۱۳۹۳ آذر ۱۴, جمعه

هماندیشی با حریفی که توده ای نیست (8)


یدالله سلطان پور   

مردم ما نظام برابر نمی خواستند
 ارتجاع مذهبی محصول دست پخت شاه بود

·        دشواری بحث با روشنفکران ایرانی و یا تحلیل افکار آنها این است که میان احکام (جملات) آنها چه بسا پیوند منطقی وجود ندارد.

·        منظور حریف از این دو جمله چیست؟
·        چه اندیشه ای پشت سر این احکام خرناسه می کشد؟
  
1
مردم ما نظام برابر نمی خواستند
 ارتجاع مذهبی محصول دست پخت شاه بود

·        اصطلاح «محصول دست پخت» معنی ندارد.
·        احتمالا منظور حریف محصول و دست پخت شاه بوده است.

·        این اما به چه معنی است و حریف بر اساس چه تحلیلی به این نتیجه رسیده است؟

2
ارتجاع مذهبی محصول و دست پخت شاه بود  

·        حریف در صورتی می تواند به این نتیجه برسد که میان انقلاب سفید و ایکس رابطه تز و آنتی تز برقرار کند.
·        همان رابطه ای که میان محتوای بیضه و نطفه برقرار است:
·        آنتی تز (نطفه) پس از نفی دیالک تیکی تز (محتوای بیضه) به صورت سنتز (جوجه) بیرون می آید.
·        سنتز قاعدتا باید بلحاظ کیفی بهتر از تز و آنتی تز (بیضه و نطفه) باشد.
·        جوجه واقعا هم چنین است:
·        بهتر از بیضه و نطفه است. 

3
ارتجاع مذهبی محصول و دست پخت شاه بود  

·        اولا ایکس چه بود که پس از نفی حاکمیت طبقه حاکمه انقلاب سفید به صورت ارتجاع مذهبی (ارتجاع فئودالی ـ روحانی ـ فوندامنتالیستی)  عرض اندام کرده است؟
·        ضمنا چرا سنتز محصول و دست پخت تز است و نه آنتی تزی که در بطن تز بوده و رشد کرده است؟

·        البته حریف در صورتی می تواند چنین بیندیشد که بتواند بیندیشد.
·        تریاد (تثلیث) دیالک تیکی تز و آنتی تز و سنتز میراث گرانقدر هگل بوده است که ضمنا پدر دیالک تیک ایدئالیستی بوده است.

4
ارتجاع مذهبی محصول و دست پخت شاه بود  

·        منظور حریف احتمالا این است که ارتجاع مذهبی نتیجه عینی عمل طبقه حاکمه انقلاب سفید بوده است.
·        هسته ای معقول و تأمل انگیز در این نظر حریف هست که باید کشف شود.
·        بنظر ما میان ارتجاع فئودالی ـ روحانی ـ فوندامنتالیستی و انقلاب سفید رابطه دیالک تیکی کهنه و نو (ارتجاع و انقلاب) برقرار بوده است.
·        ارتجاع مغلوب به هر دلیلی بر انقلاب پیروز شده است.
·        کهنه بر نو مجددا غلبه کرده است.
·        به همین دلیل نمی توان ارتجاع فئودالی ـ روحانی ـ فوندامنتالیستی را دست پخت انقلاب سفید جا زد.
·        چون انقلاب سفید نافی انقلابی همین ارتجاع فئودالی ـ روحانی ـ فوندامنتالیستی بوده است.

5
ارتجاع مذهبی محصول و دست پخت شاه بود  

·        حریف و نه فقط حریف بلحاظ جهان بینی ایدئالیست است.
·        چون با مقولات شعور و روح به توضیح مسائل می پردازد.
·        اگر جهان بینی او ماتریالیستی بود، به جای ارتجاع مذهبی از ارتجاع فئودالی ـ روحانی ـ فوندامنتالیستی سخن می گفت و به جای شاه از بورژوازی مدرن وابسته به امپریالیسم.
·        هسته معقول در این حکم حریف این است که طبقه حاکمه انقلاب سفید فاقد ایده ئولوژی انقلابی بود.
·        ایده ئولوژی انقلابی او می بایستی لیبرالیسم باشد.
·        همان لیبرالیسم انقلابات بورژوائی آغازین با شعار برنامه ای آزادی ـ برابری ـ برادری.

6
·        تراژدی انقلاب سفید اینجا بود که بورژوازی در مقیاس جهانی نه بورژوازی انقلابی آغازین، بلکه بورژوازی ارتجاعی واپسین بوده و است.
·        طرفداران ترقی اجتماعی زیر پرچم دربار و امپریالیسم (سوبژکت انقلاب سفید) به جای پرچم سرخ لیبرالیسم بورژوائی آغازین، پرچم سیاه آنتی کمونیسم را بدست داشتند.
·        با آنتی کمونیسم اما نمی توان بر ضد ارتجاع فئودالی ـ روحانی ـ فوندامنتالیستی مبارزه کرد و آن را به گور تاریخی اش فرستاد.
·        چون آنتی کمونیسم پرچم ایده ئولوژیکی خود آنها هم است.

·        فرح پهلوی هنوز هم همان پرچم آنتی کمونیسم را در دست دارد و در تاک شوهای امپریالیستی برافراشته می سازد.
·        مثلا به آلمان دموکراتیک حمله ور می شود.

·        طنز قضیه هم همین جا ست.
·        چون دیری است که نه از آلمان دموکراتیک اثری هست و نه از حزب توده.
·        ولی شهبانوی حواس پرت عین خیالش نیست.

7
·        هسته معقول نظر حریف همین جا ست:
·        طبقه حاکمه انقلاب سفید بطرز بی خردانه و خردستیزانه ای مهمترین متحد خود را (حزب توده را)  هم رسوا و هم تار و مار ساخت.
·        خود سران بازجویان ساواک حتی از این بی خردی و خردستیزی طبقه حاکمه تحت رهبری دربار و امپریالیسم در حیرت بودند.
·        حریفی نقل می کرد که پس از بازداشت از دهکده در طول راه تا مرکز ساواک در شهر، بارها و بارها از او می پرسیدند که خودش است و یا کس دیگری است.
·        چون جوان دهاتی پابرهنه توده ای بنا بر عقل ناقص آنها نیز نمی توانست تهدیدی بر طبقه حاکمه انقلاب سفید محسوب شود.
·        تنها جرمی که او داشت، دادن کتاب مجازی به کره خری و شنیدن صدای پیک ایران بود و یاد داشت هائی از آن.

·        اینکه تازه چیزی نیست.  

8
ارتجاع مذهبی محصول دست پخت شاه بود

·        دهاتی پابرهنه ی توده ای بدبخت را پس از آش و لاش کردن می انداختند به سلول فاناتیک های مذهبی و ضمنا سفارش می کردند که آنها او را به راه راست شان هدایت کنند.
·        از این بابت می توان به حریف حق داد.

9
·        بدبختی دیگر طبقه حاکمه انقلاب سفید وابستگی ارگانیک آن به امپریالیسم بود.
·        به همین دلیل آلترناتیو تعیین شده از طرف امپریالیسم (گوادولوپ) را، یعنی ارتجاع فئودالی ـ روحانی ـ فوندامنتالیستی را می بایستی بسان کاسه سرشار از شوکران سرکشند.
·        این مسئله در طرز عقب نشینی ارتش و ژاندارمری و ساواک و غیره در مقابل قوای ارتجاع فئودالی ـ روحانی ـ فوندامنتالیستی آشکار شد.
·        می توان گفت که قوای وابسته به امپریالیسم رژیم سابق فقط زمانی دست به عقب نشینی زدند که مطمئن گشتند که سنگر خالی گشته از طرف آنها بوسیله قوای ارتجاع فئودالی ـ روحانی ـ فوندامنتالیستی اشغال می شود ونه نمایندگان طبقات اجتماعی دیگر.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر