پروفسور
دکتر الفرد کوزینگ
برگردان شین میم شین
جورج برکلی (1685 ـ 1753)
اسقف، تئولوگ، امپیریست و فیلسوف ایرلندی ـ انگلیسی
مؤسس ایدئالیسم ذهنی
·
درک ایدئالیستی ـ ذهنی شعور ـ آنگونه که برکلی (برکه لی)
و هیوم بنیاد گذاشته اند ـ عبارت است از
این که شعور تنها واقعیت موجود است و بس.
1
·
برکلی و هیوم همه اشیاء و روابط مادی را عبارت از
محسوسات می دانند و برای آنها محتوای مبتنی بر شعور صرف قائل می شوند.
2
·
به قول برکلی، هر آنچه که وجود دارد، تنها در روح وجود
دارد و بس.
·
(برکلی، «راجع به اصول شناخت بشری»، ص 34)
3
·
در حالیکه برکلی بر جوهر روحی بودن شعور پافشاری می ورزد
و فقط خصلت مادی آن را انکار می کند، هیوم ـ بدرستی و بطور منطقی ـ جوهر روحی شعور
را هم دور می اندازد و درک اکتوئالیستی از شعور را بنیانگذاری می کند.
·
(برکلی، «راجع به اصول شناخت بشری»، ص 7، س 35)
4
دیوید هیوم (1711 ـ 1776)
فیلسوف، اقتصاددان و تاریخدان
از نمایندگان برجسته روشنگری انگلیس
از اقتصاددانان ما قبل اقتصاد کلاسیک
معلم کانت و از دوستان و همفکران آدام اسمیث
·
به نظر هیوم، شعور چیزی جز جریانی از ادراکات انسانی
نیست که بر اصول زیر استوار شده است:
الف
·
بر تشابه
ب
·
بر تماس
پ
·
بر علیت.
·
(هیوم، «بررسی ئی راجع به فهم بشری»، ص 3)
·
مراجعه کنید به تشابه، علت، معلول، علیت در تارنمای
دایرة المعارف روشنگری
5
·
نظریه برکلی و بویژه هیوم منابع تئوریکی مهم ایدئالیسم
ذهنی را در مکاتب فلسفه بورژوائی قرون نوزدهم و بیستم زیر تشکیل می دهند:
الف
·
در امپریوکریتیسیسم
ب
·
در پوزیتیویسم و جریانات فلسفی مشابه
·
مراجعه کنید به امپریوکریتیسیسم، پوزیتیویسم در تارنمای
دایرة المعارف روشنگری
6
·
این نظر که تنها شعور انسانی وجود دارد و بس، راه را به
اشاعه سولیپسیسم هموار می سازد.
·
(سولیپسیسم در واقع بمعنی فقط «من» خودم است.
·
سولیپسیسم بیانگر نقطه نظر معرفتی ایدئالیسم ذهنی است:
·
به نظر سولیپسیسم، فقط «من» و یا سوبژکت است که واقعیت عینی
را در شعور خود دارد.
·
فقط «من» (من فردی) و حالات روانی «من» وجود واقعی
دارند.
·
جهان خارج، تنها در تصور «من» وجود دارد.
·
سولیپسیسم نتیجه اجتناب ناپذیر هر نوعی از ایدئالیسم
ذهنی است.
·
زیرا آن وجود ماده و تأثیر آن بر حواس انسانی را منکر می
شود و فقط برای احساسات، ادراکات و تصورات به مثابه حالات روانی واقعیت قائل می
شود. (لنین)
·
نمایندگان سولیپسیسم عبارت بودند از برکلی، اشتیرنر و
طرفداران امپیریوکریتیسیسم.
·
کلیه جریانات مربوط به ایدئالیسم ذهنی فلسفه بورژوائی
معاصر حاوی تمایلات نیرومند سولیپسیستی اند، بویژه جریانات مختلف پوزیتیویسم و
اگزیستانسیالیسم. مترجم)
7
·
برکلی برای نجات از شر سولیپسیسم مجبور به پذیرش یک شعور
ماورای فردی، یعنی شعور الهی شد و کوشید تا بکمک آن پیدایش احساسات را در ذهن
انسانی توضیح دهد.
8
·
بعدها فلسفه ایدئالیستی به سرهم بندی کردن شعور ماورای
فردی و «شعور، بطور کلی» اقدام کرد.
·
از آن جمله اند:
الف
ایمانوئل کانت (1724 ـ 1804)
برجسته ترین نماینده فلسفه کلاسیک آلمان
اثر او تحت عنوان «نقد خرد محض»
نقطه عطفی در تاریخ فلسفه و آغاز فلسفه مدرن محسوب می شود.
کانت در زمینه های زیر دورنمای فراگیر نوینی
به روی فلسفه گشوده است:
اتیک (نقد خرد عملی)
استه تیک (نقد قوه قضاوت)
فلسفه مذهب
فلسفه حقوق
فلسفه تاریخ
«پرولگومنا» (مقدمات)
·
«شعور ترانسندنتال» (ماورای ادراک) کانت به عنوان شعور
منطقی محض و در مغایرت با شعور تجربی است.
ب
·
شعور ترانسندنتال به عنوان ادراک بی غل و غش و یا آغازین،
پیش شرط هر شناخت ممکنه محسوب می شود.
·
(کانت، «نقد خرد محض»،
پاراگراف 16 ـ 18)
پ
·
بسیاری از نمایندگان نئوکانتیانیسم ـ به پیروی از کانت ـ
فرم های متفاوتی از «شعور بطور کلی» را
مطرح ساخته اند:
1
ویلهلم ویندلباند (1848 ـ 1915)
فیلسوف، استاد دانشگاه آلمانی
نماینده نئوکانتیانیسم و فلسفه ارزش
·
ویندل بند از شعور هنجاری (نرماتیو) و یا شعور نرمال
(متداول) سخن می گوید.
2
هاینریش
ریکرت (1863 ـ 1936)
فیلسوف
و استاد دانشگاه آلمانی
نئوکانتیانیست،
فیلسوف ارزش
·
ریکرت شعور مجرد بطور کلی را بمثابه سوبژکت معرفتی ـ
نظری قلمداد می کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر