تحلیلی از
شین میم شین
جورج ریترز
هگل
مفهوم تناقض را برای شناخت تغییر تاریخی به کار می برد.
·
تناقض و یا تضاد منطقی به چه معنی
است؟
·
تناقض و یا تضاد منطقی عبارت است از ترکیبی
که از یک حکم (اندیشه، جمله) و نقض آن تشکیل یافته باشد.
الف
·
اگر حکمی با حکم همانند منفی
خود همراه باشد، آنجا نیز تناقض و یا تضاد منطقی موجود است.
ب
·
تناقض و یا تضاد منطقی در تئوری
علمی نقش مخرب بازی می کند.
·
زیرا با استفاده از آن در تئوری
علمی می توان هر حکم دلخواهی را اثبات کرد.
ت
·
از این رو «خالی از تناقض بودن» برای سیستم های علمی، تئوری ها و
سیستم های اصول علمی بدیهی از ضرورت خاصی بر خوردار است.
پ
·
کشف تناقض و یا تضاد منطقی و یا
شبه منطقی، ما را مجبور به رفع آن و لذا مجبور به بررسی عمیقتر می کند و بطور غیر مستقیم
منجر به کسب معارف (شناخت های) ماهیتا جدیدی می گردد.
2
هگل
مفهوم تناقض را برای شناخت تغییر تاریخی به کار می برد.
·
هگل هرگز با مفهوم تناقض به شناخت
تاریخ خطر نکرده است.
·
هگل احتمالا همین نظر را نمایندگی
کرده که « کشف تناقض و یا تضاد منطقی و یا شبه منطقی، ما را مجبور به رفع آن و لذا
مجبور به بررسی عمیقتر می کند و بطور غیر مستقیم منجر به کسب معارف (شناخت های) ماهیتا
جدیدی می گردد.»
·
هگل دیالک تیکی اندیش است و هر
دیالک تیکی اندیشی همه گنجینه شناخت افزارهای دیالک تیکی را به خدمت می گیرد و نه
فقط یکی از آنها را.
3
·
تاریخ، روندی است.
·
یعنی از مراحل مختلف تشکیل می شود
و هر مرحله عالی تر تاریخ، نتیجه ی نفی دیالک تیکی مرحله ماقبل است:
·
مثلا همین نظام اجتماعی ـ اقتصادی
سرمایه داری، نتیجه نفی دیالک تیکی نظام اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی است.
·
هگل این سیر پیشرونده و توسعه
یابنده و یا بالنده را با تریاد (تثلیث) تز ـ آنتی تز ـ سنتز توضیح می دهد:
مثال
الف
·
هر بیضه هر پرنده ای حاوی
پوسته، سفیده، زرده، آنزیم ها، ویتامین و غیره است.
·
در تریاد هگلی این را تز می
نامند.
ب
·
نطفه موجود در هر بیضه را آنتی تز
(نافی تز، ضد تز) می نامند.
ت
·
میان تز و آنتی تز رابطه دیالک
تیکی برقرار است:
·
یعنی همزمان با هم اند و بر هم
اند.
·
در وحدت و تضاد همزمان با یکدیگر
بسر می برند.
·
در همزیستی ستیزمند با یکدیگر بسر
می برند.
·
تا روزی که آنتی تز همه مواد بیضه
را جذب و از آن خود می کند و به جوجه ای استحاله می یابد.
·
و یکی از روزها پوسته توخالی بیضه
را از درون منفجر می کند، یعنی به منقار می شکافد و به عنوان جوجه پا به عرصه وجود
می نهد.
·
جوجه در این تریاد هگلی، سنتز
(ترکیب بطور تحت اللفظی) نامیده می شود.
4
·
هر سنتزی نتیجه نفی دیالک تیکی تز
مربوطه است:
·
جوجه نتیجه ی نفی دیالک تیکی بیضه
است.
·
نفی دیالک تیکی به چه معنی
است؟
5
·
نفی دیالک تیکی، دیالک تیکی از حفظ
و حذف است:
الف
·
نطفه هر بیضه سفیده و زرده و آنزیم
ها و ویتامین ها و غیره بیضه را از آن خود می کند و حتی توسعه می دهد.
·
به عبارت دیگر، حفظ می کند.
·
به عبارت فلسفی با تز (بیضه) رابطه
اش را تداوم می بخشد (پیوست، تداوم، استمرار، وصل)
ب
·
نطفه اما پوسته و عناصر دیگری از بیضه
را دور می اندازد.
·
یعنی حذف می کند.
·
یعنی از آن خود نمی کند.
·
به زبان فلسفی با بیضه از این بابت
قطع رابطه می کند.
·
گسست می کند.
·
به قول مولانا، فصل می کند.
6
·
گذار (تحول، ترانسفورماسیون) تاریخی در دیالک تیکی از پیوست و گسست، حفظ و توسعه
و حذف، تداوم و شکست، قطع و وصل صورت می گرد.
·
این روند توسعه و تکامل را نفی دیالک
تیکی می نامند.
·
مراجعه کنید به دیالک تیک پیوست و
گسست (تداوم و شکست) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
7
جورج ریترز
از
نظر هگل محرک تغییر تاریخی عبارت است از
شناخت
های متناقض
که اساس واقعیت اند و تلاش ما برای حل تناقض ها
و تناقض های جدیدی که سر بر می آورند.
·
بیچاره هگل، که از این اراجیف جورج
ریترز و سفهای مشابه، روحش حتی خبر نداشته است.
·
بیشک خود جورج ریترز و مترجم بی
سواد، حرف دهن خود را حتی نفهمیده اند.
·
ما سعی می کنیم منظور هگل را به ترفندی
از این جفنگ استخراج کنیم:
8
از
نظر هگل محرک تغییر تاریخی عبارت است از شناخت های متناقض
·
مفهوم «معارف متناقض» به چه
معنی است؟
·
آشنائی با دو حکم (اندیشه) ضد و
نقیض، مثلا 2 ضربدر 2 می شود 4 و یا 2 ضربتدر 2 می شود، 40، به تغییر چیزی منجر می
شود؟
9
·
منظور هگل احتمالا این بوده که پیش
شرط تغییر چیزی، شناخت آن چیز است و هر چیزی جولانگاه دیالک تیک عینی است.
·
بنابرین پیش شرط تغییر هر چیز، شناخت
دیالک تیک عینی حاکم بر آن چیز است.
·
مثلا پیش شرط تغییر اتم هیدروژن، شناخت
دیالک تیک پروتون و الکترون است.
·
در آن صورت می توان هیدروژن را
اکسید و یا احیا کرد (الکترونش را از دستش گرفت و یا الکترونی به او وام داد) و با عناصر دیگر ترکیب نمود:
·
بدین طریق جورج و هر جنی می تواند از
هیدروژن و اکسیژن، آب تولید کند و از هیدروژن و کربن، گاز متان.
·
بعد با گاز متان می تواند آب تهیه شده
را حرارت دهد، به جوش آورد، چای دم کند، نوش جان کند و کیف خر کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر