تحلیلی از مسعود بهبودی
پیشکش
به
سیمین فردین
این اندیشه ی سیمین بهبهانی
اندیشه ای فلسفی است.
2
نتیجه تجربه ای شخصی و یا تاریخی است.
3
اندیشه ای عمیق است.
باید به محتوای آن اندیشید
باید مثال های تجربی ـ واقعی ـ عینی از زندگی خود و دیگران
برای آن پیدا کرد:
4
منظور از حرمت چیست که معیار زندگی است؟
5
شاید منظور او آبرو باشد.
6
اگر منظور او همین باشد،
اگر منظور او این باشد که با رسوا شدن و رسوا کردن کسی
کار زندگی اش تمام می شود،
می توان گفت که بستگی به دایره و دامنه این رسوائی (بی حرمتی) دارد:
7
کسی که در دهکده ای
به هر دلیلی رسوا شده
می تواند با تحمل خسارات مادی معینی
ملک و مال خود را بفروشد
و محل سکونت خود را تغییر دهد.
8
حتی اگر کسی در مقیاس کشوری بد نام شود
می تواند تغییر کشور دهد.
9
فقط وقتی کسی را در مقیاس جهانی رسوا سازند،
کار زندگی اش ساخته است.
10
این حرمت اما چیست که چنین قدر قدرت قلمداد می شود؟
11
آبرو و یا حرمت مفهومی سوبژکتیو است.
12
حرمت هم مثل هر چیز سوبژکتیو دیگر
نسبی است:
13
آنچه برای طبقه اجتماعی معینی بدنامی و رسوائی جلوه می کند،
برای اوپوزیسیون آن طبقه اجتماعی
فخر انگیز است.
14
حریفی می گفت:
«در ایام کودکی که تحت تأثیر آوانتوریسم داس و تفنگ، نقاله و تفنگ و عمامه و تفنگ
کینه و نفرت بی دلیل به حزب توده داشتم،
جلوی شاطری تنگدست، گفتم که حزب توده بدنام است.
15
از انفجار خشم و پرخاش شاطر فقیر و زحمتکش
به هراس آمدم
و از خریت خود تا اعماق وجودم، شرم کردم.
16
با بدنام کردن کسی، طبقه ای، طرز تفکری
نه او در چشم همه بدنام
و نه کار زندگی او تمام نمی شود.
17
شاید منظور سیمین از حرمت
عزت نفس هر کس باشد.
18
باید در این مورد مجرد و یا انتزاعی
هم مثال های مشخص از زندگی پیدا کرد
و صحت و سقم آن را به محک زد.
20
بچه نامشروعی را
اتفاقا به قصد حفظ همان حرمت سیمین
دم در یتیم خانه ای می گذارند.
پسربچه تحت تربیت یتیمخانه لات و لومپن و لاشخوری می شود
بعد شکنجه گری، خبرچینی، بادی گاردی می شود.
21
یعنی عزت نفس خود را و عملا زندگی حرمت مند خود را
فدای نان و مسکن و زندگی می کند.
22
از سیمین چه پنهان
که اینجا نیز «کار زندگی تمام نمی شود.»
برای اینکه
«آدم، آدم است.»
آدم را می توان دکترینه است و چنان مسخ کرد
که از ستم بر همنوع
حتی خم به ابرو نیاورد.
23
آدم را می توان به ددی درنده تبدیل کرد، چه رسد به بادی گارد و نیروی ویژه و مزدور و شکنجه گر و جاسوس و خبرچین.
24
شاید منظور سیمین تخریب تمام اجتماعی حرمت اعضای جامعه باشد:
به احتمال قوی هم همین است:
تبدیل جامعه به گداخانه
تبدیل اعضای جامعه به گدا.
تخریب شخصیت اعضای جامعه و سلب هویت از فرد فرد آنها.
25
چنین کاری را هم فاشیسم کرده و می کند،
هم امپریالیسم
و هم فوندامنتالیسم
در همه فرم های آن
از فوندامنتالیسم یهودی تا فوندامنتالیسم مسیحی
از فوندامنتالیسم سنی تا فوندامنتالیسم شیعی
26
اعضای جامعه و حتی جهان
با این ترفند و به این طریق
سلب هویت و شخصیت می شوند.
لاشخور واره می شوند.
با پوزش از کرکس و کلاغ و غیره.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر