جمعبندی
از
مسعود
بهبودی
1
منظور
از جفنگ
«دیالک
تیک جامعه برای مارکس بود و دیالک تیک طبیعت برای انگلس»
چیست؟
دیالک
تیک جامعه و طبیعت
امری
ذهنی و سوبژکتیو نیست که مال این و آن باشد،
دیالک
تیک جامعه و طبیعت
امری عینی و اوبژکتیو است.
بود
و نبود مارکس و انگلس در آن نقشی ندارد.
مثلا
دیالک تیک پروتون و الکترون در هر اتم
انگلس
مؤلف کتابی تحت عنوان
«دیالک
تیک طبیعت»
بوده
است.
همین
و بس.
2
روند
تاریخ در تحلیل نهائی بالنده است.
این
روند مثل هر روند طبیعی و اجتماعی
نه
خطی، بلکه پر افت و خیز است
زیگزاگی
است.
به
قول حریفی
مارپیچی
است.
هر
پیشرفت با پسرفتی نیز همراه است.
3
درمان
درد با تسکین درد تفاوت دارد.
درمان
درد معمولا باید رادیکال و ریشه ای باشد.
طبیب
به
همین دلیل باید دست به ریشه برد
و
به علت درد پی ببرد تا ریشه کنش کند.
ولی
تسکین درد همین است که شما می گویید:
دادن
مسکنی و تعیین فواصل زمانی مصرف مسکن ها.
تقسیم
کار میان اطبا
گامی
در جهت کشف علت درد است.
آزمایش
خون و ادرار و عکس برداری از ارگان دردمند و غیره
برای
کشف میکروب مسئول و یا جراحت و عفونت و شکستگی عضو دردمند است
4
این
شعر بلحاظ استفاده صرفه جویانه و اندیشیده از واژه ها
فوق
العاده است:
مثال:
دلم
گرفته هوای بهار کرده دلم
بخند،
ای لب خونین لب ترک خورده
این
شعر ضمنا حاوی تصورات و تصاویر بکر و بدیعی است:
مثال:
هزار
واژه خونین قطار کرده دلم
دلم شکسته، هوای انار کرده دلم
5
رابطه
ای که در آن از
راز
و دروغ
اثری
نباشد
حتی
دمی نمی تواند دوام آورد.
رابطه
ای که در آن
فردیت
افراد زایل شود
رابطه
ای تصنعی، انتزاعی و خیالی است و نه اصیل، مشخص و واقعی.
هنر
برقراری و حفظ و توسعه و تحکیم رابطه
در
بستر چالش نظری و عملی است.
هنر
حفظ و توسعه و تحکیم دوستی
در
عین وجود اختلاف و تفاوت و تضاد است.
موتور
توسعه و تکامل آدم ها و روابط هم
همین
تضادها و حل پیاپی و بازتشکیل آنها ست.
اگر
کسی آنچه در دلش می گذرد
با
همدم و همراه و همکار و همسنگرش در میان نهد
باید
قبلا فاتحه ای هم
بر
همدمی و همراهی و همکاری و همسنگری
بخواند.
6
توده
ای ها بهتر است
با
اندیشه به مقابله با اندیشه برخیزند.
با
نظر به جنگ نظر روند.
ما از
«راه توده»
چیز زیادی نخوانده ایم،
ولی
«راه توده» فرق ماهوی با دیگران مدعیان حزب توده ندارد.
هر
کدام از جناحی و یا دار و دسته ای از طبقه حاکمه دفاع می کنند.
«راه
توده»
احتمالا
همان راه کیانوری را ادامه می دهد و از روحانی دفاع می کند.
عدالت
از احمدی نژاد.
حزب
توده نامه مردم هم از مثلث موسوی و رهنورد و کروبی دفاع می کند.
همه
از دم
امید
به جناحی از طبقه حاکمه بسته اند.
اگر
انتقادی به «راه توده» و هر کس دیگر هست
باید
انتقاد مبتنی بر استدلال منطقی و تجربی باشد.
7
آدمی
که برای خودش قیمتگذاری کند
نه
آدمی
بلکه
کالائی و یا متاعی است
یعنی
هنوز جزو جمادات است.
حتی
اگر به گرانی الماس و برلیان باشد
چیز
واره است.
انسان
اما عرصه ی چیز وارگی را
میلیون
ها سال قبل پشت سر نهاده
و
به درجه موجودی چیز آفرین ارتقا یافته است
چه
چیز مادی و چه چیز معنوی (فکری، نظری، هنری و غیره)
قیمتگذرای
برای خویشتن
به
معنی از خودبیگانگی است.
8
آگاهی
چگونه می تواند
بنیادی
تر از زمان و مکان و ماده باشد؟
آگاهی
هرچه باشد با انسان در رابطه است
ولی
میلیاردها سال قبل از پیدایش انسان
واقعیت
عینی و یا ماده ازلی و ابدی و لایتناهی وجود داشته است.
شعور
که آگاهی جزئی از آن است
محصول
وجود است:
اول
کاخ و یا کوخ وجود دارد
بعد
در آئینه ذهن جانور و انسان منعکس می شود
و
شعور نتیجه حلاجی این سیگنال های حسی، از واقعیت عینی است.
پیش
شرط وجود آگاهی آدمی از درخت
وجود
پیشاپیش درخت است
و
نه بر عکس
9
شما
تحلیل می کنید
خواننده
هم نظر می دهد
حتما
نباید مشکل داشته باشد
آدم
های متمدن و با فرهنگ هم همیشه و همه جا همین کار را می کنند.
ضمنا
سعی کنید جملات تان را درست فرمولبندی کنید تا خواننده منظورتان را بفمهد
رهنود؟
بانهل؟
نیهلیستی
را هم درست بنویسید.
10
انگ
زدن آسان است
آنها
هم می توانند به شما انگ بزنند
هنر
اما نقد منطقی نظر این و آن است
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر