پروفسور
دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم
برگردان
شین میم شین
پیشکش
به
احسان
طبری
(۱۲۹۵
ـ ۱۳۶۸)
بخش
دهم
ماتریالیسم
معرفتی ـ نظری به مثابه رئالیسم
·
فلسفه پردازی بورژوائی از اواسط
قرن بیستم، عمدتا اسکپتیکی (مبتنی بر شک و تردید) است.
·
این پدیده نه به دلایل فلسفی قابل
ذکر، بلکه به دلیل پسیمیسم تاریخی بورژوازی است.
·
مراجعه کنید به پسیمیسم (بدبینی)
در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
1
·
بهانه حضرات این است که فلسفه
پردازی، «دایرة
المعارف یونیورسال علوم فلسفی است که امروز امکان ناپذیر است.»
·
زیرا «سطح دانش بالاعم برسمیت
شناخته شده ای وجود ندارد که در آن اصول فلسفی متفاوت» وجود داشته باشند.
2
·
این بهانه حضرات به مفهوم اساطیری
منه تکل («علامت اسرار آمیز بلای مرگبار»)
ربط داده می شود و اعلام می گردد که فقط و فقط یک «دیکتاتور جهانی» می
تواند به تحمیل سیستم دانش نایل آید.
·
(هاینمن، «وظیفه دایرة المعارف قرن بیستم» در
«فلسفه در قرن بیستم»، تبیین دایرة المعارفی تاریخ، اصول و وظایف آن، از برونینگ،
1959، ص 18)
3
·
در جستجوی «راه حل فی مابین» به
«بدیل های دگماتیکی» زیر می رسند:
·
« یا بورژوازی یا پرولتاریا»،
·
«یا فاشیسم یا کمونیسم»
·
(همانجا، ص 7)
4
·
بنظر حضرات، «فلسفه غرب» در «در
شکاف ایمان افراطی» به مثابه «علامت زمان ما» رو به سقوط می رود.
5
·
«فلسفه غرب»، «با جا به جائی مرکز سیاسی روحی
ئی دست در دست (همزمان) از روحی به مادی، از فلسفی به مذهبی در علمی و فنی می
رود.»
6
·
گسترش سد ناپذیر عرصه حاکمیت علم
در غرب و کلکتیو در شرق، برای فلسفه به معنی خالی شدن زیر پا و خطر موجودیت است.»
·
(هاینمن، «سرنوشت فلسفه و وظیفه آن در قرن
بیستم»، همانجا، ص 265)
7
·
این موتیو انتقاد از ماتریالیسم با
اصطلاح «فلسفه تاریخ» در جمله زیر تبیین می یابد:
·
« بی نامیت (انونیمیته) نیروهای مولده و دستگاه سیاسی، در جماهیر شوروی،
اخیرا برای جزم ماتریالیستی، اعتبار معینی فراهم آورده است.»
·
(کافمن، «فلسفه تاریخ»، همانجا، ص 493)
8
·
مفهوم فلسفه بورژوائی با تصور دوست
ـ دشمن از این دست، به بحران آگاهی کنسرواتیو (ضد انقلابی، محافظه کار) خود دست می
یابد و با تهاجم روحانیت بر ضد مارکسیسم، معنای اجتماعی و سیاسی ـ ایده ئولوژیکی قابل
تشخیص کسب می کند.
·
(ورتر، «فلسفه و علوم طبیعی در شوروی»، 1958،
ص 18
·
«ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی» در «ایده
ئولوژی شوروی امروز» جلد 1، 1962، ص 24، 38
·
«ماتریالیسم» در «دایرة المعارف فلسفی»، جلد
سوم، ایتالیا، 1957، ص 407 ـ 418
·
گئورگ کلاوس، «یزوئیت ها، خدا،
ماده. شورش کشیش یزوئیت ها بر ضد عقل و علم»، 1957)
9
·
مفهوم فلسفه بورژوائی، تئوری سازی
ها و ایده ئولوژی ها را به دلیل منشاء اجتماعی حاملین منفرد آنها محکوم نمی کند،
بلکه به توضیح تشکیل اجتماعی ـ اقتصادی، سیاسی و ایده ئولوژیکی آنها و تعیین آماج اپولوژی
های سیستم موجود می پردازد.
·
(اپولوژی به دفاع و یا طرفداری از موضعی و
نظریه ای و یا به توجیه آنها اطلاق می
شود. مترجم)
10
·
مفهوم فلسفه بورژوائی، هر کرد و
کار تئوریکی منفرد را در برنمی گیرد.
·
بلکه به مثابه مفهوم طبقاتی ـ
تحلیلی، ترکیبی از گرایشاتی است که در سیستم ایده ئولوژی بلحاظ طبقاتی خود ویژه ی هنجاربندی
شده، نمایندگی می شوند.
11
·
اینکه تئوریسین های برخاسته از
منشاء اجتماعی بورژوائی، مواضع معرفتی و چه بسا مواضع اجتماعی و سیاسی متضاد با
یکدیگر نسبت به راسیونالیته و هومانیته (خردگرائی و بشردوستی) دارند، در مفهوم فلسفه بورژوائی انکار نمی شود.
12
·
این مسئله با جایگاه اجتماعی روشنفکریت
به مثابه قشر اجتماعی متوسط («طبقه متوسط» کذائی) و با آزادی نسبی در تصمیمگیری برای قوای طرفدار
وضع موجود و یا طرفدار تغییر انطباق دارد.
13
·
موتیو ها و شانس های زیر برای فلاسفه
و علمای بورژوائی حاوی وزن هستند:
الف
·
دفاع از عزت و سعادت انسان ها
ب
·
دفاع از صلح و دموکراسی
ت
·
تحمل در استدلال بر ضد رلاتیویسم (نسبیت
گرائی)
·
مراجعه کنید به رلاتیویسم در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پ
·
علاقه به شناخت جهان
ث
·
عدم وداع با مسئله ی حقیقت
14
·
برای ماتریالیسم به عنوان هومانیسم
در این موتیوها و شانس ها، امکان عینی وجود دارد.
15
·
مسئله اما این است که حتی یاد آوری
دعاوی و ایده های هومانیته کلاسیک بورژوائی به حافظه تاریخی آگاه محتاج تفکر مبتنی بر مقاومت است.
·
فلسفه های ماتریالیستی و هومانیستی
بورژوائی، فقط در مقاومت بر ضد هنجارهای بورژوائی امکان پذیرند و لاغیر.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر