۱۳۹۳ آذر ۲۶, چهارشنبه

حسگرائی (سنسوئالیسم) (3)


پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور مانفرد اشتارکه
برگردان شین میم شین

ب
نحوه توضیح تفکر بر مبنای ادراکات حسی

I

 جان لاک (1632 ـ 1704)  
فیلسوف انگلیسی
نماینده اصلی امپیریسم (تجربه گرائی)
از شخصیت های برجسته روشنگری انگلیس
از تئوریسین های قرارداد اجتماعی
اعلامیه استقلال آمریکا، قانون اساسی آمریکا و انقلاب فرانسه تحت تأثیر فلسفه سیاسی او بوده اند.
جان لاک در نظریه خود راجع به بود (ماهیت) چیزها میان ایدئالیسم و ماتریالیسم در نوسان بود.
جان لاک در نظریه  خود راجع به امکان شناخت بود (ماهیت) راستین چیزها به ندانمگرائی (اگنوستیسیسم) گرایش داشت.

·        جان لاک ـ پدر حسگرائی مدرن ـ ایده ها را به دو دسته تقسیم بندی می کند و آنها را مضامین (محتواهای) ادراک می نامد:

الف
·        ایده های ساده

ب

·        ایده های مرکب که از ایده های ساده تشکیل می یابند.

·        بنظر جان لاک، منشاء ایده های ساده به شرح زیرند:

1
·        احساس حسی و بازتاب

2

·        ادراک درونی و برونی، یعنی ادراک اشیاء برونی و اشیاء درونی

·        جان لاک بازتاب را قاطعانه بمثابه امری که به قوه خود از احساس حسی ناشی شود، تلقی نمی کند، بلکه آن را تا حدودی ناشی از کردوکار خلاق روح می داند.
·         او بدین طریق، از اصل   حسگرائی عدول می کند.
·        چون بنا بر اصل حسگرائی، کلیه دانش انسانی از ادراک حسی نشئت می گیرد.

II
 کوندیلا (1714 ـ 1780)
روحانی
 فیلسوف توده های مولد و زحمتکش
 منطقدان فرانسوی
به پیروی از جان لاک به توسعه تئوری شناخت سنسوئالیستی می پرداخت.

·        کوندیلا کردوکار روحی مورد نظر جان لاک را رد می کند و به جای آن، ترکیب خودکار (بقوه خود) احساس ها را می گذارد.
·        با گرد هم آمدن چند احساس در ضمیر، احساس رابطه و نسبت میان آنها پدید می آید و بدنبال آن کردوکار روحی آغاز می شود:

1
·        مقایسه تا حدودی عبارت است از با هم بودن دو احساس

2
·        تداعی (یادآوری) عبارت است از تأثیر ضعیفی که احساس بعدها بجا می گذارد.

·        فرض کنیم به مجسمه ای کلیه حواس انسانی از حس بویایی تا لامسه یکی پس از دیگری داده شوند، آنگاه این مجسمه با در یافت آخرین حس صاحب شعور انسانی خواهد بود.

ت
نحوه توضیح نشئت دانش عام و انتزاعی
 از ادراکات حسی
  
1
·        استوئیست ها و اپیکوریست ها مفاهیم عام را نتیجه جانسختی تأثیرات و یا اجزای شان و ترکیب آنها با یکدیگرمی دانستند.

2
 توماسو کامپانللا (1568 ـ 1639)
فیلسوف، شاعر، سیاستمدار ایتالیائی
طراح اوتوپی «دولت آفتاب» (1602)
اوتوپی «دولت آفتاب» بر اساس نقطه نظرهائی از منابع زیر طراحی شده است: 
سلطنت جهانی اسپانیا
کاتولیسیسم
سوسیالیسم
(نفی مالکیت خصوصی)

·        بنظر کامپانلا، هوبس، گاسندی، جان لاک و هیوم مفاهیم عام و انتزاعی نیز در نتیجه ترکیب عناصر ادراک بوجود می آیند.
·        تصورات تخیلی نیز بدین طریق استخراج می شوند.

3
·        زبان برای توضیح دانش انتزاعی و عام اهمیت بزرگی کسب می کند.

4
·        سمیوتیک اپیکوریستی می آموزد که واژه ها، یعنی وسایل ضرور تفکر، نه تصاویر چیزها، بلکه تنها علائمی برای مضامین تصورات اند که بوسیله ترکیبات چه بسا دلبخواهی آنها، تصورات انتزاعی و عام تشکیل می یابند.

·        (سمیوتیک به علم علائم اطلاق می شود. مترجم)

5
·        بنظر نومینالیست ها تنها منفرد های موجود در واقعیت حسی وجود دارند و مفاهیم عام واژه هائی (نام هائی. مترجم) بیش نیستند.

·        مراجعه کنید به نومینالیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

6
 ویلهلم اوکهام (1285 ـ 1348)
فیلسوف انگلیسی نامدار قرون وسطی
تئولوگ، نویسنده سیاسی ـ مذهبی در اسکولاستیک واپسین
نماینده اصلی نومینالیسم
موضوعات آثار او:
منطق
طبیعتفلسفه
 تئوری شناخت
 تئوری علوم
متافیزیک
 اتیک
 فلسفه سیاسی

·        اوکهام آموزش معرفتی نومینالیستی را تا حد   حسگرائی پیش می راند:
·        هر تصور حسی بنظر او عبارت از تصویر چیزی خارجی نیست، بلکه عملی روحی است که حاکی از علامتی برای چیز خارجی منطبق با آن و یا «اصطلاحی» عام برای اشیاء منفرد است.

·        بنابرین تشابه موجود میان محتوای شعور و واقعیت تنها بمثابه نفاط نسبت داده شده بهم و مربوط بهم در دو عرصه کاملا متفاوت تلقی می شود.

7
 توماس هوبس (1588 ـ 1679)
فیلسوف، ریاضی دان بریتانیائی و تدوینگر بزرگ
«تئوری دولت» در
عصر جدید آغازین
کتاب معروف او «هیولا» نام دارد.

·        هوبس از نومینالیسم این نتیجه را می گیرد که تفکر علمی تنها در پیوند ذاتی علائم (ادراکات، واژه ها)، تنها در برخورد منطقی ـ ریاضی (محاسبه) با علائم واژگانی می تواند تشکیل شود.  
·        تفکراگرچه در پیوند با جهان خارج صورت می گیرد، ولی بمثابه یک چیز ناهمگون در کنار آن قرار دارد.

8
·        کوندیلا و هیوم نیز بر آن بوده اند که موضوع علم باید تنها از روابط میان علائم و اشیاء تشکیل یابد.

9
·        کوندیلا در «زبان محاسبه ای» خود می آموزد که شناخت علمی نمی تواند چیزی جز تنویر منطقی روابط میان علائم باشد.
·        معیار در این میانه عبارت است از قانون اساسی منطق و ریاضیات که کلیه روابط میان اندازه ها باید بنا بر اصل تساوی مورد ارزیابی قرار گیرند، یعنی در معادلات تبیین شوند. 
·        برای رسیدن به این هدف باید مواد ادراکی را به کوچکترین عناصر متفرقه آنها تجزیه کرد و آنها را به یکسان به ساده ترین اندازه های ریاضی مبدل ساخت.
·        بدین طریق می توان به محاسبه ریاضی دقیق روابط میان ایده ها (و ایده هائی که درجستجوی شان هستیم) نایل آمد.

10
·        حسگرائی پیگیر نومینالیستی عامترین مفاهیم (یعنی جوهر مادی و یا روحی) را نیز بمثابه واژه صرف در نظر می گیرد و منکر واقعیت آنها می شود.

11
·        هوبس و جان لاک اگرچه به وجود جوهری بمثابه حامل مضامین ادراکی باور داشتند، ولی حامل را فی نفسه غیرقابل شناخت می دانستند. 

12
·        بدین طریق مفهوم جوهر به یک نحوه تبیین صرف مبدل می شود، در حالیکه ایده ها واقعا موجود تلقی می شوند.

13
·        این آخرین قدم را برکلی و هیوم به پیش برمی دارند.

14
 جورج برکلی (1685 ـ 1753)
اسقف، تئولوگ، امپیریست و فیلسوف ایرلندی ـ انگلیسی
مؤسس ایدئالیسم ذهنی

·        بنظر برکلی جوهر چیزی جز جمع ادراکات نیست.
·        چون هر ادراکی تنها در حین اینکه در اعضای حسی وقوع پیدا می کند، وجود دارد و هستی اش تنها در ادراک شدنش، در پیدا شدنش در شعور نهفته است.
·        از این رو، برکلی این قانون ایدئالیستی ـ ذهنی را نتیجه می گیرد که وجود عبارت است از ادراک شدن.

15
·        سوبژکت واره کردن جوهر به معنی انکار وجود مستقل از شعور جهان اجسام است.
·        برکلی اما آخر سر در تعصب ضد ماتریالیستی خود قانون اساسی نومینالیستی را مبنی بر عدم شیئیت بخشیدن به عام مورد صرفنظر قرار می دهد و روح مدرک (ادراک گر) و خالق الهی آن را فرضیه بندی می کند.

16
 دیوید هیوم (1711 ـ 1776)
فیلسوف، اقتصاددان و تاریخدان
از نمایندگان برجسته روشنگری انگلستان
از اقتصاددان ما قبل اقتصاد کلاسیک
معلم کانت و از دوستان و همفکران آدام اسمیث

·        هیوم نه تنها جوهر ماتریالیستی را رد می کند، بلکه جوهر ایدئالیستی را نیز منکر می شود.
·        بنظر او همانطور که هر چیز عبارت از جمع ادراکات است، «من»  نیز جمع صرف احساسات و عواطف و اعمال ارادی (امیال) است.

17
·        هیوم علیت را نیز در مورد واقعیت صادق نمی داند.
·        زیرا ما هرگز رابطه علت و معلول را، یعنی رشته پیوند دو امر را نمی شناسیم، بلکه همیشه فقط به شناخت رابطه توالی زمانی نایل می آییم.
·        به سبب مشاهده مکرر توالی واحدی ناگزیر این اندیشه به ذهن ما خطور می کند که میان آنها پیوند علی وجود دارد و آنچه که این چنین زیبا بر ذهن می گذرد، برای ما حقیقی جلوه گر می شود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر