پروفسور دکتر هانس هیبش
برگردان
شین میم شین
پیشکش
به
هوشنگ
تیزابی
(۱۳۲۲
ـ ۱۳۵۳)
مؤلف «نقدی بر فرویدیسم»
مؤلف «نقدی بر فرویدیسم»
·
روانشناسی ترکیبی به جریانی در مکاتب مربوط به «کلیت فلسفی» اطلاق می
شود که علیرغم اختلافات بزرگ فی مابین، بدون استثناء به نقل قولی از افلاطون و
ارسطو استناد می ورزند، مبنی بر این که «کل از مجموعه اجزای متشکله خود بیشتر
است!»
1
·
همه این جریانات، بخش هائی از روانشناسی بورژوائی را
تشکیل می دهند که با دوری گزیدن از پسیکوفیزیک ماتریالیستی ـ مکانیکی (که از سوی
آنان روانشناسی اتمیستی و یا بنیادی (عنصری) نامیده می شود) در پایان قرن
نوزدهم و آغاز قرن بیستم بنیانگذاری شده اند.
2
·
ریشه های این جریانات تا حدودی در مکاتب فلسفی زیرین
یافت می شوند:
الف
·
در فلسفه حیات
·
کروگر، «مکتب لایپزیگ سابق، روانشناسی ساختاری. »
ب
·
در فلسفه نئو اسکولاستیکی
ف. برنتانو
·
الف. ماینونگ، به اصطلاح «مکتب گراتس»
ت
·
در فنومنولولوژی هاسرل
·
مکتب برلین، «روانشناسی ترکیبی»
3
·
مفهوم ترکیب و یا «کیفیت ترکیب» را یکی از شاگردان برنتانو بنام فون ارنفلز (1890
میلادی) برای اولین بار فرمولبندی کرد و در مثال یک
ترکیب جاری، مثلا یک آهنگ بدان تجسم بخشید.
4
·
به قول فون ارنفلز، یک همچو ترکیبی (آهنگی) را نمی توان
به مثابه جمع الحان تشکیل دهنده آن تلقی کرد.
·
زیرا آن، ضمن حفظ کیفیت کلی خویش، قابل انتقال به آهنگ
دیگر است.
5
·
این دو «معیار ارنفلزی»
یعنی بیشتر از جمع اجزای خود بودن کلیت و انتقال پذیری برای «ترکیب های» اصیل اند.
6
·
منظور در کلیه موارد، پدیده های روانی، بویژه ادراک است
که اغلب به صورت ادراک بصری مطرح می گردد.
7
·
از این رو ما با مفهوم ترکیب و یا کلیت، تا زمانی که آن
در آموزش مربوط به ادراک بمثابه مفهومی صرفا توصیفی مورد استفاده قرار گیرد،
مخالفتی نداریم.
8
·
ولی بحث بر سر علت این پدیده های روانی قابل اثبات است
که در مکاتب مختلف در چیزهای زیر مطرح می شوند:
الف
·
در مکتب گراتس در فعالیت روحی خاص سوبژکت (هدفمندی) جستجو می شود.
ب
·
در مکتب لایپزیگ در دلیل عاطفی حادثه از سرگذشته (که
بطور ایراسیونال تفسیر می شود)، جستجو می شود.
ت
·
در مکتب برلین (روانشناسی ترکیبی) (به نمایندگی ورتهایمر، کوفکا، لوین، کولر) در باصطلاح «قوانین
ترکیب» میدان فنومنی جستجو می شود که در ادامه مطلب توضیح داده خواهد شد.
9
·
وجه مشترک کلیه نظرات فوق الذکر عبارت از این است که
آنها رابطه علی میان پدیده های روانی و واقعیت عینی
را (روابط علی ئی که نظام واقعیت عینی را در روان و بطور کلی در ضمیر آدمیان منعکس می کنند) یا نا دیده
می گیرند و یا انکار می کنند.
10
·
از این رو، باید گفت که ما در مورد این مکاتب پسیکولوژیکی،
بلحاظ معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت) با استنباطات ایدئالیستی اساسی سر و کار
داریم.
ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر