امید مهرگان
(۱۳۵۸)
مترجم، نویسنده و روزنامه نگار ایرانی
سرچشمه:
صفحه فیسبوک آرش
محمدی
تحلیلی از
یدالله
سلطان پور
ﺍﻣﯿﺪ
ﻣﻬﺮﮔﺎﻥ
«ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ
ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺌﻮﺭﯼ ﺑﺎ ﻭﺿﻊ ﻣﻮﺟﻮﺩ»
(
روزنامه ی کارگزاران مرداد
87.)
شکنجه
گر بنا ست بدن ما را به درد و جراحت و ویرانی تهدید کند
تا تسلیم او شویم.
در این حالت می توان صرفاً طاقت آورد
و
تا سر حدِّ مرگ مقاومت کرد.
عملی
که به هرحال شکنجه گر را
یا سرانجام خسته می کند
یا
بر لجاجت او می افزاید.
اما راه دیگری هم هست:
این
که فرد شکنجه شونده، پیش دستی کند
و خودش به بدن خودش حمله برد
تازیانه را از جلاد بگیرد و بر گُرده خود بزند.
این پیش دستی در روا داشتنِ خشونت بر بدنِ خویش،
شکنجه
گر را کاملاً مستأصل می کند،
زیرا
یگانه ابزار او را از او می گیرد
و
حضورش را بی معنا می سازد.
پایان
·
ما برای تأمل بر روی این جفنگ،
نخست آن را تجزیه و بعد تحلیل می کنیم:
1
«ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ
ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺌﻮﺭﯼ ﺑﺎ ﻭﺿﻊ ﻣﻮﺟﻮﺩ»
·
این ظاهرا عنوان این جفنگ امید
مهرگان است.
·
از همین عنوان می توان به بی سوادی
و حواس پرتی امید مهرگان پی برد.
·
چون این عنوان به دلیل فرمولبندی
گرامری غلط، فاقد معنی روشن است:
·
شاید منظور حریف، «چند نکته
تئوریکی در رابطه با وضع موجود» باشد.
2
«ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ
ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺌﻮﺭﯼ ﺑﺎ ﻭﺿﻊ ﻣﻮﺟﻮﺩ»
·
اگر منظور حریف، همین بوده باشد،
باید او را قهرمان جهانی حواس پرتی، توهمگرائی و بیگانگی قلمداد کرد.
·
چون دوره ترور مسلحانه به مثابه هم
استراتژی ـ هم تاکتیک دیری است که در جهنم
جماران و جمکران به پایان رسیده و دار و دسته جلال آل احمد و احمد شاملو و صمد
بهرنگ و امیر پرویز پویان و احمد زاده ها به قدرت رسیده اند.
·
طاهر احمد زاده ـ پدر مستوره و
مسعود و مجید عنگلابی ـ استاندار استان خراسان شده بود.
·
هر روز صبح با دوچرخه به استانداری
می رفت و شق القمر می کرد.
·
چگونه می توان عرابه تاریخ را متوقف
ساخت و برای «وضع موجود»، تئوری بافت؟
3
«ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ
ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺌﻮﺭﯼ ﺑﺎ ﻭﺿﻊ ﻣﻮﺟﻮﺩ»
·
ثانیا تئوری «رد تئوری بقا»، دیری است
که گلوبالیزه شده است.
·
دیری است که تمام ارضی شده است:
الف
·
حتی جورج بن جورج خرابات نشین و
همیشه مست و بیهوش می داند که برج های دوقلو توسط چریک های فدائی اسامه بن لادن، با
خاک پست یکسان شده اند.
ب
·
بیشک می داند که مجاهدین خلق از
بین النهرین به صحاری نوادا مهاجرت کرده
اند و در آنجا تمرین ترور می بینند و شاید در سوریه بمب بر کمر می بندند و به
انتحارات عنگلابی مبادرت می ورزند.
پ
·
دیری است که هزاران سازمان فدائی و
مجاهد و لیملام و دیمدام ظهور کرده اند که سودای تشکیل رایش های اسلامی و لیملامی
در سر می پرورند.
·
تئوری های ترور به کمال غیر قابل
تصور رسیده اند.
4
شکنجه
گر بنا ست بدن ما را به درد و جراحت و ویرانی تهدید کند
تا تسلیم او شویم.
·
منظور از «ما» کیانند و کدام شکنجه گر می خواهد بدن «ما» را به درد و
جراحت تهدید کند و خود «ما» را به تسلیم وادارد؟
·
امید مهرگان در کجای هپروت سیر و
سلولک دارد؟
5
شکنجه
گر بنا ست بدن ما را به درد و جراحت و ویرانی تهدید کند
تا تسلیم او شویم.
·
امید مهرگان با عکسی از تروریست
کبیر ـ بیژن جزنی ـ در سنت او و امثال
بیشمار او هارت و پورت می کند:
·
«رسالت سازمان های تروریستی از فدائی تا
مجاهد و از دیمدام تا لیملام» با سرنگونی سلطنت پهلوی به پایان رسیده است.
·
چون ماهیت همه این سازمان ها، فئودالی
ـ فاشیستی ـ فوندامنتالیستی بوده است و همه اینها پس از پیروزی انقلاب بورژوائی سفید
تشکیل شده بودند.
·
جمهوری جماران و جمکران در واقع
جمهوری طبقاتی این سازمان ها ست.
·
فئودال زاده های عنگلابی دیروز،
دیری است که بورژوا شده اند، در مدفوعات بین المللی توبه نامه نوشته اند و طرفدار
سینه چاک امپریالیسم گشته اند.
·
تنها فرقی که با همدیگر دارند، این
است که یکی از ترامپ طرفداری می کند و دیگری از هلری کلینتونف یکی از
حزب لی بر طرفداری دیگری از حرب محافظه کار
6
شکنجه
گر بنا ست بدن ما را به درد و جراحت و ویرانی تهدید کند
تا تسلیم او شویم.
·
سؤال ناقابل از امید مهرگان این
است که شکنجه گر کیست و ماهیت طبقاتی او از چه قرار است که «ما» را تهدید می کند
تا تسلیم شویم؟
7
شکنجه
گر بنا ست بدن ما را به درد و جراحت و ویرانی تهدید کند
تا تسلیم او شویم.
·
شکنجه گر مأمور است.
·
شکنجه گر، دیروز لات و لاشخور گشنه
ای بوده است.
·
شکنجه گر دیروز در یتیم خانه ای،
پادگانی و یا در گوشه خیابانی از طریق گدائی، جیب بری، هروئین فروشی، خبرچینی،
چاقوکشی، آدمکشی و خودفروشی روزگار می گذرانده است.
·
شکنجه گر یکی از اعضای لومپن
پرولتاریا بوده است.
·
شکنجه گر امروز ترقی کرده و شکنجه گر شده است.
·
شکنجه ترحم انگیزتر از شکنجه شونده
است.
·
شکنجه گر پیشاپیش سلب آدمیت شده
است.
·
شکنجه سرسپرده طبقه حاکمه است.
·
سگ طبقه حاکمه است.
·
سگ هرگز هویت خاص خود را ندارد.
·
هویت سگ توسط پروردگار سگ تعیین می
شود.
·
سگ وسیله است و برای خدمت به پروردگارش
پارس می کند و گاز می گیرد.
·
سگ کاره ای نیست.
8
شکنجه
گر بنا ست بدن ما را به درد و جراحت و ویرانی تهدید کند
تا تسلیم او شویم.
·
ضمنا شکنجه گر نمی تواند بدن «ما»
را به درد و جراحت تهدید کند تا تسلیم شویم و یا نشویم.
·
از همین فرمولبندی نیز بی سوادی
امید مهرگان عربده می کشد:
·
بدن کسی را اصولا نمی توان «به درد
و جراحت و ویرانی تهدید» کرد.
·
خود فرد را، یعنی کلیت وجودی فرد
را می توان تهدید کرد.
·
اگر مته به خشخاش نهیم، روح آدمی را
می توان تهدید کرد و نه جسم او را.
9
شکنجه
گر بنا ست بدن ما را به درد و جراحت و ویرانی تهدید کند
تا تسلیم او شویم.
·
شکنجه دیالک تیکی از زجر جسمی و
روحی و روانی است.
·
جسم بی روح، اصلا جسم نیست.
·
جسم بی روح، لاشه است.
·
شکنجه کردن لاشه بیهوده و بی ثمر
است.
·
·
شکنجه همیشه جسمی ـ روحی ـ روانی
است.
·
این حقیقت امر را خر ترین شکنجه گر
حتی می داند.
·
تهدید به شکنجه جسمی، پس از تجربه شکنجه
جسمی امکان پذیر است و نه قبل از آن.
·
قضیه، قضیه ی «شیر و آفتابه بیاور» است.
·
فرد باید شکنجه را تجربه کرده باشد
تا از یاد آوری اش به هراس افتد و تن به تسلیم و تمکین دهد.
·
در دیالک تیک ماده و روح، در دیالک
تیک جسم و روح و روان، نقش تعیین کننده از آن ماده (جسم) است.
·
شکنجه روحی و روانی پس از تجربه
شکنجه جسمی امکان پذیر است.
·
شکنجه گر ضمنا فقط تهدید به شکنجه
جسمی نمی کند.
·
شکنجه گر دختر و خواهر و مادر و
پدر فرد را و یا همنوعانش را شکنجه می دهد تا خانه اعصاب او را خراب کند و او را
به تمکین و تسلیم وادارد.
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذفامید مهرگان در کجای هپروت سیر و سلوک دارد؟
شکنجه باید در بعضی جاها شکنجه گر باشد