جمعبندی از
مسعود بهبودی
«ارتش گرسنگی»
ارتش گرسنگی راه می رود
راه می رود تا دلی از عزای نان در آورد
تا دلی از عزای گوشت در آورد
تا دلی از عزای کتاب در آورد
تا دلی از عزای آزادی درآورد
راه می رود، پلها را در می نوردد، چون دَمِ شمشیر می بُرد
راه می رود، درهای آهنین را می درّد، حصار دژها را واژگون می سازد
ـ پای در خون ـ
راه می رود.
مرده ها قبل از آنکه بمیرند مرده بودند.
«زنده های» گل به دست عنگلابی هم
در حقیقت
مرده های متحرک اند.
در احادیث آمده است که در آخر الزمان
مرده ها بر گرده ی زنده ها
می نشینند.
شاید از این چند ده هزار نفر،
حتی 10 نفر یافت نشود
که شعر آرش را تا حد بخور و نمیری فهمیده باشند.
1
در ایران روی این حمایت ها و تجمعات نباید حساب کرد.
2
امروز زنده باد بر خیابانی سر می دهند و فردا از مقابل پیکر آویخته به دارش می گذرند و مرگ بر خیابانی سر می دهند.
3
در خطه عه «هورا» جای خرد خالی است.
4
ما شعر آرش را تحلیل کرده ایم.
بخوانید و ببینید که چه ژرفای نظری دارد.
عملیات نظامی
امروزه
بشدت پرفکسیونیزه شده اند
حتی مینیاتوریزه شده اند.
1
احتمال اشتباهات عملیاتی بشدت کاهش یافته است.
2
این حملات به بیمارستان های افغانستان و غیره
نمی توانند غیر عمدی باشد.
3
تلویزیون آلمان گزارشی از حمله هوائی به سکنه روستائی داد
که دهاتی های افغانستان
از نفتکش مانده در راهکوره ای
قصد بنزین دزدی داشتند.
4
مخبرین شان سکنه روستا را طالبان قلمداد کرده بودند.
5
صدها نفر بودند که با بمباران نفتکش جزغاله شدند.
5
البته برای بازمانده ها به ازای هر مرده
حدود 100 دلار دادند.
6
جنگ های استعماری جنگ های کثیفی اند.
ممنون
این نکته خیلی مهمی است که شما بدان اشاره کردید.
ما تاکنون بکلی فراموشش کرده بودیم:
1
دلیل مادی بودن زنان این است که
اداره اقتصاد خانواده را به دست دارند.
2
این، جنبه بسیار مثبتی است.
3
این جنبه مثبت در این قصه هم خودنمائی می کند.
4
زن در این قصه رئالیست است و نه اوتوپیست
واقع بین است و نه رؤیا پرست
5
عیب این قصه آن است که
زن را آدم حساب نمی کند.
6
مؤلف این قصه
سوبژکتیویته زن را برسمیت نمی شناسد
7
زن را اوبژکت واره تصور و تصویر می کند.
8
بسان اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی
چیز واره تصور می کند.
در بهترین حالت زیور واره
زر واره تصور می کند.
تا در صندوقکی پنهانش کند تا کسی ندزدد
9
زن در این قصه انگل واره تصویر می شود و نه مولد واره.
10
چشم زن در این قصه
به نقاش دوخته شده است تا برایش و برای توله هایش خانه بخرد.
11
این قصه باید تحلیل شود.
احتمالا آنتی فمینیستی است.
12
ما بخشی از آثار نادر ابراهیمی را تحلیل کرده ایم
او و 99 درصد روشنفکران عیران عقب مانده اند.
ارتجاعی اند.
آره.
حق با شما ست.
1
معنی تحت اللفظی
اما
گام مهمی در راه تحلیل شعر
است.
2
رعایت عینیت تحلیل
(تحلیل عینی)
وابسته به این گام است.
3
خشت اول است
که اگر کج نهاده شود،
تحلیل شعر
تا ثریا کج می رود.
از قضا
که شعر آرش را تا حد بخور و نمیری فهمیده باشند.
1
در ایران روی این حمایت ها و تجمعات نباید حساب کرد.
2
امروز زنده باد بر خیابانی سر می دهند و فردا از مقابل پیکر آویخته به دارش می گذرند و مرگ بر خیابانی سر می دهند.
3
در خطه عه «هورا» جای خرد خالی است.
4
ما شعر آرش را تحلیل کرده ایم.
بخوانید و ببینید که چه ژرفای نظری دارد.
عملیات نظامی
امروزه
بشدت پرفکسیونیزه شده اند
حتی مینیاتوریزه شده اند.
1
احتمال اشتباهات عملیاتی بشدت کاهش یافته است.
2
این حملات به بیمارستان های افغانستان و غیره
نمی توانند غیر عمدی باشد.
3
تلویزیون آلمان گزارشی از حمله هوائی به سکنه روستائی داد
که دهاتی های افغانستان
از نفتکش مانده در راهکوره ای
قصد بنزین دزدی داشتند.
4
مخبرین شان سکنه روستا را طالبان قلمداد کرده بودند.
5
صدها نفر بودند که با بمباران نفتکش جزغاله شدند.
5
البته برای بازمانده ها به ازای هر مرده
حدود 100 دلار دادند.
6
جنگ های استعماری جنگ های کثیفی اند.
ممنون
این نکته خیلی مهمی است که شما بدان اشاره کردید.
ما تاکنون بکلی فراموشش کرده بودیم:
1
دلیل مادی بودن زنان این است که
اداره اقتصاد خانواده را به دست دارند.
2
این، جنبه بسیار مثبتی است.
3
این جنبه مثبت در این قصه هم خودنمائی می کند.
4
زن در این قصه رئالیست است و نه اوتوپیست
واقع بین است و نه رؤیا پرست
5
عیب این قصه آن است که
زن را آدم حساب نمی کند.
6
مؤلف این قصه
سوبژکتیویته زن را برسمیت نمی شناسد
7
زن را اوبژکت واره تصور و تصویر می کند.
8
بسان اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی
چیز واره تصور می کند.
در بهترین حالت زیور واره
زر واره تصور می کند.
تا در صندوقکی پنهانش کند تا کسی ندزدد
9
زن در این قصه انگل واره تصویر می شود و نه مولد واره.
10
چشم زن در این قصه
به نقاش دوخته شده است تا برایش و برای توله هایش خانه بخرد.
11
این قصه باید تحلیل شود.
احتمالا آنتی فمینیستی است.
12
ما بخشی از آثار نادر ابراهیمی را تحلیل کرده ایم
او و 99 درصد روشنفکران عیران عقب مانده اند.
ارتجاعی اند.
آره.
حق با شما ست.
1
معنی تحت اللفظی
اما
گام مهمی در راه تحلیل شعر
است.
2
رعایت عینیت تحلیل
(تحلیل عینی)
وابسته به این گام است.
3
خشت اول است
که اگر کج نهاده شود،
تحلیل شعر
تا ثریا کج می رود.
از قضا
قضیه در آخر الزمان
از قراری بکلی دیگر است:
1
در آخر الزمان، خرها سوار آدم ها شده اند.
2
نه در خریت اجامر امپریالیستی می توان تردید کرد
و نه در خریت اجامر فئودالی ـ فوندامنتالیستی.
3
نه خرتر از جورج بوش و برلسکونی و سارکوزی و اوباما و بقیه
از قراری بکلی دیگر است:
1
در آخر الزمان، خرها سوار آدم ها شده اند.
2
نه در خریت اجامر امپریالیستی می توان تردید کرد
و نه در خریت اجامر فئودالی ـ فوندامنتالیستی.
3
نه خرتر از جورج بوش و برلسکونی و سارکوزی و اوباما و بقیه
خری یافت می شود
و نه خرتر از بن لادن و ملا عمر و مظاهری و خلخالی و خامنه ای و موسوی و کروبی و کوسه و کفتار و دد و دیو و اژدها.
این ادعای هرکسی باشد، جفنگی بیش نیست.
چون پیش شرط قضاوت، تشکیل پیشاپیش اندیشه است.
و پیش شرط تشکیل اندیشه، اندیشیدن و یا تفکر است.
برتولت برشت در نوشته ای
گله از آن دارد که
انسان ها «دیر شروع می کنند به زندگی»
1
این بدان معنی است که زحمتکشان
با ورود به خطه پیری
شروع به زندگی می کنند.
2
یعنی عمرشان به ذلت و ریاضت می گذرد.
3
تفاوت و تضاد فکری میان زحمتکشان و برخورداران
همین جا ست.
4
کسانی از طبقات مرفه که
پیری را فاجعه قلمداد می کنند،
زندگی شان را در کودکی و جوانی زیسته اند
و در ایام پیری
چون نمی توانند به سیاق سابق «بزیند»
فریادشان گوش فلک را کر می کند.
ای حریف حواسپرت،
مگر دین عیرانی و افغانی در زمان نادرشاه
اسلام نبود؟
ادامه دارد.
این ادعای هرکسی باشد، جفنگی بیش نیست.
چون پیش شرط قضاوت، تشکیل پیشاپیش اندیشه است.
و پیش شرط تشکیل اندیشه، اندیشیدن و یا تفکر است.
برتولت برشت در نوشته ای
گله از آن دارد که
انسان ها «دیر شروع می کنند به زندگی»
1
این بدان معنی است که زحمتکشان
با ورود به خطه پیری
شروع به زندگی می کنند.
2
یعنی عمرشان به ذلت و ریاضت می گذرد.
3
تفاوت و تضاد فکری میان زحمتکشان و برخورداران
همین جا ست.
4
کسانی از طبقات مرفه که
پیری را فاجعه قلمداد می کنند،
زندگی شان را در کودکی و جوانی زیسته اند
و در ایام پیری
چون نمی توانند به سیاق سابق «بزیند»
فریادشان گوش فلک را کر می کند.
ای حریف حواسپرت،
مگر دین عیرانی و افغانی در زمان نادرشاه
اسلام نبود؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر