۱۳۹۵ مرداد ۶, چهارشنبه

سیری در شعری از مهدی اخوان ثالث (95)


مهدی اخوان ثالث
(1307 ـ 1369)

آواز چگور
از این اوستا
(1344)

ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

اینک، چگوری لحظه ای خاموش می ماند
و آنگاه می خواند:

«شو تا بشوگیر، ای خدا، بر کوهسارون
می باره بارون، ای خدا، می باره بارون
از خان خانان، ای خدا، سردار بجنورد
من شکوه دارم، ای خدا، دل، زار و زارون

·        معنی تحت اللفظی:
·        چگوری مرد، پس از مکثی می خواند:
·        «شب تا شبگیر (؟) بر کوهساران باران می بارد.
·        از خان بجنورد ـ خان الخوانین ـ به درگاهت، ای خدا، شکایت دارم.»

1
شو تا بشوگیر، ای خدا، بر کوهسارون
می باره بارون، ای خدا، می باره بارون
از خان خانان، ای خدا، سردار بجنورد
من شکوه دارم، ای خدا، دل، زار و زارون

·        چگوری مرد در این دو بیت ترانه، دیالک تیک توده و طبقه حاکمه را به شکل دیالک تیک دهقان و خان خانان و ضمنا به شکل دیالک تیک ستمدیده و ستمگر بسط و تعمیم می دهد.
·        توده ی ستمدیده اما به هر دلیل اوبژکتیو و سوبژکتیو، در نبرد بر ضد طبقه حاکمه شکست خورده است.
·        به همین دلیل بسان ابر شب تا سحر اشک می ریزد.

·        طنز قضیه کجا ست؟

2
شو تا بشوگیر، ای خدا، بر کوهسارون
می باره بارون، ای خدا، می باره بارون
از خان خانان، ای خدا، سردار بجنورد
من شکوه دارم، ای خدا، دل، زار و زارون

·        طنز قضیه در این است که دهقان از فرط لاعلاجی به خدا پناه برده است.
·        خدا چیست و یا کیست که توده ستمدیده به آن و یا او پناه می برد؟

1
خدا یکی از فرم های بسط و تعمیم روح است.

2
روح عالی ترین مقوله فلسفی است

3
روح جفت دیالک تیکی ماده (واقعیت عینی لایتناهی) است.

4
مفهوم خدا بسان مفهوم درخت است
که نتیجه تجرید (انتزاع)  سرو و صنوبر و بید و بیدمشک و غیره است.

5
همه چیزهای روحی
تصاویر اند.
از جن و ملک تا عرش و فلک

6
چیزهای روحی
تصاویر انتزاعی چیزهای مادی اند.

7
به همین دلیل ثانوی اند.

8
بدون سرو  و صنوبر
مفهوم درخت (روح) نمی تواند تشکیل شود و وجود داشته باشد.

9
خدا تصویر آسمانی ـ انتزاعی چیست و کیست؟  

3
آتش گرفتم، ای خدا، آتش گرفتم
شش تا جوونم، ای خدا، شد تیر بارون
ابر بهارون، ای خدا بر کوه نباره
بر من بباره، ای خدا، دل، لاله زارون»

·        معنی تحت اللفظی:
·        آتش گرفتم.
·        خان خانان 6  تن از فرزندانم را تیرباران کرد.
·        ایکاش ابر بهاران نه بر کوه، بلکه بر من ببارد که کویر دلم لاله زار است.

4
·        اکنون دلیل گریه پیگیر ابر (دل رعیت) از شب تا سحر معلوم می شود.
·        چگوری مرد اکنون دیالک تیک دیگری را توسعه می دهد:
·        چگوری مرد دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت را به شکل دیالک تیک ابر و دشت و ضمنا به شکل دیالک تیک رعیت و ابر بسط و تعمیم می دهد.
·         
·        این اما به چه معنی است؟

5
من شکوه دارم، ای خدا، دل، زار و زارون

·        چگوری در دو بیت اول، دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت را به شکل دیالک تیک دل دهقان و قفس سینه بسط و تعمیم داده بود.
·        سوبژکت گریه، گرینده، خود رعیت ستمدیده بود.
 
6
ابر بهارون، ای خدا بر کوه نباره
بر من بباره، ای خدا، دل، لاله زارون

·        چگوری مرد اما در دو بیت دوم، دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت را به شکل دیالک تیک ابر و دهقان بسط و تعمیم می دهد.

·        دهقانی که در دو بیت اول، سوبژکت گریه بود، در دو بیت دوم، اوبژکت گریه می شود.

·        دیالک تیک هم همین است.
·        سوبژکت (دهقان) در سیستم مختصاتی به اوبژکت (دهقان)  در سیستم مختصات دیگر استحاله می یابد.
  
7
بس کن خدا را، بی خود ام کردی
من در چگور تو صدای گریه ی خود را شنیدم، باز
من می شناسم، این صدای گریه ی من بود.

·        معنی تحت اللفظی:
·        بس کن، ای چگوری مرد.
·        این منم که در چگور تو زندانی ام و می نالم.

·        اخوان اکنون در نای چگور، ناله خود را و در روح محبوس در زندان چگور، خویشتن خویش را باز می شناسد.
·        در نتیجه، به هویت خویش پی می برد.

·        این به چه معنی است؟  

8
بس کن خدا را، بی خود ام کردی
من در چگور تو صدای گریه ی خود را شنیدم، باز
من می شناسم، این صدای گریه ی من بود.

·        این بدان معنی است که روح تبعیدی قبیله، تجسم مادی یافته است و در هیئت اخوان عرض اندام کرده است.
·        گذار از روح به ماده.
·        گذار از جان به جسم.

·        این درست همان روند و روالی است که در انجیل به عیسی مسیح نسبت داده می شود:
·        روح (خدا) جسمیت می یابد و هیئت حضرت عیسی را به خود می گیرد.

9
بی اعتنا با من
مرد چگوری همجنان سرگرم با کارش
و آن کاروان سایه  و اشباح
در راه و رفتارش

·        معنی تحت اللفظی:
·        چگوری مرد ـ بی اعتنا به من و سخنان من ـ سرگرم زخمه زدن بر ساز، تکثیر ارواح و اشباح و تشکیل کاروان رونده از آنها ست.
  
پایان
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر