۱۳۹۵ تیر ۲۶, شنبه

شعور (روح) (4 )


پروفسور دکتر الفرد کوزینگ
 برگردان شین میم شین

25

پل هنری تیری د هولباخ (1723 ـ 1789)
از متفکران رادیکال قرن هجدهم
از همکاران دیده رو و دآلمبر
 از مؤلفین دایرة المعارف (35 جلدی)
آته ئیست، دترمینیست و ماتریالیست

·        هولباخ نیز به شیوه دیدرو، به نقد درک ایدئالیستی شعور و به اثبات درک ماتریالیستی شعور پرداخت.

الف
·        هولباخ اعلام داشت که روح نمی تواند جوهری مستقل باشد.

ب
·        تنها جسم انسانی است که ببرکت فونکسیون های متعددش، قادر است به واسطه مغز، احساس کند، بیندیشد و تأثیر بگذارد، فونکسیونی که با طبیعت خاص مغز انطباق دارد.
·        (هولباخ، «سیستم طبیعت»، ص 7)

پ
·        هولباخ در شعور، یک نوع تحول ماده را و نحوه فنومنال (نمودین) آن را می دید.
·        (هولباخ، «سیستم طبیعت»، ص 8)

26

لودویگ فویرباخ (1872 ـ  1804)
فیلسوف آلمانی
نماینده ماتریالیسم متافیزیکی
از کلمات قصار او:
اخلاق حقیقی
 «سعادتمندی من را بدون سعادتمندی تو
برسمیت نمی شناسد.»
راه برقراری هارمونی (هماهنگی) میان تکلیف و سعادت،
یعنی راه انطباق منافع فردی (من) با منافع دیگران (تو)،
در «عشق به توده»  است!

·        فویرباخ به انتقاد از هگل پرداخت که از موضع ایدئالیسم عینی، شعور را مطلق می نمود و از تبدیل آن به روح سخن می گفت، روحی که گویا خالق طبیعت است.

27
·        فویرباخ نوشت:

الف
·        ایدئالیسم کوچکترین وقعی به طبیعت نمی نهد، ولی در باره روح سنگ تمام می گذارد و آن را به عرش اعلا می برد.

ب
·        اگر ما روح را به درجه موجودی مجرد و مجزا از انسان ارتقا ندهیم، درک منشاء طبیعی روح دشوار نخواهد بود.

پ
·        روح همگام با جسم انسانی توسعه می یابد.

ت
·        روح وابسته به حواس است، وابسته به مغز است و همانند مغز فراورده ی طبیعت است.

ث
·        کردوکار روح عبارت است از کار مغز، کار مغز انسانی.
·        (فویرباخ، «ماهیت مذهب»، 10، ص 17)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر