به خاطر گیسوی سپید تو
ناصر فرداد
سرچشمه:
صفحه فیسبوک شاعر
·
از غرش گلوله
·
در هزارتوی جمجمه
·
تا تکه های شکسته
·
و فسفر سوخته
·
از سقوط قطره
·
در طنین چکاب
·
تا قعر تالاب
احشاء
اعضاء درون بدن،
دل و جگر و شش و کلیه و طحال (سپرز) و معده و
روده،
اندرونه
·
از تجزیه اطلسی
·
در اسید احشا
تا شکم آماسیده
تا شکم آماسیده
· از ...
غلتان
به عنوان قید:
در حال غلتیدن
به عنوان صفت:
گرد
و مدور
مروارید غلتان
مروارید کاملا گرد
·
از گوشه جدول
·
به تماشای مرگ خویش ایستادم
·
و آنجا
·
با سری غلتان بر سنگفرش خیابان
·
به جستجوی زندگی برخاستم
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر