۱۳۹۳ آذر ۲۱, جمعه

سیری در شعر «عصیان بندگی» از فروغ فرخزاد (51)


فروغ فرخزاد
(1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
عصیان 
(۱۳۳۶)  
تحلیلی از شین میم شین

در کنار چشمه های سلسبیل تو
ما نمی خواهیم آن خواب طلایی را
سلسبیل نام چشمه ای در بهشت کذائی است
که آب گوارا دارد.

سایه های سدر و طوبی ز آن خوبان باد
بر تو بخشیدیم این لطف خدایی را
طوبی درختی است در بهشت که شاخه ای از آن به هر خانه از اهل بهشت رسد 
و میوه های گوناگون و خوشبو دارد .

·        معنی تحت اللفظی:
·        ما از خیر خواب طلائی در کنار چشمه های سلبیل تو گذشتیم.
·        سایه سدر و طوبی هم نصیب از ما بهتران باشد.

·        فروغ در این دو بیت، وعده های مذهبی را تحقیر می کند و برای هیچکدام از آنها تره حتی خرد نمی کند.
·        این تحقیر وعده های خدای برده داران به معنی شخصیت مندی و شعورمندی سرخ ترین سرخگل میهن ما ست.
·        معیارهای ارزشی متعالی فروغ جوان را می توان از همین برخورد او به نعمات بهشتی کذائی به وضوح دید.   

حافظ
ـ آن پیری که دریا بود و دنیا بود ـ
بر جوی بفروخت این باغ بهشتی را

من که باشم تا به جامی نگذرم از آن
تو بزن بر نام شومم داغ زشتی را

·        معنی تحت اللفظی:
·        حافظ پیر دریا وار و دنیا وار بهشت تو را به دانه جوئی فروخت.
·        چرا من به ازای جامی می از آن صرفنظر نکنم.
·        تو مرا بدنام قلمداد کن.

·        عصیان فروع در این بیت آشکارتر از هر بیت دیگر است:
·        فروغ در این بیت، نه تنها بر سعادت مذهبی ـ فئودالی دنیوی و اخروی تف می اندازد، بلکه برای دفاع از موضع ایده ئولوژیکی خود پیه بدنامی را هم به تن می مالد.

·        شهامت مدنی فروغ واقعا ستایش انگیز است.
·        فقط باید فکرش را کرد که فروغ جوان هنوز مذهبی است و نه آته ئیست.

چیست این افسانه رنگین عطرآلود؟
چیست این رؤیای جادوبار سحر آمیز؟

کیستند این حوریان، این خوشه های نور
جامه هاشان از حریر نازک پرهیز؟

کوزه ها در دست و بر آن ساق های نرم
لرزش موج خیال انگیز دامان ها

می خرامند از دری بر درگهی آرام
سینه هاشان خفته در آغوش مرجان ها؟

·        معنی تحت اللفظی:
·        این افسانه ها و رؤیاها چه ارزشی دارند؟
·        این حوریان بهشتی با این اوصاف غیر واقعی کیانند؟

·        فروغ جوان با شم تیز خویش به جعلی و من در آوردی بودن جفنگیات مذهبی پی برده است و همه را یکی پس از دیگری زیر علامت سؤال قرار می دهد.
·        به همین دلیل است که اجامر و اوباش آثار این روشنگر جسور را ممنوع اعلام می کنند.

آب ها پاکیزه تر از قطره های اشک
نهرها بر سبزه های تازه لغزیده

میوه ها چون دانه های روشن یاقوت
گاه چیده، گاه بر هر شاخه ناچیده

سبز خطانی سراپا لطف و زیبایی
ساقیان بزم و رهزن های گنج دل

حسن شان جاوید و چشمان بهشتی ها
گاه بر آنان، گهی بر حوریان مایل

·        معنی تحت اللفظی:
·        آب های زلال بهشتی و نهرهای جاری، میوه بر درختان و غلمانان زیباروی که اهل بهشت گاهی با حوریان حال می کنند و گه با آنان.

قصر ها، دیوارهاشان مرمر مواج
تخت ها، بر پایه هاشان دانه ی الماس

پرده ها چون بال هایی از حریر سبز
از فضاها می ترواد عطر تند یاس

ما در اینجا خاک پای باده و معشوق
نام مان میخوارگان رانده ی رسوا

تو در آن دنیا می و معشوق می بخشی
مؤمنان بیگناه پارسا خو را

·        معنی تحت اللفظی:
·        کاخ های بهشتی با دیوار هائی از مرمر و با تخت هائی مبتنی بر الماس و با پرده هائی ابریشمین و با فضائی معطر به عطر یاس.
·        ما را میخواران رسوای رانده از درگاه می نامی و در آن دنیا برای مؤمنانت می و معشوق می بخشی.

·        فروغ از تناقض بنیادی تئولوژی (فقه) پرده برمی دارد:
·        همان می و معشوقی که در این دنیا مذموم و ممنوع است، در دنیای دیگر مطلوب و مجاز شمرده می شود.

·        البته فروغ هنوز به شناخت ساختار طبقاتی جامعه و تزویر و تظاهر و ریای طبقه حاکمه مجهز نیست.
·        اکنون که روحانیت زمام امور را به دست دارد و به حیف و میل ثروت صدها هزارساله ملت مشغول است، می توان شاهد عیاشی بی حساب و کتاب حضرات بود و دریافت که محرمات و ممنوعات نه برای طبقه حاکمه، بلکه برای توده های مولد و زحمتکش است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر