۱۳۹۱ دی ۳, یکشنبه

سیری در کاریکاتوری از دخشید قدرتی پور (6)

کاریکاتوری از کودکان خیابانی

(کودک کارتن خواب) 

سرچشمه: 
صفحه فیس بوک 
احمد قدرتی پور

تحلیلی از شین میم شین
   
افسر نادرشاهی
«مادر (هنرمند) مانند همه مادران، فکرش نگران کودکان کارتن خوابی است که در این دنیای از خود بیگانه و به خود شیفته، فراوانند و جز با تلاش بی امان خلق های رسته از بند سامان نمی یابند.»

·        افسر پس از تشخیص درد، بلافاصله به تجویز درمان کمر می بندند:
·        دیالک تیک تئوری و پراتیک، اندیشه و عمل، شناخت درد و درمان درد همین است.
·        توانا بود، هرکه دانا بود!
·        پیش شرط توانائی، دانائی است!
·        پیش شرط درمان درد، شناخت پیشاپیش درد است:

·        سامان یابی کودکان بی پناه و بی سرپناه ـ به مثابه درد ـ در سایه تلاش بی امان خلق های رسته از بند ـ به مثابه درمان ـ صورت می گیرد!

·        ما با افسر اخیرا آشنا شده ایم و از جهان بینی ایشان کمترین اطلاعی نداریم.
·        این راه حل ایشان در هر صورت برای ما تازگی دارد و تأمل انگیز و آموزنده است.
·        برخورد تصادفی به گنجینه ای آنهم در خرابه ای به این می گویند.
·        از بنی بشر ـ بی اعتنا به تعلقات ملی و طبقاتی شان ـ در این روزگار جهل و جنون هر راه حلی می توان شنید، به غیر از آنچه که افسر در نهایت فروتنی و بی ادعائی عرضه می کنند.

افسر
سامان یابی کودکان بی پناه و بی سرپناه در اثر تلاش بی امان خلق های رسته از بند!

·        این یعنی رهائی از بیچارگی توده ای ببرکت تلاش بی امان توده های رسته از بند.

·        خودویژگی راه حل نادر افسر نادرشاهی در کجا ست؟

·        افسر قبل از هر چیز با صراحت تمام سوبژکت (فاعل) رهائی بخش را به نام می نامند:
·        خلق های رسته از بند!

·        آدم از حیرت نمی داند که چه باید بکند.
·        در راه حل افسر ـ تا چشم کار می کند ـ از نسخه های کلیشه ای، تکراری، بی محتوا، عوامفریب و مد روز کمترین اثری نیست.

1
·        اکنون بشریت در آستانه جشن کریسمس قرار دارد و بهترین زمان برای شنیدن راه حل های «رهائی بخش» کلیسائی از رسانه های متنوع تمام ارضی است.
·        شب و روز مردم را به صدقه و احسان و رأفت و ازخودگذشتگی فرامی خوانند تا کودکی بی صاحب در گوشه ای از جهان بی صاحب بتواند وعده ای غذا  بخورد، داروئی برای کاهش درد بدست آورد، لبخندی بر لبانش بشکفد.
·        عجیب است که در رهنمود افسر اصلا و ابدا از این خبرها نیست.

2 
سامان یابی کودکان بی پناه و بی سرپناه در اثر تلاش بی امان خلق های رسته از بند!

·        در روزگاری که هر ننه مرده ای دم از حقوق بشر می زند و بمباران اتمی ممالک بی اعتنا به حقوق بشر را امضا می کند و یا حتی در صحاری نوادا و غیره آموزش رزم پارتیزانی برای صدور حقوق بشر بر کشور بی سامان خویش می بیند، افسر حتی اشاره ای به رعایت قانون حمایت از کودکان نمی کنند، که یکی از اجزای بیشمار حقوق بشر کذائی است.

·        حتما حضرات به استهزا خواهند گفت:
·        این دیگر کیست که کله اش بوی قرمه سبزی می دهد!
·        چگونه می توان به جای التماس دعا بر درگاه خدایان قدر قدرت تمام ارضی، به خلق های رسته از بند امید بست، خلق هائی که هشت شان گرو نه شان است و خود در غل و زنجیر بردگی نوین رنج می برند!

3 
سامان یابی کودکان بی پناه و بی سرپناه در اثر تلاش بی امان خلق های رسته از بند!

·        خیلی از چپ های خوشخیال خیراندیش ترجیح خواهند داد که از بودجه نظامی برداشته شود و مرحمی برای زخم کودکان بی پناه و بی سرپناه نهاده شود.
·        یا بخشی از درآمد حاصل از فروش نفت و گاز به کودکان اختصاص داده شود.
·        حریفی اخیرا از ثروت زیر زمینی کلان پنهان در زیر خاک کردستان و سیستان و بلوچستان سخن ها داشت و شکوه از آن داشت که چرا چپاول دار و ندار ملی  برای رهائی توده های کرد و بلوچ از فقر و ذلت صورت نمی گیرد؟
·        طرف بیشک فکر می کرد که دولت ها با کمبود پول مواجه اند که کودکان مردم در زباله می لولند و در کارتن می خوابند.
·        افسر ظاهرا به تنها چیزی که اعتنا ندارند، همین نسخه های عوامفریبانه و عوامانه دیرآشنا ست.

4
سامان یابی کودکان بی پناه و بی سرپناه در اثر تلاش بی امان خلق های رسته از بند!

·        اکنون این سؤال پیش می آید که چرا افسر سوبژکت رهائی بخش را نه طبقه حاکمه قدرتمند و ثروتمند ملی و بین المللی، بلکه طبقات اجتماعی محکوم (خلق های عمدتا تهیدست)  تصور می کنند؟

·        از همین سؤال می توان به محتوای فکری غنی نهفته در راه حل افسر اندکی پی برد.
·        سیطره طبقه حاکمه ملی و بین المللی، بنظر افسر، خود علت اصلی همین ذلت فراگیر تمام ارضی است.
·        طبقه حاکمه ملی و بین المللی نه سوبژکت رهائی بخش، بلکه سد و مانع اصلی بر سر راه رهایش اجتماعی بشری است.

·        به همین دلیل است که افسر درمان درد را در نفی سلطه طبقه حاکمه درمی یابند و نشان می دهند.

·        اکنون حریفی حتما خواهد گفت:
·        در راه حل افسر از طبقه حاکمه ملی و یا بین المللی حتی حرفی به میان نیامده است.
·        چگونه شما به اندیشه نفی طبقه حاکمه می رسید؟

5
سامان یابی کودکان بی پناه و بی سرپناه در اثر تلاش بی امان خلق های رسته از بند!

·        دلیل ما این است که افسر سوبژکت رهائی بخش را نه خلق های جهان، بلکه خلق های رسته از بند جهان تصور می کنند.
·        این بدان معنی است که غلبه بر معضلات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و غیره تمام ارضی در پیوند ارگانیک با روند رهایش توده ای است.

·        به زبان فلسفی حل تضادهای خرد و کلان در همه عرصه های حیات بشری از گردنه حل تضاد اصلی، یعنی تضاد کار و سرمایه، تضاد خلق و امپریالیسم می گذرد.
·        در راه حل افسر، رهائی بشریت از فقر و ذلت با غلبه بشریت بر امپریالیسم دست در دست می رود.
·        سوبژکت رهائی بخش، بنظر افسر، خلق های رها از بند امپریالیسم اند.
·        پیش شرط غلبه بر ذلت فراگیر تمام ارضی گسستن بندهای گونه گون از دست و پای خلق ها ست.
·        ناجیان بشریت، نافیان سیطره امپریالیسم اند، خلق های رها از بندند!
·        می توان گفت که افسر راه حل عرضه شده ی مد روز از سوی محافل راست و چپ نما را وارونه می کنند و نشان خلایق می دهند:
·        ملجأ امید توده ها نه امپریالیسم، بلکه خلق های رها از بند امپریالیسم است!
·        رهایش اجتماعی از میدان نبرد ضد امپریالیستی می گذرد، نه از سازش و تسلیم وخواهش و کرنش به بارگاه امپریالیسم!
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر