۱۳۹۳ مهر ۱۴, دوشنبه

تحلیل دیالک تیکی ضرب المثل ها (13)

تجرید
شین میم شین

کس نخارد پشت من،
جز ناخن انگشت من
ادامه

امیر دهقان

واژه ها در پیش داور دانا و بی طرف معنی دارند
ماکیاولی بی طرف نیست
چون او همواره طرف شهریار را می گیرد.

·        امیر دهقانان فلسفی اندیش است.
·        این تفاوت او با سایرین تفاوت عظیمی است.
·        کانت ـ رسول روشنگری ـ بر آن بود که تفکر یا تفکر مفهومی است و یا اصلا تفکر نیست.

1
واژه ها در پیش داور دانا و بی طرف معنی دارند.

·        این نظر امیر دهقانان نادقیق است.

·        واژه به چه معنی است؟

2

·        بنی بشر علی و حسن و حسین و احمد و عیسی را می بینند.
·        مشخصات خاص آنها را دور می اندازند و جنبه مشترک همه آنها را در نظر می گیرند و مفهوم «انسان» را در ذهن خود تشکیل می دهد که با شنیدنش علی و حسن و حسین و و احمد و عیسی و میلیون ها تن دیگر در ذهن آدمی تجسم می یابند.

3
·        مفهوم انتزاعی «انسان» اما به محض تولد فرم واژه (کلمه) به خود می گیرد.
·        انگار با نام زاده می شود.
·        مفهوم «انسان» و هر مفهوم دیگر فقط در فرم واژه وجود دارد.
·        می توان گفت که میان واژه و مفهوم رابطه دیالک تیکی فرم و محتوا برقرار است.
·        یکی بدون دیگری وجود ندارد.
·        نه واژه بی مفهوم، توخالی و بی محتوا وجود دارد و نه مفهوم بی واژه، بی فرم و محض.      
·        واژه جامه ی مفهوم است.
·        واژه ظرف مظروفی به نام مفهوم است.

4
·        مفهوم «درخت» چیزی سوبژکتیف است.
·        چیزی انتزاعی است.
·        فقط در ذهن آدمی وجود دارد.
·        یعنی چیزی روحی (به معنی فلسفی آن) است.
·        یعنی چیزی شعورین است.

5

·        واژه و کلمه اما چیزی مادی است.
·        در عالم واقع وجود دارد.
·        بر زبان می آید و روی کاغذ می نشیند.

·        به همین دلیل حریفی به نام مارکس می گوید:
·        «روح همیشه سایه ماده را بالای سر خود دارد.»

·        مفهوم همیشه سایه واژه را بالای سر خود دارد.

·        به عبارت دیگر میان واژه و مفهوم رابطه دیالک تیکی ماده و روح (و یا وجود و شعور) برقرار است.
·        واژه مادیت یابی روح است.
·        روحی که نام مفهوم دارد.

6
واژه ها در پیش داور دانا و بی طرف معنی دارند.

·        اگر واژه فرم مادی مفهوم به مثابه روح است، پس بی اعتنا به داور دانا و نادان، طرفدار و بی طرف وجود دارد.
·        واژه درخت حاوی مفهوم انتزاعی و مجرد درخت است و مفهوم مجرد درخت حاکی از وجود میلیون ها درخت مشخص است:
·        در مفهوم درخت، سرو و صنوبر و سپیدار و غیره تجرید یافته اند.
·        به همان سان که در مفهوم انسان، علی و  حسن و حسین و احمد و عیسی و غیره تجرید یافته اند.  

7
·        ایراد بینشی امیر دهقانان در این کامنت شتابزده عدم تمیز واژه از جمله است.
·        به عبارت دقیقتر، عدم تمیز مفهوم از حکم است.
·        احمدرضا هم نه واژه ای، بلکه جمله ای را از ماکیاولی نقل کرده بود.
·        نه مفهومی را، بلکه حکمی را نقل قول کرده بود.

عادی واجباری ازدید ماکیاولی فرق نمیکنه

·        این نقل قول، بلحاظ فرم، جمله ای است و بلحاظ محتوا، حکمی است.
·        جمله از واژه ها تشکیل می یابد و حکم از  مفاهیم.
·        میان جمله و حکم همان رابطه دیالک تیکی برقرار است که میان واژه و مفهوم.
·        دیالک تیک فرم و محتوا و دیالک تیک ماده و روح

8
واژه ها در پیش داور دانا و بی طرف معنی دارند.

·        احمد رضا اندیشه ای را، نظری را از ماکیاولی نقل کرده بود ونه واژه ای را.
·        منظور امیر دهقانان نیز نه واژه، بلکه جمله است.
·        نه مفهوم، بلکه حکم است، اندیشه است، نظر است.
·        منظور او به شرح زیر است:   

اندیشه ها در پیش داور دانا و بی طرف معنی دارند.

·        این نظر امیر هم قابل تأمل است.

9
اندیشه ها در پیش داور دانا و بی طرف معنی دارند.

·        اولا هر اندیشه ای در هر صورت معنی دارد.

·        نه واژه بی معنی وجود دارد و نه جمله و نظر و یا اندیشه بی معنی.

·        منظور امیر دهقانان چیز دیگری است و آن به شرح زیر است:  

شرط صحت اندیشه ها این است که
از سوی فردی دانا و بی طرف نمایندگی شوند.

·        منظور از صحت و سقم نظری چیست؟

·        منظور امیر از صحت و سقم، همان حقیقت و باطل است.

·        فرمولبندی دقیق نظر امیر به شرح زیر خواهد بود:  

شرط حقیقی (و نه باطل و دروغ) بودن  اندیشه ها این است که
از سوی فردی دانا و بی طرف نمایندگی شوند.

10

·        ایراد این نظر بظاهر درست امیر این است که او عینیت حقیقت را قبول ندارد.

·        حقیقت اما به قول حریفی به نام لنین، همیشه عینی است.

·        اینکه آب تحت فشار جو در 100 درجه سانتیگراد می جوشد، حقیقتی عینی است.

·        یعنی بی اعتنا به بود و نبود انسان ها چنین است.

·        اگر احمد رضا این نظر را از قول هر کس دیگر هم بیان می کرد، باز هم اندیشه باطلی بود:

عادی واجباری فرق نمیکنه

·        چون اگر عادی با اجباری فرق نمی کرد، هرگز یکی از آن دو تشکیل نمی شد.

·        وجود  مفاهیم و یا واژه های اصیل  خود دلیل بر وجود قراین عینی آنها ست:
·        دلیل وجود واژه و مفهوم درخت، حاکی از این است که درخت واقعی و عینی در عالم خارج و بی اعتنا به بود و نبود انسان ها وجود دارد، یعنی وجود عینی دارد.

·        اجبار وقتی برقرار می شود که فاتحه ای بر اختیار آدمی خوانده می شود:
·        یعنی مثلا حکومت نظامی اعلام می شود.

·        تا شبانه به خانه ات بریزند و سوراخ ـ سنبه های خانه ات را بگردند و اگر حرفی زدی، به جائی بفرستندت که عرب نی انداخته است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر