۱۳۹۱ دی ۶, چهارشنبه

سیری در کاریکاتوری از مانا نیستانی (19)

مانا نیستانی   (زادهٔ ۱۳۵۲ در تهران)  
سرچشمه

 صفحه فیس بوک

هواداران مانا نیستانی
Mana Neyestani Fan Page

Slightly Leaking

چکه مختصر
تحلیل واره ای از میم حجری 

·        از حریفی  صاحب نظر، نظرشان را راجع به این اثر مانا پرسیدیم.
·        گفتند:
·         «من دو برداشت متفاوت از این اثر مانا دارم.»

·        ایشان بلحاظ خاستگاه و پایگاه طبقاتی، شباهت زیادی به مانا دارند و آثار مانا را بمراتب بهتر از ما، به نگاهی در می یابند.

·        ما ببرکت آشنائی با ایشان، به نقش تعیین کننده خاستگاه و پایگاه طبقاتی انسان ها در تعیین خطوط فکری و ایدئولوژیکی  آنها پی برده ایم و از این بابت بسیار سپاسگزار ایشان خواهیم بود.
·        این بدان معنی است که وجود اجتماعی انسان ها بر شعور اجتماعی آنها تقدم بی چون و چرا دارد:
·        انسان ها به دلیل اینکه چنین می زیند و نه چنان، چنین می اندیشند و نه چنان.
·        به عبارت دیگر، شیوه زیست انسان ها، تعیین کننده شیوه تفکر آنها ست:
·        وجود اجتماعی آنها تعیین کننده شعور اجتماعی آنها ست.

برداشت اول حریف
«طرف داره غرق میشه . 
اما نمی خواد ببینه که این اتفاق داره می افته.
او فقط توی چار دیواری خودش نشسته و از طریق خواندن چیزهایی در روزنامه که بهش تحمیل می شه، سرش را مثل کبک کرده توی برف. 
بعدش وقتی که علامت های هشدار غرق شدن خودش بهش می رسه، علاج را خیلی سطحی می بینه و توی فکر نجات خودش نیست.»

·        ما برای درک عمیقتر این اثر مانا به تجزیه و تحلیل برداشت حریف می پردازیم:


1

طرف داره غرق میشه.

·        حریف به چه دلیل عینی موجود در کاریکاتور به این نظر رسیده اند؟

·        عناصر متشکله کاریکاتور به شرح زیرند:

الف

·        سوراخی در سقف و چکه های آب بر سطلی.



ب

·        نفوذ آب از زیر دیوار در اتاق و خیس گشتن کف اتاق.



ت

·        پنجره ای با پرده های باز و تماشای صحنه غرق گشتن مردم به مثابه سمبل طغیان رودها و دریاها و آب گرفتن جهان!



پ

·        پر بودن سطل قهرمان اثر مانا



ث

·        روزنامه ای دم دست قهرمان اثر.


·        اکنون به دلیل عینی حریف تیز بین می توان پی برد:
·        اتاق قهرمان اثر مانا در معرض خطر فروپاشی قرار دارد.

·        چون هم از بالا، سقف چکه می کند و هم آب از زیر دیوار اتاق وارد خانه می شود.

·        از این رو باید هم به حریف حق داد:
·        اتاق عنقریب به گور طرف بدل خواهد شد.


2

اما نمی خواد ببینه که این اتفاق داره می افته.

·        این برداشت حریف هم درست است:
·        چون قهرمان اثر مانا به جای درک درست شرایط حاکم، به خودفریبی دست زده است:
·        نفوذ آب از زیر دیوار اتاق را نادیده گرفته و به نهادن سطلی برای جمع آوری چکه های سقف در حال فروپاشی زیر فشار عظیم آب دل خوش کرده است.

·        اگر این برداشت ما درست باشد، باید به این نتیجه رسید که مانا به مثابه یکی از معماران روح جامعه و جهان هشدار می دهند:
·        توفان نوح در راه است!

·        خوب در این صورت می توان پرسید که مانا و حریف، خود چه راه حلی در آستین دارند؟


3

او فقط توی چار دیواری خودش نشسته و از طریق خواندن چیزهایی در روزنامه که بهش تحمیل می شه، سرش را مثل کبک کرده توی برف.

·        این برداشت حریف تیزبین ژرف اندیش را فقط می توان تأیید کرد.
·        چون بهتر از این نمی توان همین حققیقت امر تلختر از زهر را فرمولبندی کرد.


4

بعدش وقتی که علامت های هشدار غرق شدن خودش بهش می رسه، علاج را خیلی سطحی می بینه و توی فکر نجات خودش نیست.

·        حریف بر اساس کدام فاکت های عینی موجود در اثر مانا به ایده «هشدار غرق شدن خود قهرمان»  می رسند؟

·        شاید منظور حریف این باشد که خیس بودن کف اتاق و چکه چکه کردن سقف، دلیل عینی و ضمنا هشدار و اخطاری بر فروپاشی عنقریب خانه است.

برداشت دوم حریف
«مردم دارن غرق می شن، اما او بدون توجه به این مسئله، بحران را نمی فهمه و عینک آگاهی محدود خودش را از طریق نوشته های سطحی که بهش می رسه و دانش بسته خودش به چشم داره و حتی حاضر نیست بپذیره که غرق شدن عنقریب شامل حال اون هم میشه و چاره جویی بسیار سطحی می کنه.
می دونه که بحران در بی عملی او داره به خودش و چاردیواری اش هم سرایت می کنه. 
به عبارتی سیل که بیاد اون را هم می بره.»

·        ما به تجزیه و تحلیل این برداشت حریف نیز مبادرت می ورزیم:


1

«مردم دارن غرق می شن، اما او بدون توجه به این مسئله، بحران را نمی فهمه و عینک آگاهی محدود خودش را از طریق نوشته های سطحی که بهش می رسه و دانش بسته خودش به چشم داره و حتی حاضر نیست بپذیره که غرق شدن عنقریب شامل حال اون هم میشه و چاره جویی بسیار سطحی می کنه.

·        حق با حریف خوداندیش است:
·        مانا در این اثر خویش، دیالک تیک درون و برون را از سوئی به شکل دیالک تیک حوادث درون اتاق و حوادث برون بسط و تعمیم می دهند.
·        در برون از اتاق، آب های طاغی و غرق شدن مردم نشان بیننده داده می شوند.
·        قهرمان اثر اگر هوشمند باشد، قاعدتا باید به فکر چاره رادیکال باشد:
·        مثلا تجهیزات نجات از چنگ آب های طاغی را فراهم آورد و خود را از مرگ عنقریب نجات دهد.
·        چیزی از جنس کشتی نوح!


·        اکنون این سؤال پیش می آید که منظور حریف و مانا از نجات چیست؟

·        کشتی کذائی نوح کدام است؟

·        ما قصد خیالپردازی نداریم و نمی دانیم که در دل طبقات اجتماعی دیگر چه می گذرد.
·        شاید خود حریف بگویند.


2
می دونه که بحران در بی عملی او داره به خودش و چاردیواری اش هم سرایت می کنه.

به عبارتی سیل که بیاد اون را هم می بره.

·        شکی نیست.

·        اما اگر خود حریف و یا مانا به جای قهرمان بخت برگشته کاریکاتور می بود، چه می کرد؟

·        برای پاسخ به این پرسش باید دیالک تیک های دیگری را نیز به خدمت گرفت که مانا در این اثر خویش، احتمالا بطور ناخودآگاه بسط و تعمیم می دهند.

·        دیالک تیک دیگر، بی شک دیالک تیک جزء و کل است که مانا به شکل دیالک تیک فرد و جامعه، انسان و جهان بسط و تعمیم می دهند.

·        عینک در چشم قهرمان اثر به قول درست حریف، سمبل جهان بینی او ست.

·        اگر او نماینده طبقه اجتماعی معینی باشد، طبیعتا عینک طبقاتی خود را بر چشم دارد و واکنش طبقاتی خود را نسبت به فاجعه نشان می دهد.
·        اگر مانا به ترفندی تعلقات طبقاتی قهرمان خود را نشان بیننده می داد، تحلیل اثر ایشان و راه حل تضاد سهلتر می گشت.
·        در غیر این صورت باید بسان هر کدام از صد هزار مصرف کننده آثار مانا کشک طبقاتی خود را سابید و برداشت خاص خود را به عنوان ایده مانا بر زبان راند.

·        اگر قهرمان کوته بین ـ به قول حریف ـ اثر مانا، ملت ایران باشد، می تواند در جواب هشدار مانا و امثال بیشمار ایشان  بگوید:

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل (هراسناک) 
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها!

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر