اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)
(از قربانیان قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367)
سرچشمه
راه توده
ویرایش از شین میم شین
12
قیام بهرام چوبین
ادامه
·
خسرو باز هم می گریزد.
·
یک بار دیگر لشکرکشی می کند و
سرانجام بر بهرام چیره می شود.
·
پایان کار بهرام هم قابل تأمل
است.
·
بهرام می گریزد و پیش خاقان می
رود و خسرو قاتلی را اجیر می کند، پیش او می فرستد و او را به قتل می رساند.
·
به این ترتیب جنبش بزرگ بهرام
چوبین پایان می یابد.
1
·
فردوسی تا پایان به این جنبش
وفادار می ماند.
·
او حتی کلمه ای علیه بهرام بر
زبان نمی راند و او را هرگز نکوهش نمی کند.
2
·
در حالی که همه منابع دیگر که
از خیزش بهرام یادی کرده اند، سرانجام او را محکوم کرده اند.
3
·
نظام الملک داستان بهرام چوبین
را در این چند جمله خلاصه می کند:
پرویز بهرام چوبین
را در ابتدا سخت نیکو می داشت،
چنانکه یک ساعت بی
او نبودی...
روزی بهرام غلام
خویش را چوب زد...
پرویز به بهرام گفت:
«دو تیغ را در یک نیام بسپار»
بهرام گفت:
« ایها الملک دو تیغ در یک نیام
نیکو نیاید.»
ملک پرویز گفت:
«دو فرمانده در یک
شهر چون نیکو آید؟»
بهرام چوبین دانست
که خطا کرده است.
پرویز گفت:
«این بار تو را عفو کردم»
4
·
در سایر روایات هم بهرام چوبین
پشیمان و معترف به اشتباه خویش است.
5
·
در روایت ثعالبی- بر خلاف روایت
فردوسی- تأکید می شود که مردم ایران بهرام را نمی خواستند و با خسرو بودند.
·
ثعالبی ضمنا دو بار بهرام را وا
می دارد که از قیام علیه شاه ابراز ندامت کند:
الف
·
یک بار، به هنگام فرار از مدائن
بهرام ناشناخته به کلبه پیرزنی در می آید.
·
از او می پرسد تازه چه خبر.
·
پاسخ می شنود که شاهنشاه پرویز
با لشکری گران از روم آمده و بهرام چوبین را شکسته ...
·
بهرام می پرسد:
·
«مادر!
·
آیا بهرام حق داشت که به روی
پرویز شمشیر کشید.»
·
پیرزن پاسخ می دهد:
·
«والله خطا کرد که بر مولای خود و فرزند
مولای خود شورید و به روی آنان شمشیر کشید.»
·
بهرام حرف پیرزن را تصدیق می
کند:
·
«تو حق داری مادر!
·
راست گفتی»
ب
·
و آنگاه که بهرام به دست قاتل
مزدوری کشته می شود، گردیه خواهر بهرام بر بالین او می آید و به جای دلداری می
گوید:
·
«ای برادر!
·
این است سزای کسی که به ولی
نعمت خود ناسپاسی کند و به اربابش بشورد و به جنگ شاهان رود.»
·
بهرام در آخرین دم حیات از کرده
پشیمان می شود و به گردیه می گوید:
·
«حق با تو
ست!
·
سرنوشت چنین بود.»
5
·
فردوسی برای گردیه نیز سرنوشت
ویژه ای ترسیم می کند.
·
گردیه پس از بهرام بر خاقان می
شورد و با لشکر به سوی ایران می آید.
·
حاضر نیست به خسروپرویز
بپیوندد.
·
زن گستهم می شود که بر خسرو
شوریده و پیش او آمده است.
·
اما سرانجام خود را به خسرو می
فروشد و در برابر وعده او که مقام والائی در حرمسرا خواهد داشت، شوهر خود گستهم را
می کشد و زن خسرو می شود.
6
·
بنابر این گردیه «شاه پرست» در
شاهنامه سیمای زشتی است.
7
·
قیام بهرام چوبین در زمان ما هم
از طرف خدمه دربار به شدت محکوم می شود.
8
·
حضرات برای سایر قیام ها توجیهی
پیدا کرده و یا آنها را به باد فراموشی سپرده اند.
الف
·
قیام کاوه به ادعای آنان بر ضد
تازیان است.
ب
·
قیام رستم بر ضد کاوس فراموش
شده است.
ت
·
از سوفزا و مزدک حرفی در بین
نیست.
پ
·
اما قیام بهرام چوبین نه قابل
توجیه است و نه فراموش شدنی.
·
چون این قیام، آشکارا در برابر
«تئوری» چه فرمان یزدان چه فرمان شاه قرار می گیرد.
·
مشوق سربازان و افسران ایرانی به
قیام علیه شاه است.
·
به همین دلیل است که قلم به
دستانی چون رشید یاسمی، وقتی در ترجمه کتابی به اسم بهرام چوبین برخورده اند، لازم
دیده اند فورا توضیح دهند:
«بهرام چوبین خود
خواه خود سری بود.
معامله او نسبت به
مقام مقدس سلطنت نشان می دهد که پایبند اصول محترمه نبوده است.»
پایان فصل ششم
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر