تحلیلی از
شین میم شین
ریترز
اندیشه ی اصلی فلسفه ی دیالکتیکی محوریت
تناقض است.
·
منظور گادامر و ریترز از مفهوم «فلسفه
دیالک تیکی» یا دیالک تیک ایدئالیستی (هگل و غیره) است و یا دیالک تیک ماتریالیستی
(مارکس و انگلس و لنین و غیره) و یا هر دو ست.
·
این خطای تبیینی حضرات اگر عمدی
نباشد، به دلیل بی خبری آندو از دانش فلسفی است.
1
اندیشه ی اصلی فلسفه ی دیالکتیکی محوریت
تناقض است.
·
بزعم حضرات همه چیز در دیالک تیک ایدئالیستی
و ماتریالیستی حول مقوله تناقض می گردد.
·
مارکسیسم علم نوینی است و عمر
کوتاهی در حدود 160 سال دارد.
·
مارکس در روند تحلیل جامعه سرمایه
داری در اثر مهم خویش تحت عنوان «سرمایه» گام به گام شناخت افزارهای دیالک تیکی را
کشف، فرمولبندی و تدوین می کند.
·
این روند توسعه دیالک تیک ماتریالیستی
کماکان ادامه دارد.
2
·
ایراد ریترز و شرکاء در بی خبری آنها از حتی مفهوم «دیالک
تیک» است:
·
دیالک تیک یعنی همبائی و ستیز
همزمان اقطاب هر چیز و هر پدیده.
·
دیالک تیک یعنی وحدت و مبارزه همزمان
اضداد.
·
دیالک تیک یعنی همزیستی و ستیز
همزمان اقطاب مربوطه.
3
اندیشه ی اصلی فلسفه ی دیالکتیکی محوریت
تناقض است.
·
به عنوان مثال، دیالک تیک فرم و
محتوا، یعنی وحدت ناگسستنی فرم و محتوا از سوئی و «مبارزه» همزمان آنها بر ضد
یکدیگر از سوی دیگر است.
·
نمی توان ادعا کرد که دیالک تیک ایدئالیستی
و یا ماتریالیستی اندیشه اصلی اش، فرم است.
·
فرم فقط و فقط در پیوند دیالک تیکی
با محتوا معنی دارد و نه به تنهائی.
·
کسی نمی تواند فرم محض را به هر
ترفندی که داند و تواند، پیدا کند و نشان
کسی دهد.
·
پیوند دیالک تیکی فرم و محتوا
ناگسستنی است.
·
پیوندهای دیالک تیکی را حتی با بمب
اتم نمی توان تخریب کرد.
·
هر چیز و هر پدیده ای که تشکیل شود،
دیالک تیکی از اقطاب متنوع است.
·
اقطاب دیالک تیکی در وحدت و مبارزه
با یکدیگرند.
·
نه در وحدت محض (عرفان)
·
و نه در مبارزه محض (آنارشیسم)
4
اندیشه ی اصلی فلسفه ی دیالکتیکی محوریت
تناقض است.
·
به همین دلیل ادعای ریترز مبنی بر
اینکه اندیشه اصلی دیالک تیک ایدئالیستی ویا ماتریالیستی، تضاد است، از ریشه نادرست
است و نشانه ناقص العقل بودن خود او ست.
·
مراجعه کنید به دیالک تیک پیوند و تضاد در تارنمای دایرة
المعارف روشنگری
5
اندیشه ی اصلی فلسفه ی دیالکتیکی محوریت
تناقض است.
·
برای تسهیل فهم مثلا دیالک تیک فرم
و محتوا مثالی می زنیم:
·
کودکی در خانواده ای در سن معینی
کت و شلواری می پوشد.
·
می توان دیالک تیک فرم و محتوا را
در مورد این کودک به شکل دیالک تیک کت و شلوار (لباس) و اندام بسط و تعمیم می داد.
·
لباس و اندام کودک در آغاز هماهنگ
و سازگار و مناسب با یکدیگرند.
·
اندام کودک در آن لباس احساس راحتی
می کند.
·
دیالک تیک لباس و اندام (فرم و
محتوا) اما فقط وحدت محض میان لباس و اندام نیست و نمی تواند هم باشد.
·
چون اندام کودک روز به روز رشد می
کند و تنومندتر می شود.
·
لباس کودک اما همان می ماند که
بوده است.
·
تضاد در ست در همین پویائی پیگیر محتوا
و ثبات فرم است.
·
«مبارزه»
لباس با اندام از همان لحظه اول شروع می شود تا روزی که شلوار موقع پوشیدن و یا پس
از پوشیدن جر می خورد.
·
دکمه های کت یکی پس از دیگر کنده
می شوند.
·
برای اندام تنومندتر، لباس دیگری، یعنی
برای محتوای رشد یافته تر، فرم دیگری لازم می آید.
·
تا تضاد لباس و اندام (فرم و محتوا)
حل شود و دوباره اوج گیرد.
·
روندی بی پایان.
·
چیزی در هستی نمی توان یافت که
جولانگاه دیالک تیک نباشد.
·
حتی اتم، دیالک تیکی از اقطاب مثبت
و منفی است که پروتون و الکترون نام دارند.
6
اندیشه ی اصلی فلسفه ی دیالکتیکی محوریت
تناقض است.
·
مثال دیگر از عالم ذرات اتمی:
·
اتم هیدروژن حاوی یک الکترون و یک
پروتون است.
·
می توان گفت دیالک تیکی از پروتون
با بار مثبت و الکترون با بار منفی است.
·
از علائم بار آندو ضدیت آندو
نمایان می گردد.
·
این اما فقط یک طرف قضیه این اتم
است.
·
طرف دیگر این قضیه وحدت ناگسستنی
پروتون و الکترون با یکدیگر است.
·
حذف الکترون از اتم هیدروژن به
معنی پایان اتم وارگی (اتمیت) آن است.
·
وحدت و مبارزه اضداد حدیثی از این
دست دارد.
·
پایان دیالک تیکییت هر چیز، به
معنی پایان هویت واقعا موجود آن چیز است.
7
اندیشه ی اصلی فلسفه ی دیالکتیکی محوریت
تناقض است.
·
الکترون هیدروژن را می توان از
دستش گرفت.
·
آنگاه پروتون تک و تنها می ماند و بسان
موجود جنون گرفته ای با سرعت نور به راه می افتد و هر چه سر راه خویش بیابد در هم
می کوبد تا لکترونی پیدا کند و آرام گیرد.
·
تمام سیر و سرگذشت تغییر و توسعه و
تکامل هستی در همین خصلت دیالک تیکی آن است.
·
تشکیل مولکول آب، چیزی جز ترکیب هیدروژن
الکترون باخته با اکسیژن الکترون یافته نیست.
·
دیالک تیک اکسیداسیون و احیاء
معروف هر بچه مدرسه ای است که سرچشمه تشکیل و تخریب خیلی چیزها ست.
·
هستی بطور کلی جولانگاه دیالک تیک
عینی است.
·
آثار و اشعار سعدی عرصه شورانگیز بسط
و تعمیم متنوع دیالک تیک های عینی و ذهنی و بهترین وسیله برای تمرین دیالک تیک و آموزش
تفکر دیالک تیکی اند.
·
همین دیالک تیک فرم و محتوا را
سعید به شکل دیالک تیک صورت و سیرت بسط و تعمیم می دهد:
صورت زیبای ظاهر، هیچ نیست
تا توانی سیرت زیبا بیار
8
اندیشه ی اصلی فلسفه ی دیالکتیکی محوریت
تناقض است.
·
ریترز ویا مترجم بی سواد دعاوی او،
فرق تضاد با تناقض را هنوز نمی داند.
·
تناقض در سخن است.
·
در منطق است و نه در واقعیت عینی.
·
تناقض در منطق سنتی ممنوع است.
·
آنهم از زمان حضرت ارسطو و نه
تازگی ها.
·
مراجعه کنید به قانون تناض ممنوع
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
9
·
نمی توان گفت:
·
2 به
علاوه 2 مساوی است با هم 4 و هم 40
·
چنین ادعائی متناقض است و لذا غلط
است.
·
برای اثبات آن محک تجربه (حافظ)
کافی است:
·
به همین نیت بچه مدرسه ها برای
معلم بادام و گردو می برند تا تناقض ممنوعه ی مربوطه را اثبات کند و نشان دهد که 2
به علاوه 2، فقط 4 می شود و نه چیز دیگر.
10
اندیشه ی اصلی فلسفه ی دیالکتیکی محوریت
تناقض است.
·
علمای امپریالیسم هم می دانند که
منظور دیالک تیک از هر نوع نه تناقض منطقی، بلکه تضاد است.
· به عبارت دقیق تر منظور تضاد دیالک تیکی است.
·
منظور وحدت و مبارزه اضداد است.
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذفهمین دیالک تیک فرم و محتوا را سعدی به شکل دیالک تیک صورت و سیرت بسط و تعمیم می دهد: