۱۳۹۱ دی ۲, شنبه

نظری بر جفنگیات حسنین هیکل (1)

روزی از حسنین هیکل ـ روزنامه نگار مصری ـ پرسیدند: 
«شما مصریان با آن پیشینه ی درخشان فرهنگی چه شد که عرب زبان شدید؟» 
گفت: 
«ما عرب زبان شدیم برای اینکه فردوسی نداشتیم.»
سرچشمه: 
صفحه فیس بوک 
من عاشق بارون و برفم
·        حالا چه فرق می کرد، اگر عرب زبان نشده بودید؟

·        ایرانی ها که نشدند مگر کره مریخ را فتح و آباد کرده اند؟

·        زبان فقط وسیله تبادل نظر میان انسان های احیانا صاحب نظر است.
·        زبان که فی نفسه اعجاز نمی کند تا بتوان آن را به درجه نیروی محرکه تاریخ ارتقا داد و ضمنا بدان فخر فروخت.

·        علاوه بر این تاریخ را نه شخصیت های برجسته، نه فردوسی ها و سعدی ها، بلکه توده ها می سازند.
·        همان توده های مولد و زحمتکش بی نام و بی نشان و بی انتظار و بی ادعائی که فردوسی ها و رستم ها را بسان دری در صدف سینه خویش می پرورند و در لحظات تاریخی معینی بیرون می آورند.

·        تاریخ توده ها در ایران تاریخ مقاومت و پیکار بوده است و همین مقاومت و پیکار است که در ضمیر فردوسی ها منعکس می شود و جامه حماسه در برمی کند.

·        فردوسی ها خیاط زبردست این جامه  مقاومت و پیکارند.
·        همین و بس.
·        که خود کار کمی نیست.

·        یاد همه از دم به یاد باد!

 ·        تاریخ را اما هرگز نباید وارونه دید و وارونه نمودار ساخت.

پایان

۴ نظر:

  1. \ریبا گفتی عزیزکم باوکم چشتی نیرم تا بوشمه پیت فره خاص بو دست زًان نکی

    پاسخحذف
  2. ناهید گرامی اگر ممکن است ترجمه مطلبی را که نوشته ای برای ما خوانندگان بنویس. پیشاپیش از شما تشکر می کنم.

    پاسخحذف