۱۳۹۳ دی ۵, جمعه

سیری در آثار بهمن محصص (14)



سرچشمه:

صفحه فیسبوک بهمن محصص



 تحلیلی از ربابه 
تأملی در کامنتی از میشله

مادری که دوباره بارداراست.
کودکی که زود بزرگ شده است

·        اگر حریف هنرمند جسوری راجع به این اثر بهمن محصص ابراز نظر نکرده بود، من به نوشتن حتی کلمه ای راجع بدان خطر نمی کردم.
·        تفاوت من با حریف این است که کمترین بهره ای از هنرآگاهی  به نصیب نبرده ام.
·        اما در عوض رو دارم و همین دارائی ام تنها هنری است که هر رهگذری هر روزه بطور روشن و مستقیم و یا بطرز مستور و غیر مستقیم خاطرنشان می شود.


1 
مادری که دوباره بارداراست.
کودکی که زود بزرگ شده است

·        در مادر بودن و آبستن بودن تندیس تردیدی نیست.
·        تردید در رابطه میان مادر و کودک است.
·        شاید برهنگی کودک دلیلی بر این برداشت حریف بوده باشد.
·        چون قاعدتا زنی پسرک برهنه یتیمی را و یا بیگانه ای را بغل نمی کند.

·        رشد جسمی سریع کودک نیز که حریف در این تندیس  کشف و اعلام کرده، قابل تردید است.
·        چون مادر تنومندی از این نوع می تواند متناسب با اندام خود، کودک بزرگی داشته باشد.


2
پسری که می شود از عضلات دست و کتفش به این نتیجه رسید که
زودتر از سنش مرد شده است.
به قول یکی از دوستان
مثل کودکان کار است.

·        اگر مجموعه کاراکترهای بهمن محصص را در نظر گیریم، شاید عضله مندی اکثر آنها جنبه مشترک بارزشان باشد.


3
گردن برافراشته ی مادر نشان از
نگاهبانی، حفظ و حمایت کودک خود دارد.

·        سر مادر بطرزی فوق العاده غیرعادی به عقب چرخیده است.
·        او احتمالا خطری را و یا خانه ای را تحت نظر دارد که در آن سوی درختان  است.
·        استنباط حریف اما بطور منطقی درست است.
·        هر مادر و پدری بطور جبری و غریزی حافظ و حامی فرزند خویش است.
·        ولی این حقیقت امر در این تندیس برجسته نیست.


4
لباس زن
هم می تواند نشان از فقر او باشد
و هم بعلت کشیده شدن زیر پستان و نشان دادن شکم لخت او
و نشانه ی دیگری از مادری او باشد.

·        این استنباط حریف هم استنباطی سوبژکتیو است و نمی تواند بطور تجربی و منطقی و مستند اثبات شود.
·        سوبژکت دیگری می تواند بگوید که دلیل پایین رفتن لباس زن، پای کودک است.

5
·        سوبژکتیویسم معرفتی یکی از ضعف های دست و پاگیر روشنفکریت وطنی است.
·        در سوبژکتیویسم معرفتی به جای جستجوی محتوای نظر (شناخت) در موضوع (اوبژکت) شناخت، یا خیالبافی لگام گسیخته صورت می گیرد و به عنوان حقیقت جا زده می شود و یا دل و روده سوبژکتی در رابطه با موضوع شناخت، مثلا مؤلف اثر مورد بحث، بیرون ریخته می شود.
·        مثلا به خود شاعر و یا تندیس ساز بد و بیراه گفته می شود.


6
صورت زن پرداخت نشده.

·        این نظر حریف درست است.
·        ولی هنرمند در این زمینه نمی تواند تعمدی داشته باشد.
·        چون او سر تندیس را عمدا بطرزی غیرعادی به عقب برگردانده است تا به تبیین حقیقت امر معینی بپردازد.
·        در این صورت امکان پرداختن به صورت تندیس اصلا وجود ندارد.


7
صورت زن پرداخت نشده.
چون اینجا
ـ به صورت عمدی ـ
مادر بودن در این زن
به زن بودن و لطیف بودن
ترجیح داده شده است.

·        این فراز از کامنت حریف، حاوی ایرادات جدی زیر است:


الف
مادر بودن در این زن
به زن بودن و لطیف بودن
ترجیح داده شده است.

·        فرض کنیم این تندیس صورت می داشت.

·        چه تغییر تعیین کننده ای در آن، از این نقطه نظر پدید می آمد؟



ب

·        آیا نشان دادن شکم و پستان تندیس دال بر مادر و زن و لطیف بودن او نیستند؟



ت

·        عامل تعیین کننده در زمینه مادریت تندیس نه صورت او، بلکه کودک و بارداری و پستان او ست.

·        پرداختن به صورت تندیس نمی توانست کمکی در این زمینه باشد.

8
·        بهمن محصص، احتمالا به سفارش حریف سیاهپوست ثروتمندی همین زن و کودک را در حالات مختلف تولید کرده و در جاهای مختلف املاک او قرار داده است.
·        چرخش حیرت انگیز سر تندیس می تواند دال بر فاجعه ای باشد که در پشت سرش رخ داده است و یا دال بر چیز معین و مهیب دیگری باشد.


9
مردها
ـ با هر سن و سالی ـ
در مقابل مادر خود کودکی بیش نیستند
و بچه واره می شوند.

الف

·        رابطه مادر ـ پدر ـ فرزند، رابطه ی غریزی ـ اجتماعی ـ عاطفی ـ روحی ژرف غول آسائی است که اولا دوجانبه و متقابل است.

·        یعنی همانطور که دختر و یا پسر بالغ در هر سنی در مقابل مادر ـ پدر خویش طبیعتا کودک واره می اندیشد و رفتار می کند، هر مادر ـ پدری نیز نسبت به دختر و یا پسر خود در هر سنی مادر ـ پدر واره می اندیشد و رفتار می کند.



·        اتفاقا همین رفتار مادر ـ پدر، کفر فرزندان شان را بالا می آورد.

·        اگر کسی به دلنوشته های نوجوانان ـ چه دختر و چه پسر ـ نظر اندازد، بکرات متوجه این امر می شود.



ب

·        ثانیا رابطه مادر ـ پدر ـ فرزند، جنسیت نمی شناسد.


10
دخترها با اولین عروسک بازی خود
مادر می شوند.

·        این نظر حریف هم درست و دقیق نیست.
·        دختر با اولین عروسک بازی، مادر نمی شود.
·        بلکه ادای مادر را ـ چه مثبت و چه منفی ـ در می آورد.
·        دختر بدین طریق و ترفند، نقشی را تصور و تمرین می کند که باید در آینده داشته باشد.

·        پسر ها هم در زمینه های مختلف ـ چه مثبت و چه منفی ـ ادای پدر را در می آورند و نقشی را تصور و تمرین می کنند که در آینده باید داشته باشند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر