۱۳۹۱ آذر ۳۰, پنجشنبه

تمرین تفکر مفهومی (110)

سعدی
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص 116 )  
چه خوش گفت، بهلول فرخنده خوی
چو بگذشت بر عارفی جنگجوی:
« گر این مدعی دوست بشناختی
به پیکار دشمن نپرداختی»   

شین میم شین

سعدی
سگ آخر، که باشد که خوانش نهند
بفرمای، تا استخوانش دهند  

·        معنی تحت اللفظی این بیت:
·        برای سگ که نباید سفره پهن کرد.
·        جلوی سگ باید استخوانی انداخت و بس.
·        سعدی در این بیت به صدور رهنمود برای طبقه حاکمه می پردازد.

·        او اما بلحاظ فلسفی چه می کند؟

1
·        او قبل از هر کاری، موجودات طبیعی را به خوب و بد، عالی و پست طبقه بندی می کند.
·        این کار همیشگی سعدی است.
·        این شیوه استدلال همیشگی سعدی است.

·        بدین طریق، بدون وجود دلیلی تجربی و یا عقلی گروهی از نباتات و جانوران و حتی جمادات در «طبقه» عالی جا می گیرند و گروهی دیگر در «طبقه» پست.
·        معلوم نیست که چرا استثنائا الاغ و سگ که خادم وفادار بنی بشر اند، به چرخش قلمی کثیف و بی مقدار و پست تلقی می شوند، ولی اسب، نجیب و شریف و اشرافی.

·        فاجعه اصلی اما هنوز در راه است.

2
·        فاجعه اینجا ست که سعدی از طبیعت وارد جامعه می شود و به همان سیاق بنی بشر را به عالی و پست طبقه بندی می کند.

·        اکنون این سؤال پیش می آید که چرا شیخ شیراز اینهمه زحمت به خود می دهد و مستقیما از جامعه آغاز نمی کند؟

·        چرا بی رو در بایستی نمی گوید که توده های مولد و زحمتکش پست و فرومایه و بی مقدارند و طبقات انگل و مفتخور شریف و عزیز؟
·        این کاری است که فریدریش نیچه و همگنان بین المللی و وطنی اش بی شرمانه خواهند کرد.

3
·        ترفند سعدی درست همین جا ست:
·        سعدی نخست در طبیعت به تعیین عالی و پست می پردازد تا طبقه بندی عناصر طبیعی به عالی و پست را امری طبیعی  و حتی الهی جلوه دهد تا وقتی همان طبقه بندی را به جامعه منتقل می کند، نیاز به اقامه دلیل نداشته باشد:
·        وقتی در طبیعت گوهر و خرمهره به مثابه عالی و پست طبقه بندی شد، در جامعه هم به آسانی آب خوردن، می توان بشریت را به عالی و پست طبقه بندی کرد و خصلت طبقاتی جامعه را امری طبیعی و الهی جا زد.
·        نیت اصلی سعدی را در ادامه همین شعر خواهیم دید.

سعدی
چه نیکو زده است، این مثل پیر ده
ستور لگدزن، گرانبار به

·        بعد از سگ نوبت به ستور ـ یکی دیگر از خادمین دیرین بشر ـ می رسد.
·        معنی تحت اللفظی این بیت:
·        پیر خردمند روستا چه خوب فرمولبندی کرده است:
·        بار ستور نافرمان را باید سنگینتر کرد.
·         
·        آنچه بظاهر برای تعیین شیوه رفتار بنی بشر با موجودات طبیعی  جلوه می کند، در حقیقت رهنمود رفتاری برای طبقه حاکمه با همنوعان است:
·        زحمتکشان خوداندیش خودمختار باید تحت فشار هرچه بیشتر قرار گیرند.

·        این رهنمود شیخ شیراز به چه معنی است؟

1
·        این چیزی جز توجیه سرکوب و ستم نیست.
·        بر اساس این فتوای شیخ، برای تنظیم روابط میان انسانی، دیگر نه قاعده و قانون، بلکه تصمیمگیری دلبخواهی و واکنشی می نشیند:
·        هر کس ذره ای غرور انسانی در کله داشت، بلافاصله سرکوب می شود تا عبرت دیگران گردد.
·        همین رهنمود سعدی هم در رژیم شاه و هم در نظام شیخ مو به مو اجرا می شود.
·        هر خوداندیشی پس از عبور از پل صراط جهنم سازمان های امنیتی به زندان و بعد چه بسا به اعدام محکوم می شود و اگر احیانا تفاله اش از زندان «آزاد» شد، از حق کار و امرار معاش آبرومندانه محروم می شود.

2
گر این مدعی دوست بشناختی
به پیکار دشمن نپرداختی

·        این اما همان شیخی است که عارف مبارز را از قول بهلول دانا مورد انتقاد قرار می دهد و به جرم مبارزه و مقاومت بر ضد دشمن، به کفر و الحاد متهم می سازد.
·        در این جور موارد نیز حتی می توان به طبیعت چنگ زد و دلیل آورد:
·        در طبیعت نیز نباتات و جانوران قوی از قبل نباتات و جانوران ضعیف امرار معاش می کنند، چرا نباید قلدران قوی پنجه جامعه و جهان از طریق چپاول توده های مولد و زحمتکش ضعیف و ناتوان امرار معاش کنند؟

3
·        همین تئوری سعدی را در عصر امپریالیسم، فلاسفه امپریالیستی با توسل به بیولوژیسم، سوسیال ـ داروینیسم، نئوداروینیسم، پراگماتیسم و غیره بسط و تعمیم خواهند داد.
·        آنگاه به چرخش قلمی مستعمره کردن کشورهای «ضعیف» و شکار کودکان و جوانان این جوامع و برده کردن و خرید و فروش و استثمار آنها توجیه تئوریک خواهد شد.

سعدی
نه هرکس سزاوار باشد، به مال
یکی مال خواهد، یکی گوشمال

·        معنی تحت اللفظی این بیت:
·        همه که شایسته تمول نیستند.
·        به یکی باید مال داد و به دیگری گوشمال.

·        همه صغری و کبری چیدن های سعدی برای همین نتیجه گیری نهائی بود:

1
نه هرکس سزاوار باشد، به مال

·        برای سگ نباید سفره انداخت، بلکه استخوانی کافی است.
·        این یعنی بیگاری کشیدن از توده های مولد و زحمتکش.
·        این یعنی چپاول بیرحمانه توده های مولد و زحمتکش و محکوم کردن خود و خانواده شان به فقر مطلق است.

·        این همان سعدی است که تصادفا شعر هومانیستی ماندگار «بنی آدم اعضای یکدیگرند» را خواهد سرود.

2
نه هرکس سزاوار باشد، به مال
یکی مال خواهد، یکی گوشمال

·        ستور لگدزن باید گرانبار باشد:
·        یعنی دو برابر ستوران معمولی بار ببرد و ستم ببیند.
·        به افراد خوداندیش خودمختار (ستوران لگد زن) باید به جای مال، مثلا مزد و اغذیه و البسه و سرپناه، گوشمال داد:
·        به فلکه شکنجه بست، شلاق زد، اعدام کرد.

3
گر این مدعی دوست بشناختی
به پیکار دشمن نپرداختی

·        تا چشم کار می کند، احدی نیست تا از شیخ شیراز بپرسد که بالاخره کدام؟
·        چرا عارف مبارز را به بهانه دوست شناسی از مبارزه بر ضد دشمن منع می کنی، ولی طبقه حاکمه را به سرکوب توده های مولد و زحمتکش فرامی خوانی؟
·        نمی شد دوست شناسی را برای تقسیم عادلانه کار و محصول کار به خدمت گیری؟

4
·        همین جور جاها ست که ماهیت «دوست» کذائی برملا می گردد:
·        دوست یعنی اعضای طبقه حاکمه (اشراف بنده دار و فئودال) و یا انعکاس آسمانی ـ انتزاعی آنها.
·        خداشناسی ـ در تحلیل نهائی ـ به معنی طبقه حاکمه شناسی است.
·        به همین دلیل است که در قاموس سعدی و حافظ، مبارزه طبقاتی کفر و الحاد و محاربه با خدا ست.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر