مهدی اخوان ثالث
(1307 ـ 1369)
آواز چگور
از این اوستا
(1344)
ویرایش و
تحلیل از
ربابه نون
من
خوب می دیدم که بی شک از چگور او
می
آمد آن اشباح رنجور و سیه، بیرون
وز
زیر انگشتان چالاک و صبور او.
·
معنی تحت اللفظی:
·
من می دیدم که آن اشباح رنجور و
سیاه از چگور او و از زیر انگشتان چالاک و صبور او بیرون می آمدند.
·
اخوان اکنون میان نغمات چگوری مرد
و ارواح تبعیدی علامت تساوی می گذارد.
·
بدین طریق، تناقضی وارد شعر می
شود.
·
چون در بند قبلی از استحاله نغمات
او به ارواح سخن گفته است:
وقتی
که شب هنگام، گامی چند دور از من
نزدیک
دیواری که بر آن تکیه می زد بیشتر شب ها
با
خاطر خود، می نشست و ساز می زد مرد
و
موج های زیر و اوج نغمه های او
چون
مشتی افسون در فضای شب رها می شد،
من
خوب می دیدم، گروهی خسته از ارواح تبعیدی
در
تیرگی ـ آرام ـ از سویی به سویی راه می رفتند
·
بنا بر محتوای این بند شعر، امواج
نغمات چگوری مرد بسان اوراد جادوگران اند.
·
همانطور که جادوگران با اورادی
اجنه را و یا ارواح خبیثه را از اندام انسان ها بدر می کشند، اینجا اوراد هنرمند
جادوگر ارواح را احیا می کند و به جنبش برمی انگیزد.
1
من
خوب می دیدم که بی شک از چگور او
می
آمد آن اشباح رنجور و سیه، بیرون
وز
زیر انگشتان چالاک و صبور او.
·
اینجا اما اخوان ادعا می کند که
ارواح بی نیاز از اوراد مستقیما از زیر انگشتان چگوری مرد بدر جسته اند.
·
این تناقض است.
2
بس
کن، خدا را، ای چگوری، بس
ساز
تو وحشتناک و غمگین است
هر
پنجه کانجا می خرامانی
بر
پرده های آشنا با درد،
گویی
که چنگ ام (مرا چنگ) در جگر می افکنی، این
است
که
ام (که مرا) تاب و آرام شنیدن نیست
این
است.
در
این چگور پیر تو، ای مرد، پنهان کیست؟
روح
کدامین شوربخت دردمند ایا
در
آن حصار تنگ زندانی است؟
·
معنی تحت اللفظی:
·
ای چگوری، بس کن.
·
ساز تو وحشتناک و غمگین است.
·
هر پنجه که بر پرده های آشنای ساز
می زنی، انگار بر جگر من چنگ می زنی.
·
به همین دلیل، من توان شنیدن آواز
چگور تو را ندارم.
·
در این چگور پیر تو چه کسی پنهان
شده است؟
·
روح کدام بدبخت دردمند زندانی شده
است؟
3
بس
کن، خدا را، ای چگوری، بس
ساز
تو وحشتناک و غمگین است
هر
پنجه کانجا می خرامانی
بر
پرده های آشنا با درد،
گویی
که چنگ ام (مرا چنگ) در جگر می افکنی، این
است
که
ام (که مرا) تاب و آرام شنیدن نیست
این
است.
در
این چگور پیر تو، ای مرد، پنهان کیست؟
روح
کدامین شوربخت دردمند ایا
در
آن حصار تنگ زندانی است؟
·
اخوان در این بند شعر، چگور هنرمند
چگور نواز را آنتروپومورفیزه می کند.
·
انسان واره تصور و تصویر می کند.
·
به همین دلیل به چگور، صفات انسانی نسبت می دهد:
الف
بس
کن، خدا را، ای چگوری، بس
ساز
تو وحشتناک و غمگین است
·
صفات وحشتناک و غمگین را نه به اشیاء،
بلکه به انسان ها نسبت می دهند.
ب
در
این چگور پیر تو، ای مرد، پنهان کیست؟
·
اخوان اینجا به چگور صفت پیر نسبت
می دهد.
·
از دو حالت قصه خالی نیست:
·
این می تواند بدان معنی باشد که چگور
نه چیزی، نه آلت موسیقی معینی، بلکه انسان تغییر هویت داده است.
·
انسان چگور واره گشته است.
·
اگر جز این می بود، اخوان می
توانست به جای چگور پیر، از چگور کهنه، فرتوت، فرسوده سخن گوید.
·
این اما حاکی از چیست؟
4
·
این حاکی از ناتورالیسم و هومانیسم
اصیل اخوان است.
·
فقط در این شعر، چنین نیست.
·
همه اشعار اخوان به ناتورالیسم و هومانیسم
سرشته اند.
·
ناتورالیسم و هومانیسم اخوان اما
با ناتورالیسم و هومانیسم مبتذل خیلی از «هنرمندان» تفاوت ماهوی دارد.
·
ناتورالیسم و هومانیسم اخوان از سر
تا پا اصیل است.
·
ماهوی است.
·
ناتورالیسم و هومانیسم در همه
اشعار اخوان حی و حاضر اند، بی آنکه حرفی از آنها در بین باشد.
·
یکی از تفاوت ها و تضاد های اخوان
با شعرای معرکه گیر خودنمای طبقه حاکمه همین جا ست.
5
در
این چگور پیر تو، ای مرد، پنهان کیست؟
روح
کدامین شوربخت دردمند ایا
در
آن حصار تنگ زندانی است؟
·
اخوان اکنون دیالک تیک فرم و محتوا
را به شکل دیالک تیک زندان چگور و روح دردمند انسان شوربخت بسط و تعمیم می دهد.
·
چگور بار دیگر استه تیزه می شود.
·
این بار اما نه انسان واره، بلکه
زندان واره تصور و تصویر می شود.
·
این اما به چه معنی است؟
6
بس
کن، خدا را، ای چگوری، بس
ساز
تو وحشتناک و غمگین است
هر
پنجه کانجا می خرامانی
بر
پرده های آشنا با درد،
گویی
که چنگ ام (مرا چنگ) در جگر می افکنی، این
است
که
ام (که مرا) تاب و آرام شنیدن نیست
این
است.
در
این چگور پیر تو، ای مرد، پنهان کیست؟
روح
کدامین شوربخت دردمند ایا
در
آن حصار تنگ زندانی است؟
·
این بدان معنی است که آواز چگور نه
آواز آلت موسیقی، بلکه ناله روح دردمند انسان شوربختی است.
·
این بدان معنی است که در چگور ارواح
دردمندی محبوس اند.
·
درست به همان سان که غولی در قوری
و یا بطری ئی محبوس می شود.
·
چگوری مرد، ارواح محبوس در زندان
تنگ چگور را به ترفند نوزاش پرده های ساز، آزاد می سازد.
·
درست بسان کسی که در بطری حاوی غول
را باز کند.
·
درست بسان جادوگری که به ترفند
اوراد، اجنه را از اندام دیوانه ای بدر راند.
7
با
من بگو، ای بینوای دوره گرد، آخر
با
ساز پیرت این چه آواز، این چه آیین ست؟
·
معنی تحت اللفظی:
·
ای بینوای دوره گرد، بگو این چه آوازی
است که از سازت بیرون می زند.
·
این چه آیینی است؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر