با گومپلوویچ ـ تئوریسین نژادی ـ (1838 ـ 1909) و راتسهوفر (1842 ـ 1904) در دیگ واحدی انداخته
می شود.
1
·
مشخصه شفله در اثرش تحت عنوان «مختصری
راجع به جامعه شناسی» (1906) اما این است که او با طرز بیان ارگانیتسیستی اش فقط
به «عمارات» و «اعمال» در جامعه می پردازد.
2
·
آنچه که از دید البرت شفله، جامعه را
جامعه می سازد، اصلی است که با ایده اخلاقی فراگیر و با قوه روحی نافذ در پیوند
است.
3
·
جامعه از دید شفله عبارت است از
تجسم عمارات خارجی (نهادها، مؤسسات) و اعمال ناشی از روح (فونکسیون ها)
4
·
«عمارات
و اعمال بطور بنیادی در افراد و اعمال فردی و در املاک و استفاده از املاک منحل می
شوند.
5
·
بنابرین، عمارات و اعمال، ملموس و
محسوس و جسمانی اند.
·
جامعه اما جسم به معنی حیوانی آن نیست
که در آن روح دمیده شده باشد.
·
جامعه اندام بیولوژیکی نیست.
·
جامعه ضمنا ترکیبی از طبیعت غیرآلی
(معدنی) نیست.
·
جامعه عبارت است از نمود افراد و
تصاحب (تملک) که بطور روحی و آگاهانه تشکیل شده است.
·
جامعه جسمی است که در عرصه کلیه پدیده
های جانورشناسی تا قبل از انسان ها، نظیری برایش وجود نداشته است.
·
جامعه محصول طبیعت نیست.
·
جامعه «خلق» نشده است، بلکه «بنا» شده است.
·
جامعه بواسطه کرد و کار روحی به هم
پیوسته ی افراد، بنا شده است.
·
افرادی که در آن به اجتماعات (همبودها)
بدل شده اند و با یکدیگر رابطه بر قرار کرده اند.
·
این کرد و کار روحی به هم پیوسته،
این محسوسیت جامعه، قوه خلاقی است که جسم جامعه را حفظ می کند و در سرتاسر حرکت آن
حاکم است.»
·
(البرت
شفله، «مختصری راجع به جامعه شناسی»، 1906، ص 41)
6
·
البرت شفله نیز بسان لورنتس فون
اشتاین، واقعیت یابی جامعه «بنا» شده توسط روح و «تحت تأثیر روح» راناشی از
توانائی های منحصر به فرد دولت می داند:
·
«دولت
دستگاه مرکزی تنظیم است.
·
دولت کلیه بخش های حرکت کلی جامعه را
تنظیم می کند.
·
دولت ارگان مداخله مثبت برای حفظ
مجموعه بخش ها ست.
·
دولت دستگاه تنظیم کلیه بخش های
حرکت کلی جامعه است.
·
دولت ارگان مداخله ی مثبت به نفع
حفظ کل جامعه است.
·
وظیفه دولت، انتگراسیون (همپیوندی)
کلیه اراده های جامعه و کلیه اعمال اجتماعی به نفع حفظ کل و همه اعضای اصلی آن کل
است.
·
در تجسم (جسمیت یابی) یونیورسال مرکزی، یعنی در دولت، کل مردم به وحدت
می رسند و فردیت کسب می کنند.»
·
(البرت
شفله، «عمارت و حیات جسم اجتماعی»، 1896، ص 428)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر