۱۳۹۵ مرداد ۴, دوشنبه

سیری در شعری از مهدی اخوان ثالث (93)


مهدی اخوان ثالث
(1307 ـ 1369)

آواز چگور
از این اوستا
(1344)

ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

من خوب می دیدم که بی شک از چگور او
می آمد آن اشباح رنجور و سیه، بیرون
وز زیر انگشتان چالاک و صبور او.

·        معنی تحت اللفظی:
·        من می دیدم که آن اشباح رنجور و سیاه از چگور او و از زیر انگشتان چالاک و صبور او بیرون می آمدند.

·        اخوان اکنون میان نغمات چگوری مرد و ارواح تبعیدی علامت تساوی می گذارد.
·        بدین طریق، تناقضی وارد شعر می شود.
·        چون در بند قبلی از استحاله نغمات او به ارواح سخن گفته است:   

وقتی که شب هنگام، گامی چند دور از من
نزدیک دیواری که بر آن تکیه می زد بیشتر شب ها
با خاطر خود، می نشست و ساز می زد مرد
و موج های زیر و اوج نغمه های او
چون مشتی افسون در فضای شب رها می شد،
من خوب می دیدم، گروهی خسته از ارواح تبعیدی
در تیرگی ـ آرام ـ از سویی به سویی راه می رفتند

·        بنا بر محتوای این بند شعر، امواج نغمات چگوری مرد بسان اوراد جادوگران اند.
·        همانطور که جادوگران با اورادی اجنه را و یا ارواح خبیثه را از اندام انسان ها بدر می کشند، اینجا اوراد هنرمند جادوگر ارواح را احیا می کند و به جنبش برمی انگیزد.
 
1
من خوب می دیدم که بی شک از چگور او
می آمد آن اشباح رنجور و سیه، بیرون
وز زیر انگشتان چالاک و صبور او.

·        اینجا اما اخوان ادعا می کند که ارواح بی نیاز از اوراد مستقیما از زیر انگشتان چگوری مرد بدر جسته اند.
·        این تناقض است.

2
بس کن، خدا را، ای چگوری، بس
ساز تو وحشتناک و غمگین است
هر پنجه کانجا می خرامانی
بر پرده های آشنا با درد،
گویی که چنگ ام (مرا چنگ)  در جگر می افکنی، این است
که ام (که مرا)  تاب و آرام شنیدن نیست
این است.
در این چگور پیر تو، ای مرد، پنهان کیست؟
روح کدامین شوربخت دردمند ایا
در آن حصار تنگ زندانی است؟

·        معنی تحت اللفظی:
·        ای چگوری، بس کن.
·        ساز تو وحشتناک و غمگین است.
·        هر پنجه که بر پرده های آشنای ساز می زنی، انگار بر جگر من چنگ می زنی.
·        به همین دلیل، من توان شنیدن آواز چگور تو را ندارم.
·        در این چگور پیر تو چه کسی پنهان شده است؟
·        روح کدام بدبخت دردمند زندانی شده است؟

3
بس کن، خدا را، ای چگوری، بس
ساز تو وحشتناک و غمگین است
هر پنجه کانجا می خرامانی
بر پرده های آشنا با درد،
گویی که چنگ ام (مرا چنگ)  در جگر می افکنی، این است
که ام (که مرا)  تاب و آرام شنیدن نیست
این است.
در این چگور پیر تو، ای مرد، پنهان کیست؟
روح کدامین شوربخت دردمند ایا
در آن حصار تنگ زندانی است؟

·        اخوان در این بند شعر، چگور هنرمند چگور نواز را آنتروپومورفیزه می کند.
·        انسان واره تصور و تصویر می کند.
·        به همین دلیل به چگور، صفات  انسانی نسبت می دهد:

الف
بس کن، خدا را، ای چگوری، بس
ساز تو وحشتناک و غمگین است

·        صفات وحشتناک و غمگین را نه به اشیاء، بلکه به انسان ها نسبت می دهند.
 
ب
در این چگور پیر تو، ای مرد، پنهان کیست؟

·        اخوان اینجا به چگور صفت پیر نسبت می دهد.
·        از دو حالت قصه خالی نیست:

·        این می تواند بدان معنی باشد که چگور نه چیزی، نه آلت موسیقی معینی، بلکه انسان تغییر هویت داده است.
·        انسان چگور واره گشته است.
·        اگر جز این می بود، اخوان می توانست به جای چگور پیر، از چگور کهنه، فرتوت، فرسوده سخن گوید.

·        این اما حاکی از چیست؟  

4

·        این حاکی از ناتورالیسم و هومانیسم اصیل اخوان است.

·        فقط در این شعر، چنین نیست.
·        همه اشعار اخوان به ناتورالیسم و هومانیسم سرشته اند.

·        ناتورالیسم و هومانیسم اخوان اما با ناتورالیسم و هومانیسم مبتذل خیلی از «هنرمندان» تفاوت ماهوی دارد.
·        ناتورالیسم و هومانیسم اخوان از سر تا پا اصیل است.
·        ماهوی است.
·        ناتورالیسم و هومانیسم در همه اشعار اخوان حی و حاضر اند، بی آنکه حرفی از آنها در بین باشد.

·        یکی از تفاوت ها و تضاد های اخوان با شعرای معرکه گیر خودنمای طبقه حاکمه همین جا ست.
 
5
در این چگور پیر تو، ای مرد، پنهان کیست؟
روح کدامین شوربخت دردمند ایا
در آن حصار تنگ زندانی است؟

·        اخوان اکنون دیالک تیک فرم و محتوا را به شکل دیالک تیک زندان چگور  و روح  دردمند انسان شوربخت بسط و تعمیم می دهد.
·        چگور بار دیگر استه تیزه می شود.
·        این بار اما نه انسان واره، بلکه زندان واره تصور و تصویر می شود.

·        این اما به چه معنی است؟    

6
بس کن، خدا را، ای چگوری، بس
ساز تو وحشتناک و غمگین است
هر پنجه کانجا می خرامانی
بر پرده های آشنا با درد،
گویی که چنگ ام (مرا چنگ)  در جگر می افکنی، این است
که ام (که مرا)  تاب و آرام شنیدن نیست
این است.
در این چگور پیر تو، ای مرد، پنهان کیست؟
روح کدامین شوربخت دردمند ایا
در آن حصار تنگ زندانی است؟

·        این بدان معنی است که آواز چگور نه آواز آلت موسیقی، بلکه ناله روح دردمند انسان شوربختی است.

·        این بدان معنی است که در چگور ارواح دردمندی محبوس اند.
·        درست به همان سان که غولی در قوری و یا بطری ئی محبوس می شود.
·        چگوری مرد، ارواح محبوس در زندان تنگ چگور را به ترفند نوزاش پرده های ساز، آزاد می سازد.
·        درست بسان کسی که در بطری حاوی غول را باز کند.
·        درست بسان جادوگری که به ترفند اوراد، اجنه را از اندام دیوانه ای بدر راند.
  
7
با من بگو،  ای بینوای دوره گرد، آخر
با ساز پیرت این چه آواز، این چه آیین ست؟

·        معنی تحت اللفظی:
·        ای بینوای دوره گرد، بگو این چه آوازی است که از سازت بیرون می زند.
·        این چه آیینی است؟  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر