پروفسور
دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم
برگردان
شین میم شین
بخش
دوم
فونکسیون
معرفتی و اجتماعی مفهوم ماتریالیسم
در جامعه
بورژوائی
ادامه
26
·
ایدئالیسم که نسبت به ماتریالیسم
واکنش نشان می دهد، خصلت بالنده ی دیالک تیکی ـ ایدئالیستی ماقبل مارکسیستی خود را
از دست می دهد و فرم ایراسیونالیسم (خردستیزی) به خود می گیرد.
27
·
ماتریالیسم علم الاشیاء (علوم
طبیعی) تشکیل شونده در سال های 40 قرن نوزدهم وجود خود را ـ نه کمتر از ماتریالیسم
تاریخی ـ مدیون مسئله زار (شرایط فکری) اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و ایده ئولوژیکی
جامعه بورژوائی بوده است.
28
·
ماتریالیسم علم الاشیاء (علوم
طبیعی) اما برخلاف برنامه علمی و فلسفی در چارچوب جنبش کارگری، عمدا غیر انقلابی
می ماند.
·
این ماتریالیسم با شرایط ناشی از
انقلاب صنعتی، ذلت پرولتاریا و احساس خطر از ظرفیت انقلابی پرولتاریا بطور یکجانبه
برخورد می کند و شعار «حل معضلات اجتماعی» (در چارچوب سیستم حاکم) را مطرح می
سازد.
29
·
ماتریالیسم علم الاشیاء (علوم
طبیعی) از تحلیل عام (فلسفی) جامعه بورژوائی و شیوه تولید سرمایه داری سر باز می
زند، تعریف ضد فلسفی از خود عرضه می دارد و
با چسبیدن به علوم طبیعی، بلحاظ اسلوبی به سطح نفی گشته ی ماتریالیسم فلسفه کلاسیک
بورژوائی سقوط می کند:
الف
·
ماتریالیسم علم الاشیاء (علوم
طبیعی) نسبت به روندهای اجتماعی نه فقط با ساز و برگ تحلیلی (فیزیکی، شیمیائی،
فیزیولوژیکی) و درمانی (پزشکی) علوم دقیقه واکنش نشان می دهد، بلکه علاوه بر آن،
روندهای اجتماعی را به مثابه روندهای طبیعی تعریف و قلمداد می کند.
ب
·
ماتریالیسم علم الاشیاء (علوم
طبیعی) فونکسیون اجتماعی علوم طبیعی را تحت شرایط کاپیتالیستی بندرت موضوع بازتاب
قرار می دهد.
ت
·
ماتریالیسم علم الاشیاء (علوم
طبیعی) همان رئالیسم است:
·
تلاش هومانیستی غیرقابل انکار آن، در
رفرم «ذلت کاپیتالیسم» خلاصه می شود، بدون آنکه ضرورت سیستمی آن شناخته شود.
پ
·
ماتریالیسم علم الاشیاء (علوم
طبیعی) در مغایرت با اوپتیمیسم (خوش بینی) معرفتی ماتریالیسم کلاسیک، قابل شناخت
بودن قوانین توسعه طبیعت، جامعه و خود روند شناخت را مورد تردید قرار می دهد.
30
·
هم در چارچوب ماتریالیسم علم
الاشیاء (علوم طبیعی) و هم در جریانات ضد ماتریالیستی فلسفه غیر مارکسیستی طرفدار
کانت و مؤید ایدئال معرفتی علوم طبیعی، علاقه تئوری شناختِ مجددا مسلط، معطوف تعیین
«حد و مرز برای شناخت» می شود.
31
·
بدین طریق، اثبات سوسیالیستی ـ
علمی (اثبات مبتنی بر سوسیالیسم علمی) قابل شناخت و قابل پیش بینی قوانین توسعه به
مثابه «فلسفه» و یا متافیزیک نوین مردود شناخته می شود.
32
·
نفوذ جریانات علمی ـ طبیعی ـ
پوزیتیویستی و جریانات فلسفی ـ ایدئالیستی به جنبش کارگری، ماتریالیسم دیالک تیکی
و تاریخی را از سال های 60 قرن نوزدهم در مقابل رویزیونیسم قرار می دهد که نخست
بلحاظ نظری واجد اهمیت بوده است.
·
دلایل این نفوذ به شرح زیر بوده
اند:
الف
·
دلیل اول آن، نقشی بود که
روشنفکریت در جنبش کارگری داشت.
ب
·
دلیل دوم آن، وجود منافع مشترک
میان روشنفکریت و پرولتاریا بود.
ت
·
دلیل سوم آن، وحدت روشنفکریت خرده بورژوائی
با پرولتاریا بود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر