۱۳۹۴ شهریور ۲, دوشنبه

دین و یا مذهب به مثابه اوتوپی (9) (بخش آخر)


دکتر ورنر سپمن
دفاتر مارکسیستی نوامبر 2010
برگردان شین میم شین   

5
بخش پنجم  

·        پس از اشاره شتابزده به مفهوم دیالک تیکی مذهب، به مسئله آغازین برمی گردیم، تا ببینیم که «اوتوپی پول» و زر و زیور ایدئولوژیکی چند لایه فریبا بر خصلت سرمایه داری آیا واقعا ربطی به شعور مذهبی از نقطه نظر مارکس دارد؟
·        و یا مشخص تر بگوئیم:
·        آیا سخن گفتن از «دین و یا مذهب پول» بیش از آن که خصلت یک سیستم معنوی ساز واقعی داشته باشد، خصلت استعاری ندارد؟

1

·        بت وارگی پول می تواند با تفکر مذهبی وجه مشترکی داشته باشد، اما بنظر من، کفه ترازو به نفع گشتاورهای متضاد فی مابین (بین آندو)  سنگینی می کند.

2
·        آن سان که بت پرستی (فتیشیسم) در فرم های کنونی آن را نمی توان بطور اوتوماتیک با دین و یا مذهب یکی تلقی کرد.
·        بویژه اگر ما تحلیل بت پرستی مارکس را با درک او از دین و یا مذهب مبنا قرار دهیم.

·        مراجعه کنید به  فتیشیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

3
·        اما این تمایزات از چه قرارند؟

4
·        من فکر می کنم که با شعور فتیشیستی (مبتنی بر بت پرستی)،  حالات و احوالی تعیین می شوند و این شعور، آن حالات را تقدیری و سرنوشتی تلقی می کند، بی اعتنا به اینکه آنها را در بست بپذیرد و یا میان آنها «تمایز» قائل شود.

5
·        معیار تمیز ماهوی ـ قبل از همه ـ توانائی پذیرش چیزهای ماورای تجربی است و توانائی باور به غلبه ی توهم آمیز بر ناملایمات زمینی است:
·        شعور مذهبی بدین طریق، جهان خاص خود را پدید می آورد، جهانی که بر محور تصورات نجات و سعادت دور می زند.

6
·        اوتوپی کریه پول اما بر این مبنا حرکت می کند که می توان در جهان موجود به  آسایش و  رفاه دست یافت.

7
·        امید متکی و متمرکز بر پول و ثروت، هر چه محکمتر به وضع موجود می چسبد.
·        زیرا تفکر بورژوائی در هیچیک از فرم های خود دورنمائی برای «نجات و سعادت» نمی بیند.
·        تفکر بورژوائی فقط و فقط در پی تصاحب است.

·        (داشتن برای تفکر بورژوائی یکی از مقولات اساسی است.
·        در ادبیات بورژوائی به دیالک تیک وجود و داشتن بکرات بر می خوریم. مترجم)  

8
·        تئولوژی قرن بیستم با بی اعتنائی به وعده های نجات و سعادت در موارد بیشماری نسبت به نیازهای جهان بینانه بورژوائی تمکین می کند.
·        سر تعظیم فرود می آورد.

9

·        فوندامنتالیسم ارتجاعی مذهبی معاصر بر این حال و احوال واکنش نشان می دهد.

·        افراط گرائی آن اما از امکان ناپذیری بی چون و چرای حل این تضاد نتیجه گرفته می شود.

10

·        من فکر می کنم که قصه رقص حول گوساله زرین در کتاب مقدس این مسئله را قابل فهمتر مطرح می سازد:
·        ثروت فقط یک وسیله یدکی (جانشینی) است.
·        انسان ها از جلای طلا دچار کوری شده اند.
·        امیدهای نجات و سعادت مبتنی بر ثروت اما توهم آمیز و واهی می مانند.

11
·        هیچ مثال تاریخی در دست نیست که با توسل به اوتوپی واره پول بتوان حاکمیتی را به لرزه در افکند.
·        اما با توسل به اوتوپی مذهبی می توان حاکمیت موجود را متزلزل ساخت.

12
·        آنجا که سخن بر سر رهایش و خودرهانی است، اوتوپی مذهبی نمی تواند جای دورنمای سوسیالیستی را بگیرد، اما لزومی هم ندارد که سد راه آن باشد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر