ژان
دارک
(دوشیزهٔ اورلئان)
(Jeanne d'Arc)
قهرمان»
ملی
فرانسه و قدیسه ای در کلیسای کاتولیک
در جنگ صد ساله بر ضد انگلستان،
رهبری فرانسویها را به عهده داشت.
در
نزدیکی شهر کُنپی ینی، به خاطر خیانت شهردار این شهر
توسط بورگینیونها اسیر و به انگلیسیها فروخته
شد.
ژان دارک
در یک دادگاه کلیسایی، توسط اسقفِ بووه، پیر کوشون به جرم ضدیت با قوانین کلیسا،
محکوم و در
میدان ویومارشه شهرِ روآن سوزانده شد.
چندی بعد، در یک دادگاه
تجدید نظر در سال ۱۴۵۶،
اعاده
حیثیت شد.
طاهره
خنیا
(1388 )
زنبور
بی کندوی من، سرباز،
همسنگر
ِ گل های بی پرچم،
دیری
است در خونت نمی جوشد، پس مانده های غیرت ِ آدم
دستِ
تو، دست ِ سرخ آتش بس،
پای
تو، پای هرچه بادا باد
ما،
سایه های بی لب و پر حرف،
تو،
مشتِ بر هرچه دهان، محکم
خرگوش های کوچکِ ترسان،
بیمِ
شکارِ نیم شب در سر
سوزِ
کمربندی که از نو، باز، آمیزشِ خون و عرق
در هم
کابوس
تلخ ِ چشم های باز،
وقتی که باتوم از تو، پا از ما
وقتی
گلوله از تو می سازد، مرزی میانِ بازدم تا دم
ما
خواهرانِ تو، که خوابیدیم با جیرجیرک های زیر تخت
با
موش های مرده در سلول،
با زخم پوتین های نامحرم
خونخواهِ
نسلِ کشته ی ما باش.
دردا
که اینک جای خونخواهی، خون می خوری.
یادت نمی آید، خون خورده ای از بند ِ نافی هم
بیدارباش
ِ شهرِ ِ "خاموشی "،
با بیکران "ژاندارک" در آتش
خردادِ
خونین، خیره ی تقویم
رخدادِ خون ، در سرفه های "بم"،
گیرم
که می گیری، که می بندی
خونِ
خیابان، نوشِ ِ آزادی
باموج
های سرخِ جان برکف،
این
رود، دریا می شود کم کم
پایان
ویرایش
از دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر