در ستایش شکلات بدون عذاب وجدان و در نکوهش
ادبیات طبقاتی – به بهانۀ ادبیات کودکان؟
هر نوری، هر چقدر هم ناچیز باشد، بالاخره روشنائی
است!
صمد بهرنگی
بهمن شفیق
سرچشمه:
مجله هفته
بهمن شفیق
سرچشمه:
مجله هفته
حسن
·
کودک که
بودیم، همین یاوه بهرنگ را در هر فرصتی بر زبان می راندیم تا از هیچ همه چیز معجزه
کنیم، البته در عالم فانتزی و خیال.
·
خیلی از
نظرات نویسنده محترم و برخی از نظرات خانم شهابی را می توان تأیید کرد.
·
بنظر من
آثار بهرنگ نه ارزش ادبی دارند، نه ارزش تربیتی و نه ارزش نظری مثبت.
·
همه بدون
استثناء مخرب و کودک ستیزند.
·
فکر نمی
کنم خود نویسنده محترم حتی به فرزندشان آنها را توصیه کنند.
·
چون هرگز
دل شان نخواهد خواست که فرزندشان را به دشمن خونخوار خود و همسرشان «تربیت» کنند.
·
آثار
بهرنگ با تأکید بر حسن نیت بهرنگ، یا باید نقد دیالک تیکی ـ ماتریالیستی شوند و یا
دور انداخته شوند.
·
اگر
نویسنده محترم علاقه مند باشند، می توانند به تحلیل اوبژکتیف آنها خطر کنند.
·
·
اولدوز و
کلاغها تا حدودی تحلیل و منتشر شده و لی هنوز به پایان نرسیده.
·
·
اگر
نویسنده محترم سواد مارکسیستی می داشتند، این نقل قول را از بهرنگ نمی آوردند.
·
این نقل
قول به معنی وارونه کردن دیالک تیک جزء و کل است.
·
جزء به تنهائی
هیچکاره است و فقط در داربست دیالک تیک جزء وکل به نوبه خود نقشی ایفا می کند و بر
کل تأثیر می گذارد.
·
نقش
تعیین کننده اما از آن کل است.
·
بهرنگ با
این یاوه دیالک تیک شخصیت و توده را، دیالک تیک فرد و کلکتیف را، دیالک تیک فرد و
تشکیلات را وارونه می کند.
·
یعنی نقش
تعیین کننده را از آن شخصیت، چریک، روشنفکر پنهان در خانه تیمی، قهرمان، رهبر و
غیره جا می زند.
·
بهرنگ عملا
عوامفریبی می کند.
·
بهرنگ که
سواد فلسفی نداشته.
·
در
روزهای پایانی عمرش ولی شروع کرده بود و مقوله های فلسفی را می خواند.
·
اگر مرگ
امان می داد و زنده می ماند، با حسن نیتی که داشت، به احتمال قوی در نظرات نادرست
خود تجدید نظر می کرد.
·
یادش به یاد
باد!
ضمنا ولفگانگ فریتس هاوگ و دار و دسته اش
نه از مارکسیست های آلمانی، بلکه از رویزیونیست های اروپا ست.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر