تجرید
شین
میم شین
کس
نخارد پشت من،
جز
ناخن انگشت من
ادامه
امیر دهقان
واژه ها در پیش داور دانا و بی طرف معنی دارند
ماکیاولی بی طرف نیست
چون او همواره طرف شهریار را می گیرد.
·
امیر دهقانان فلسفی اندیش است.
·
این تفاوت او با سایرین تفاوت عظیمی است.
·
کانت ـ رسول روشنگری ـ بر آن بود که تفکر یا تفکر مفهومی
است و یا اصلا تفکر نیست.
1
واژه ها در پیش داور دانا و بی طرف معنی دارند.
·
این نظر امیر دهقانان نادقیق است.
·
واژه به چه معنی است؟
2
·
بنی بشر علی و حسن و حسین و احمد و عیسی را می بینند.
·
مشخصات خاص آنها را دور می اندازند و جنبه مشترک همه آنها
را در نظر می گیرند و مفهوم «انسان» را در ذهن خود تشکیل می دهد که با شنیدنش علی
و حسن و حسین و و احمد و عیسی و میلیون ها تن دیگر در ذهن آدمی تجسم می یابند.
3
·
مفهوم انتزاعی «انسان» اما به محض تولد فرم واژه (کلمه)
به خود می گیرد.
·
انگار با نام زاده می شود.
·
مفهوم «انسان» و هر مفهوم دیگر فقط در فرم واژه وجود
دارد.
·
می توان گفت که میان واژه و مفهوم رابطه دیالک تیکی فرم
و محتوا برقرار است.
·
یکی بدون دیگری وجود ندارد.
·
نه واژه بی مفهوم، توخالی و بی محتوا وجود دارد و نه مفهوم
بی واژه، بی فرم و محض.
·
واژه جامه ی مفهوم است.
·
واژه ظرف مظروفی به نام مفهوم است.
4
·
مفهوم «درخت» چیزی سوبژکتیف است.
·
چیزی انتزاعی است.
·
فقط در ذهن آدمی وجود دارد.
·
یعنی چیزی روحی (به معنی فلسفی آن) است.
·
یعنی چیزی شعورین است.
5
·
واژه و کلمه اما چیزی مادی است.
·
در عالم واقع وجود دارد.
·
بر زبان می آید و روی کاغذ می نشیند.
·
به همین دلیل حریفی به نام مارکس می گوید:
·
«روح همیشه سایه ماده را بالای سر خود دارد.»
·
مفهوم همیشه سایه واژه را بالای سر خود دارد.
·
به عبارت دیگر میان واژه و مفهوم رابطه دیالک تیکی ماده
و روح (و یا وجود و شعور) برقرار است.
·
واژه مادیت یابی روح است.
·
روحی که نام مفهوم دارد.
6
واژه ها در پیش داور دانا و بی طرف معنی دارند.
·
اگر واژه فرم مادی مفهوم به مثابه روح است، پس بی اعتنا
به داور دانا و نادان، طرفدار و بی طرف وجود دارد.
·
واژه درخت حاوی مفهوم انتزاعی و مجرد درخت است و مفهوم مجرد
درخت حاکی از وجود میلیون ها درخت مشخص است:
·
در مفهوم درخت، سرو و صنوبر و سپیدار و غیره تجرید یافته
اند.
·
به همان سان که در مفهوم انسان، علی و حسن و حسین و احمد و عیسی و غیره تجرید یافته
اند.
7
·
ایراد بینشی امیر دهقانان در این کامنت شتابزده عدم تمیز
واژه از جمله است.
·
به عبارت دقیقتر، عدم تمیز مفهوم از حکم است.
·
احمدرضا هم نه واژه ای، بلکه جمله ای را از ماکیاولی نقل
کرده بود.
·
نه مفهومی را، بلکه حکمی را نقل قول کرده بود.
عادی واجباری ازدید ماکیاولی فرق نمیکنه
·
این نقل قول، بلحاظ فرم، جمله ای است و بلحاظ محتوا،
حکمی است.
·
جمله از واژه ها تشکیل می یابد و حکم از مفاهیم.
·
میان جمله و حکم همان رابطه دیالک تیکی برقرار است که
میان واژه و مفهوم.
·
دیالک تیک فرم و محتوا و دیالک تیک ماده و روح
8
واژه ها در پیش داور دانا و بی طرف معنی دارند.
·
احمد رضا اندیشه ای را، نظری را از ماکیاولی نقل کرده
بود ونه واژه ای را.
·
منظور امیر دهقانان نیز نه واژه، بلکه جمله است.
·
نه مفهوم، بلکه حکم است، اندیشه است، نظر است.
·
منظور او به شرح زیر است:
اندیشه ها در پیش داور دانا و بی طرف معنی
دارند.
·
این نظر امیر هم قابل تأمل است.
9
اندیشه ها در پیش داور دانا و بی طرف معنی
دارند.
·
اولا هر اندیشه ای در هر صورت معنی دارد.
·
نه واژه بی معنی وجود دارد و نه جمله و نظر و یا اندیشه بی
معنی.
·
منظور امیر دهقانان چیز دیگری است و آن به شرح زیر است:
شرط صحت اندیشه ها این است که
از سوی فردی دانا و بی طرف نمایندگی شوند.
·
منظور از صحت و سقم نظری چیست؟
·
منظور امیر از صحت و سقم، همان حقیقت و باطل است.
·
فرمولبندی دقیق نظر امیر به شرح زیر خواهد بود:
شرط حقیقی (و نه باطل و دروغ) بودن اندیشه ها این است که
از سوی فردی دانا و بی طرف نمایندگی شوند.
10
·
ایراد این نظر بظاهر درست امیر این است که او عینیت
حقیقت را قبول ندارد.
·
حقیقت اما به قول حریفی به نام لنین، همیشه عینی است.
·
اینکه آب تحت فشار جو در 100 درجه سانتیگراد می جوشد،
حقیقتی عینی است.
·
یعنی بی اعتنا به بود و نبود انسان ها چنین است.
·
اگر احمد رضا این نظر را از قول هر کس دیگر هم بیان می
کرد، باز هم اندیشه باطلی بود:
عادی واجباری فرق نمیکنه
·
چون اگر عادی با اجباری فرق نمی کرد، هرگز یکی از آن دو
تشکیل نمی شد.
·
وجود مفاهیم و
یا واژه های اصیل خود دلیل بر وجود قراین عینی آنها ست:
·
دلیل وجود واژه و مفهوم درخت، حاکی از این است که درخت
واقعی و عینی در عالم خارج و بی اعتنا به بود و نبود انسان ها وجود دارد، یعنی
وجود عینی دارد.
·
اجبار وقتی برقرار می شود که فاتحه ای بر اختیار آدمی
خوانده می شود:
·
یعنی مثلا حکومت نظامی اعلام می شود.
·
تا شبانه به خانه ات بریزند و سوراخ ـ سنبه های خانه ات را
بگردند و اگر حرفی زدی، به جائی بفرستندت که عرب نی انداخته است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر