تحلیلی از
یدالله سلطان
پور
دلایل اوبژکتیو و سوبژکتیو آیین شهادت
در جریانات
فاشیستی، فوندامنتالیستی و احزاب استالینیستی
·
اکنون این سؤال پیش می آید که چه
رابطه ای میان اوبژکتیویته (عینیت) و سوبژکتیویته وجود دارد؟
1
·
همانطور که ذکرش گذشت، طرفداران
فاشیسم (بورژوازی) بر لب گور تاریخی خود
ایستاده اند.
·
زمین از زیر پای بورژوازی کشیده می
شود.
·
از این اوبژکتیویته، از این عینیت
زندگی، از این وجود اجتماعی، سوبژکتیویته متناسب با آن، شعور اجتماعی درخور آن
تشکیل می شود:
·
ما اینجا با دیالک تیک وجود
اجتماعی و شعور اجتماعی سر و کار داریم.
·
مراجعه کنید به وجود اجتماعی، شعور
اجتماعی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
2
·
وجود اجتماعی طرفداران نظام سرمایه
داری، شعور اجتماعی متناسب با موقعیت اجتماعی عینی آنان را پدید می آورد:
·
اجزای این شعور اجتماعی بورژوائی
خود را در ایده ئولوژی بورژوازی آشکار می
سازند.
3
·
بی دورنمائی تاریخی، حفظ وضع موجود
به هر قیمت را در پی دارد.
·
حفظ وضع موجود به هر قیمت، حتی به
بهای ترور سیستماتیک 6 میلیون شهروند آلمانی به بهانه داشتن نژاد دیگر (شهروندان
یهودی)، طرز زیست دیگر (کولیان) و طرز تفکر دیگر (کمونیست ها) در داخل رایش سوم و
60 میلیون نفر در خارج از مرزهای رایش سوم، از این شرایط عینی زندگی طبقه حاکمه امپریالیستی
سرچشمه می گیرد.
·
فاشیسم از آسمان نازل نمی شود.
·
فاشیسم راه حلی برای حفظ وضع موجود
است.
·
نژاد و سبک زندگی و طرز تفکر
همنوعان، بهانه اند.
·
سؤال این است که ترور سیستماتیک
همنوعان و تخریب همه دستاوردهای تمدن و فرهنگ و حاصل رنج بشریت چه ربطی به حفظ وضع
عینی موجود دارد؟
4
·
برای تهیه پاسخ به این پرسش باید
با بنیادی ترین دیالک تیک جامعه بشری بطور کلی، آشنا شد که یکی از مهمترین و تعیین
کننده ترین کشفیات کارل مارکس است:
·
دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات
تولیدی
·
مراجعه کنید به نیروهای مولده،
مناسبات تولیدی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
5
·
علت بنیادی انقلابات اجتماعی در
دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی است.
·
میان مناسبات تولیدی و نیروهای
مولده رابطه دیالک تیکی فرم و محتوا، ظرف و مظروف برقرار است:
·
با رشد نیروهای مولده (با رشد
محتوا)، مناسبات تولیدی به مثابه فرم (قالب) برای آن تنگ می شود و چاره ای جز
انفجار انقلابی نمی ماند.
·
درست به همان سان که کودکی رشد می
کند و پیراهن و کت و شلوار برایش تنگ می شوند و جر می خورند.
·
کودک به لباس گشادتر نیاز پیدا می
کند.
·
دلیل توسعه و تکامل جامعه بشری نیز
در همین توسعه و تکامل روز افزون نیروهای مولده است.
·
علت اصلی انقلابات اجتماعی همین
دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی است.
·
خوب منظور؟
6
·
منظور این است که اگر نیروهای
مولده (انسان ها، وسایل تولید، مزارع، کارخانجات، مدارس، دانشگاه ها، بیمارستان
ها، کودکستان ها و غیره) تخریب شوند، یعنی اگر نیروهای مولده بطرز چشمگیری تضعیف
شوند، مناسبات تولیدی دیگر برای آن نیروهای مولده ی نیمه جان، تنگ نخواهد شد.
·
این بدان می ماند که کودک تغذیه
نشود، بیمار شود و یا مثله شود تا پیراهن و کت و شلوار و کفش و غیره برایش تنگ
نگردند.
7
·
جنگ بهترین طریق برای تخریب
نیروهای مولده است.
·
فاشیسم ماهیتا جنگ طلب است.
·
این بهترین ترفند و طریق برای حفظ
وضع موجود است.
·
جنگ در ماهیت نظام سرمایه داری
است.
·
بورژوازی بر سر دو راهی تاریخی ـ
عینی ایستاده است:
·
یا باید نیروهای مولده را تخریب
کند و تضاد شعله ور میان نیروهای مولده و مناسبات تولیدی را تا حدی کاهش بخشد و یا
باید رهسپار گور تاریخی خویش شود و حاکمیت طبقاتی را به دست توده مولد و زحمتکش
بسپارد.
8
·
باید با توجه به تجارب تاریخی معاصر
یاد آور شد که طبقه حاکمه امپریالیستی، فقط نیروهای مولده این و آن را تخریب نمی
کند.
·
فقط نیروهای مولده اتحاد شوروی را
نابود نمی سازد.
·
بلکه نیروهای مولده جوامع
امپریالیستی را، مثلا نیروهای مولده ژاپن امپریالیستی را، نیروهای مولده آلمان
ناسیونال ـ سوسیالیستی (فاشیستی) و غیره را
نیز نابود می سازد.
·
«تنها ره رهائی» طبقه حاکمه امپریالیستی در
تخریب ریشه ای نیروهای مولده است.
·
سؤال این است که چرا روزا
لوکزمبورگ از بربریت سخن گفته است و نه از جنگ؟
9
·
دلیلش اولا این است که جنگ آبستن
بربریت است.
·
جنگ اعضای جامعه را به ددان درنده
تبدیل می کند.
الف
·
مالاپارته کتابی تحت عنوان «پوست»
نوشته است که محصص به زبان فارسی ترجمه کرده است.
·
سقوط اخلاقی ناشی از جنگ در این
کتاب تشریح می شود.
ب
·
فرانک نویسنده ایرلندی، در رمانی
تحت عنوان «خاکستر مادرم» از این سقوط اخلاقی در اثر جنگ جهانی امپریالیستی دوم پرده برمی دارد:
·
دختران فرانسوی و آلمانی میان
سربازان امریکائی و غیره دست به دست می شوند و مورد تجاوزات جنسی قرار می گیرند.
10
·
ثانیا به این دلیل است که جنگ با
تخریب ریشه ای نیروهای مولده، جامعه بشری را حتی از تهیه آب و نان بخور ـ نمیر
ناتوان می سازد.
·
در همین رمان ها نشان داده می شود
که دختران و پسران مردم برای تکه ای کره و یا پنیر، خود را در اختیار هر کس و ناکس
می گذارند.
11
·
ثالثا روزا لوکزمبورگ به این دلیل
از بربریت سخن می گوید، که احتمال آن هم می رود که جنگ میان دول امپریالیستی پات
شود و برنده نداشته باشد.
·
در نتیجه جامعه بشری بی همه چیز
گردد و به قهقرای عهد حجر سقوط کند.
·
به اسفل السافلین بربریت سقوط کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر